شکست کشورهای عربی در نزاع سیاسی ایران و آمریکا
محمد عبدرجب در گفتگوی اختصاصی خود با سایت خبری تحلیلی بیداری اسلامی تصریح کرد که کشورهای عربی امید وافری به ترامپ و سیاست های آن در منطقه داشتند ولی با رفتن او تمامی امیدهای اعراب نابود شد.
عبدرجب می گوید که در نزاع سیاسی ایران و آمریکا، اعراب شکست خوردند و آنها به دنبال تغییر رویه ی سیاسی خودشان با تهران هستند، وی تاکید کرد که امارات و سعودی باید هزینه های زیادی در قبال رفتارهای غیر معقولانه ی خود بپردازند.
چندی پیش، ضاحی خلفان، معاون رئیس پلیس و امنیت عمومی دبی، با نوشتن توییت های جنجالی و صریح پذیرش شکست کشورهای خلیج فارس در برابر ایران را خواستار شد، که به گفته وی، ایران از همه جنگهای خود در منطقه موفقیتهایی به دست آورده، در حالی که زیان ها و شکست های دشمنان عرب این کشور، که به عنوان دشمن عقیدتی و تاریخی آن محسوب می شوند، بعد ازهر جنگی که ضد ایران شروع میکنند، بیشتر از پیش افزایش می یابد؛ گر چه این تهدیدها را نمیتوان بیانگر یک دیدگاه رسمی دانست، و صاحبان آنها را نمیتوان جدی گرفت، زیرا بر اساس یک تحلیل عمیق یا بینش آگاهانه از آنچه اتفاق افتاده یا میافتد، نیست؛ علاوه بر اینکه این توئیتها به شدت بر شرح حالی که امروز در آن قرار دارند متمرکز و خلاصه میشوند.
اما در اخباری که دنبال می کنیم شاهدیم، که چگونه آمریکا با تمام عظمت خود به منظور بازگشت ایران به میز مذاکرات دست به دامان این کشور میشود و میبینیم که حوثیهای هم پیمان ایران چگونه با اعتماد به نفس بیش از اندازه دست سعودیها را که برای آتشبس به سویشان دراز شده است را پس می زنند.
این احساس وجود دارد که تاحدی ناآرامی در منطقه سایه افکنده است. بزرگتر از آن، وجود احساس ناامیدی در پایتختهای کشورهای عربی است که دشمنی در مقابل ایران را به راه انداخته اند و در واقع جنگ های نیابتی را علیه ایران برافروخته اند، این تهران بود که میان همه جنگ های پرهزینه، از جمله جنگ با آمریکا سربلند و پیروز بیرون آمد و کشورهای عربی می بینند؛ که این واشنگتن است که برای بازگشت به میز مذاکره به همراه شرکای اروپایی اش به منظور مذاکره با ایران تلاش می کند.
ایرانی که با وجود تمامی تلاش های نافرجام این دولتها برای منزوی کردنش، در دوران ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا، موقعیت خود را با چنگ و دندان حفظ کرد، کشورهای خلیج فارس و همچنین جهانیان از خواب شیرین خود بیدار شدند، و متوجه شدند که چهار سال دیپلماسی توخالی هواداران ترامپ اتلاف وقت بود و این ایران بود که از آن پیروزمندانه بیرون آمد. در حقیقت این آمریکا بود که از توافق هستهای خارج شد؛ و امروز برای نجات این توافق که دولت جدید آن را کلید سیاست های خود در منطقه خاورمیانه می داند؛ در تلاش است.
سیاستهای مهار مضاعف توسط آمریکا در دوران جنگ خلیج فارس به نابودی عراق منجر شد؛ بزرگترین نیروی نظامی منطقه که توان محدودسازی گسترش ایران را داشت.
اگر باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا، توافق هستهای با ایران را کانون دیپلماسی خود قرارداد، جو بایدن، نیز قصد دارد بازگشت به این توافق را عنوانی برای آن چه "دکترین بایدن" نامیده میشود، قرار دهد. آنچه را که در شعار انتخاباتی خود "بازگشت آمریکا" مبنای کار خود قرار داد، بازگشت به رهبری جهانی یا بازگشت به میز مذاکرات جهانی، خلاصه ای از شعار انتخاباتی اش بود.
