تكميل فرايند نابودي اسرائيل
رژيم دشمن(صهيونيستي) امروز در خطرناكترين مرحله در تاريخ خود به سر ميبرد، اسرائيل به مرحله انتقال از دوران «دولت ابدي» به زمانه دولتي كه بي ترديد سرنگون ميشود، وارد شده است به خاطر اينكه عملياتي در اين حجم مستلزم تلاشهاي گسترده و جنگهاي گسترده و فراگيري است، دشمن قبل از غرب به سر و هم كردن داستان مظلوميت يهودي براي بار ديگر پناه خواهد برد
يك تحليلگر مطرح عرب تاكيد كرد كسي كه گمان ميكند رژيم صهيونيستي ميتواند تصميم جنگ در منطقه را بدون مشاركت مستقيم آمريكا اتخاذ كند، دچار توهم است، اين رژيم در بدترين و دشوارترين شرايط خود به سر ميبرد.
از شامگاه تشكيل رژيم اسرائيل و در دهههاي بعد از آن، ما اعراب خود را در جايگاه مسئوليت اخلاقي در قبال تكذيب يا تاكيد يا اعلام موضع قاطع و جدي در قبال جناياتي قرار داديم كه غرب در حق يهوديان پيش از جنگ جهاني دوم و در جريان آن مرتكب شده بود، اين جايگاهي بود كه هيچ كس ما را مكلف به آن نكرده بود و البته نه در چارچوب صلاحيت و وظيفه ما بود و نه ما در اين زمينه مسئوليت مستقيم داشتيم.
دليل اين جملات كه بيان شد، اين است كه رژيم دشمن(صهيونيستي) امروز در خطرناكترين مرحله در تاريخ خود به سر ميبرد، اسرائيل به مرحله انتقال از دوران «دولت ابدي» به زمانه دولتي كه بي ترديد سرنگون ميشود، وارد شده است به خاطر اينكه عملياتي در اين حجم مستلزم تلاشهاي گسترده و جنگهاي گسترده و فراگيري است، دشمن قبل از غرب به سر و هم كردن داستان مظلوميت يهودي براي بار ديگر پناه خواهد برد در نتيجه ما براي نخستين و آخرين بار در مقابل وظيفه پاسخگويي به اين پرسش هستيم كه كدام راه حل ممكن است براي مسئله يهوديان در كشورهاي ما وجود داشته باشد كه اين مسئله به تصميم برچيده شدن و نابودي رژيم اسرائيل مرتبط باشد؟
براي اينكه مسئوليت آنچه را كه برخي ظلم در حق يهوديان ساكن اسرائيل(فلسطين اشغالي) قلمداد ميكنند، بر گردن خود نيندازيم، هنگامي كه دولت امروزي آنها نابود شود، بازگشت به موضع راحت و ساده و شفاف نافع و سودمند است: غرب استعماري چه با پيشينه صليبي يا مذهبي يا پشينيه سركوبگري تماميتخواه مسئول اول و آخر آن چيزي است كه بر سر يهوديان در اروپا آمده است و همچنين مسئول دستيابي به راه حلي براي بحران يهودياني است كه فلسطين را ترك خواهند كرد، اما مسئوليت ما، ايجاد چارچوب منظم براي دولتي است كه صاحبان اصلي فلسطين زندگي ميكنند كه ممكن است ساكنان فعلي هم پس از انتخاب نظام جديد حكومتي دولت فلسطين در آن باقي بمانند، دولتي كه حتي يك وجب از خاك خود را از دست نداده يا حرفي از نامش كم نشده باشد.
آن كس كه گمان كند رژيم صهيونيستي بتواند تصميم جنگ در منطقه را بدون مشاركت مستقيم آمريكا اتخاذ كند، در توهم به سر ميبرد. آيا اين مسئله هذيانگويي است آن طور كه طرفهاي جريان شكست خورده ميگويند؟
در ميان ما هستند كساني كه هرگز خواهان پاياني براي اسرائيل نيستند در نتيجه هيچ فايده و سودي از سوي آنها وجود ندارد و بحث و جدل با آنها درباره ضرورت فداكاريهاي بزرگي كه براي بازپس گيري فلسطين صورت خواهد گرفت، تا زماني كه آنها، چنين فداكاريهايي را صرفا خودكشي قلمداد ميكنند، فايدهاي نخواهد داشت.
اسرائيل امروز به سبب آنكه توانمنديهاي تهاجمي و دفاعياش و نيز در سطح نظامي و سياسي دچار روند فرسايشي و ضعف شده، در روزهاي نگراني بزرگ به سر ميبرد، براي نخستين بار در تاريخش، اسرائيل امروز به پايگاههاي نظامي آمريكايي در سرزمين غصب شده فلسطين و پايگاههاي حمايتي آمريكا در چند ده كيلومتري يا چند صدر كيلومتري مرزهاي شمالي و جنوبي نياز دارد، همچنانكه به حضور نظامي مستقيم آمريكا براي حمايت از خود در برابر دشمنانش نيازمند است. فراتر از اين مسائل، رژيم اسرائيل نه تنها به توافقات صلح- ديگر امكان توجيه توافقات صلح وجود ندارد- بلكه به همكارياي نيازمند است كه چتر سياسي براي نفوذ به عقل و فكر عربي ايجاد كند.
پس از كاهش و افول نقش تركيه، مصر، اردن و مغرب در حمايت از آنچه «حق وجودي اسرائيل» خوانده ميشود، امروز اسرائيل براي مشاركت و همكاري مستقيم با پادشاهي سركوبگري و عقب ماندگي و واپس گرايي در جزيره العرب تلاش ميكند كه آخرين شبه امپراطوري در سرزمينهاي ماست تا شايد از طريق سازش با سعودي نه تنها به آن كمك كند مقبوليت اسلامي به دست آورد تا به بقايش كمك كند بلكه از اعراب به طور مستقيم براي رويارويي با دشمنانش كه ايران رهبري آنها را برعهده دارد، استفاده كند.
وضعيت دشوار اسرائيل فقط ناشي از افزايش قدرت دشمنانش نيست، بلكه به خاطراين است كه ديگر برتري اخلاقي حتي براي شهروندانش ندارد، چراكه جنگهاي طولانياش، ارتش اين رژيم را به مشتي آدمكش تبديل كرده و اين افراد ملزم هستند براي بقاي رژيم اسرائيل وحشيانهترين اقدامات را انجام دهند. با اين حال هر بار در مانورهايشان با شكافهاي خطرناكي خارج ميشود كه احتمال شكست در هر جنگ آتي را مطرح ميكند، همچنين زيرساختها و بافت اجتماعي رژيم دچار ضعف و سستي شده است، چرا ساكنان اين رژيم ميدانند به عنوان ستون ارتش خود، امور ديگر مانند سابق نيست و تمام رزمايشهاي يك دهه اخير، بيشتر در زمينه دفاعي بوده تا تهاجمي و حتي مانور دادن درباره عمليات نظامي بزرگ، با هدف «دور كردن خطر» بوده نه از بين بردن آن و همه اين مسائل كافي است تا در ذهن و فكر اسرائيليها اين مسئله انباشته شود كه شكست، شكست ميآورد.
امروز ديگر اسرائيل قادر نيست كه تصميمي را به تنهايي اتخاذ كند و آن كس كه گمان كند دولت اين رژيم يا نهادهاي نظامي و امنيتياش ميتوانند تصميم جنگ در منطقه را بدون موافقت و پوشش و همكاري مستقيم آمريكا اتخاذ كند، در توهم به سر ميبرد. به همين سبب سران دشمن بدون هرگونه تعلل و درنگ تلاش ميكنند دولت آمريكا را متقاعد كنند كه همين امروز و نه فردا به دشمنان اسرائيل حمله كند و معتقدند چنين حملهاي همان طور كه به نفع اسرائيل است، در راستاي منافع آمريكا قرار دارد و چه بسا اسرائيل، پادشاهي آل سعود را تنها طرفي در جهان ميبيند كه در اين دغدغه با آن شريك هستند، چرا كه اين ديوانگان خود را در جايگاه اسرائيلي قرار دادهاند.
تمام اين نگرانيها بر روند تحولات طي ماهها و هفتههاي گذشته حاكم بوده كه در تحركات پياپي براي كسب آمادگي نظامي كه اجازه ورود به جنگ گسترده در شمال و جنوب را به دشمن(رژيم صهيونيستي) بدهد، نمايان است و همچنين تلاش براي اينكه آمريكاييها را براي ورود به جنگ سياسي و اقتصادي بر ضد دشمنان اسرائيل در منطقه متقاعد كنند و نيز كشورهايي مانند عربستان سعودي را براي برداشتن گامهاي بزرگ به سمت اين رويارويي و جنگ ترغيب كند. ذهن و فكر دشمن(رژيم صهيونيستي) اين است كه دخالت آمريكا، با قدرت مانع بازدارندهاي در برابر دشمنانش ايجاد خواهد كرد و مشاركت عربستان سعودي، جنگ آتي را جنگي كه بر يك گروه از اعراب طرفدار فارس از يك مذهب سياسي يا ديني مخالف اجماعي متمركز باشد، قرار خواهد داد كه غرب و اسرائيل معتقدند عربستان سعودي قادر است به نمايندگي از اين اجماع صحبت كند.
آنچه گفته شد به اين معنا نيست كه لشگرهاي نظامي انبوهي در مرزهايي سوريه و لبنان صف كشيدهاند تا با اين حرف ذهن و فكر مردم آشفته شود، اما به هر حال يك تصميمگيري سياسي خاص منجر به آمادگي تهاجمي ميشود و تقويت فعاليت اطلاعاتي در سوريه، لبنان، فلسطين وعراق همگام با آن انجام ميشود تا يك تصوير واضح و شفاف از واقعيت دشمنان به وجود آيد كه اين مسئله با تصميمات دولت آمريكا و اقدامات عملي نظاميان آمريكا در سوريه و عراق همراه است، همچنانكه فضايي وجود دارد كه با تلاشهاي آمريكا از طريق همكاري با عربستان سعودي، مصر و امارات براي دست زدن به يك اقدام نمايشي همراه است كه منجر به تشكيل دولت فلسطيني اما دولتي بدون محتوا شود كه نه مرز نهايي دارد نه حاكميت مستقل و نه گذرگاههاي آزاد و نه حقي براي فلسطينيهايي كه تمايل به زندگي در سايه اين دولت داشته باشند، قائل است.
در پايان اين تحليل آمده است : برخي معتقدند كه دشمن به تنهايي قادر به رويارويي و جنگ(با محور مقاومت) است ، اين افراد گمان ميكنند، اگر آمريكا و عربستان سعودي هم با آن همراه شوند، شرايط بيشتر به نفعش ميشوند، برخي ميخواهند به سمت بحث و جدل بيهوده درباره برتر بودن اين گزينه يا آن گزينه براي بازپس گيري حقوق، ما را سوق دهند، ولي برخي در ميان ما هستند كه حتي يك دقيقه را تلف نميكنند بلكه با تمام قدرت و تجربه و آگاهي براي لحظهاي آماده ميشوند كه داد و فرياد بالا رود و حتما داد و فرياد كساني خواهد بود كه ساكنان نامشروع رژيم نامشروعي به نام اسرائيل هستند.