در واقع، بازگشت آمریکا؛ از بازگشت او به توافق جهانی در خصوص محیط زیست تا بازگشت به نهادهای بین المللی که قبلا ایالات متحده از عضویت آنها خارج شده بود، کلید خورد. آمریکا اکنون تلاش میکند به مذاکرات با ایران بازگردد، ایرانی که امروز خود را در موقعیت مناسب تری میبیند و این بار ایران است که شروط خود را بر بزرگترین قدرت جهان تحمیل می کند.
پس از گذشته ۴۰ سال درگیری آشکارا با ایران به منظور مجبور ساختن آن به تسلیم یا فروپاشی، و چهار سال تلاش برای انزوا و محاصره اقتصادی برای فشار آوردن بر مردمش و شورش علیه نظام، یا کشاندن آن به سوی جنگ مستقیم با آمریکا و اسرائیل، به نظر می رسد آن که امروز پیروز تمام این میادین پرهزینه منطقهای، با وجود گذشت سالیان متمادی از فرصت های از دست رفته، ایران است؛ ایرانی که ثابت کرد معادله آسانی نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت.
اما بزرگترین بازندگان این کشمکشها بی شک، کشورهای عربی هستند، که از هیچ تلاشی دریغ نکردند تا ایران را شکست دهند و یا نظامش را تغییر دهند، و درگیری با ایران را برای بیش از چهار دهه به یک مبارزه حیاتی مبدل کردند.
در طول این چهار دهه و اندی جنگ و درگیری با ایران و جنگ سرد با آمریکا، این کشور به شکل یکپارچه پیرامون رهبری خود در داخل به کار خود ادامه داد، بلندپروازی های منطقهای خود را گسترش داد، و پایبندی خود به برنامه هسته ای را افزایش داد که باعث شد این کشور به توانایی ساخت سلاح هسته ای دست یابد.
در زمین بازی حقیقی، ایران توانست، نفوذ جغرافیا سیاسی خود را از شام تا جنوب شبه جزیره عربستان (یمن) گسترش دهد.
و امروز کلید حل تمام جنگهای منطقهای از عراق تا یمن و سوریه و جنگ های نیابتی در این کشورها به دست ایران است. ایرانی که امروز توان کنترل ثبات اقتصادی و سیاسی منطقه در دستان اوست. ایران، از طریق متحدان عقیدتی خود در چندین کشور عربی، حضور ملموسی دارد، و امروزه هیچ قدرتی در جهان توانایی خاتمه دادن به این حضور را ندارد، زیرا این حضور، حضوری ایدئولوژیک است، که مبارزه با آن با سلاح های مرسوم بسیار دشوار است.
این جنگ های ناموفق آمریکا و متحدانش در منطقه علیه ایران است که به تداوم ایدئولوژی انقلابی ایران دامن می زند.
سیاست مهار مضاعف که در طول جنگ خلیج فارس توسط آمریکا اتخاذ شد، به نابودی عراق بزرگترین نیروی نظامی بازدارنده سیاستهای توسعه برون مرزی ایران منجر شد و سال ها هرج و مرج و متعاقب اشغال عراق توسط ایالات متحده به گسترش نفوذ ایران در عراق کمک کرد. در این میان تجربه فشار حداکثری دولت ترامپ ثابت کرد که فشار بر این کشور تاثیری ندارد، زیرا ایران با سیاست های انعطاف پذیر دیپلماتیک، در مرحله درگیری های طولانی مدت با آمریکا مقابله می کند.
در واقع میتوان گفت: که جنگ های شکست خورده آمریکا و متحدانش در منطقه علیه ایران، باعث تداوم ایدئولوژی انقلابی ایران میشود، این جنگها که با هدف سرنگونی نظام ایران یا حداقل تغییر رفتار آن صورت گرفت، در پایان منجر به تقویت آن شده است.
با گذشت چهار دهه از انقلاب ایران، ثابت شده که ایران در بهرهوری از دشمنان داخلی و خارجی اش استاد است. ایران امروز، با تواناییها و موقعیت استراتژیک خود و همچنین توانایی در زمینه کنترل امنیت نظامی، هستهای، انرژی، الکترونیک و ایدئولوژیک نقش بزرگترین نماد قدرت در منطقه را بازی می کند. و "آمریکا ستیزی" و "اسرائیل ستیزی" ایران تبدیل به یک "دکترین وجودی" و یکی از مهمترین دلایل برای پایداری نظام و گسترش آن به بیرون از مرزهای این کشور شده است.