تحلیل های رسانه ای مربوط به سفر دکتر ولایتی به بیروت و دمشق
واکاو زمانی و مکانی استعفای سعد حریری ،با تکیه بر سفر آقای ولایتی به لبنان -دیروز قطر و کردستان ؛ امروز لبنان؛ -توطئه همه جانبه به محوریت سعودی ها علیه جریان مقاومت-سناریو یمن تکرار در لبنان، توهم در مکان و زمان -دیپلماسی موفق مقاومت ؛ جمع بندی عناصر موثر در میدان و سیاست-بارزانی و حریری؛ بازیگران از پیش باخته
واکاو زمانی و مکانی استعفای سعد حریری ،با تکیه بر سفر آقای ولایتی به لبنان"
پیروزی های ادامه دار مقاومت در سوریه و عراق با ورود روسیه به عرصه تحولات خاورمیانه و همسویی راهبردی با محور مقاومت، نقطه عطفی در ژئوپلتیک منطقه بشمار می آید .
علاوه بر آن، تحولات گذشته فلسطین بطور مشخص رویکرد راهبردی و چند وجهی حماس به مقاومت، مشارکت بیشتر اعضا شاخه نظامی در دفتر سیاسی حماس ، انتقال معنادار دفتر سیاسی حماس به داخل فلسطین و خود غزه، تشکیل دولت وفاق ملی فلسطین، تقویت روز افزون روابط حماس با ایران ،تقویت روز افزون حماس با جنبش مقاومت اسلامی لبنان "حزب الله" نشان از تغییر معنا دار ژئوپلتیک خاورمیانه دارد.
اسرائیل نیز این پیام های را دریافت کرده است . تغییر توازن قوا در سطح منطقه به نفع محور مقاومت و کشورهای بزرگ و تمدن ساز شمال خاورمیانه، زنگ خطری جدی برای آمریکا ، اسرائیل و متحدین عرب آنان بویژه سعودی است.
علاوه بر این، عدم یکپارچگی و تشتت در میان متحدین عرب امریکا بویژه سعودی و شورای همکاری خلیج فارس مشهود است و بحران قطر بر آن دامن می زند.
تمام این ها در حالی است که محور مقاومت در قدرتمند ترین و متشکل ترین حالت خود در چندین سال اخیر قرار دارد و گستره پیروزی های آن مستمر و روز افزون است.جغرافیای مقاومت وسیع تر ، فرهنگ آن عمیق تر ، ابعاد آن متنوع تر و پیچیده تر شده و تشخص و اعتماد به نفسی منحصر بفرد کسب کرده است.محور مقاومت و حزب الله لبنان نسبت به سال 2015م بسیار مقتدر تر شده است.
گروه های تکفیری و داعش در عراق شکست خورده اند و در سوریه هم نفس های آخر را می کشند و حزب الله لبنان نیز در عرصه مبارزه علیه نیروهای تکفیری در سوریه و عراق و غلبه بر آنها تجارب ارزشمندی کسب کرده و در اوج آمادگی به سر می برد.
سفر آقای ولایتی بعنوان مشاور و معتمد ارشد مقام معظم رهبری در اموربین الملل ، یک دیپلمات کارکشته و ایستاده بر اصول، معتقد به جغرافیای مقاومت( لبنان و سوریه) در چنین شرایط و زمانی صورت می گیرد.
هدف راهبردی این سفر دیپلماتیک نیز تاکید و تقویت "فرایند همگرایی و هم افزایی روزافزون جریانات مقاومت در منطقه" بویژه در لبنان بعنوان پناهگاه حزب الله و خط مقدم نبرد با رژیم صهیونیستی است.سیاست خردمندانه ایران در منطقه تاکید بر حسن همجواری میان کشورهای منطقه و عدم مداخله خارجی در امور داخلی کشورها است.
ایران همواره کشورهای منطقه را به مراجعه به آرای عمومی و رای اکثریت، رعایت مبانی مردمسالاری اسلامی، همکاری و مشارکت تمامی گروه ها و نیروهای بومی در اداره ساختار سیاسی دعوت می کند.
در دیدار آقای ولایتی با "سعدحریری" نخست وزیر مستعفی لبنان، همین مبانی متقن، مورد تایید قرار گرفته و بر هماهنگی هر چه بیشتر در ساختار سیاسی لبنان و گروه های مختلف به منظور افزایش همدلی و کارآمدی تاکید شده است.دیدار از جانب منابع لبنانی مثبت ارزیابی شده و سعد حریری در آن عنوان کرده است:
" با وجود برخی از اختلافات، ثبات و امنیت در لبنان ایجاد شده و همه گروهها بر این مهم تأکید و همکاری دارند".
این سطح از تفاهم و هماهنگی فیمابین سردمدار جریان 14مارس و جمهوری اسلامی ایران برای سعودی و آمریکا قابل تحمل نبوده و خط قرمز بشمار می آید.
فراخوان سریع سعد حریری به عربستان و استعفای غیر منتظره و حتی خلاف قانون اساسی سعد حریری از نخست وزیری لبنان در ریاض پایتخت سعودی بسیار معنا دار و نشان از میزان بالای احساس خطر سعودی و آمریکا نسبت به این تفاهم و هماهنگی بود.
امتداد منطقی تفاهم و هماهنگی میان گروه ها و جریانات صاحب نفود لبنان بسته شدن راه بر هرگونه بحران سازی خارجی و ضمانت ثبات و امنیت هرچه بیشتر لبنان خواهد بود.درصورتیکه آمریکا و متحدین عربش و بویژه سعودی همواره بر فعال کردن شکاف های قومی و مذهبی در لبنان که به کشور طایفه ها معروف است دارند، تاکید دارند.
در این واکنش دردناک و شتابزده سعودی و اجبار سعد حریری به استعفا در ریاض حتی ظاهر سیاسی و عرف دیپلماتیک هم رعایت نشد و همه اینها تاکیدی بر میزان بالای احساس خطر سعودی و حامیانش است.
سعد حریری تنها یک روز بعد از دیدار با ولایتی در بیروت و تاکیدش بر ثبات و امنیت در لبنان و همکاری و هماهنگی میان گروه های لبنانی این با در ریاض دلیل اصلی استعفای خود را "دخالت های ایران" در لبنان و کشورهای عربی اعلام و حزب الله لبنان را عامل دخالت و تخریب کشورهای عربی توسط ایران معرفی می کند!!
این میزان تناقض در مواضع با فاصله زمانی یک روز یکی در بیروت با سمت نخست وزیری لبنان و در ملاقات با آقای ولایتی و دیگری در ریاض و هنگام استعفا ، نشان از حجم بالای فشارهای وارده از سوی آمریکا و سعودی به وی و سفارشی بودن استعفا می کند.
غیر منتظره "سعد حریری" آن هم در ریاض، پایتخت عربستان سعودی از پست نخست وزیری لبنان به منظور ایجاد بحران سیاسی در لبنان و حتی منطقه صورت پذیرفته و حزب الله لبنان بعنوان یکی از محورهای کلیدی مقاومت را هدف گرفته است.
این استعفا غیر معمول ،در چهار چوب بحران سازی های متعدد،پیوسته و البته غیر مدبرانه متحدین عرب آمریکا، جهت اخلال در فرایند تقویت و همگرایی روز افزون محور مقاومت در منطقه بویژه حزب الله لبنان ارزیابی می شود و هدفی جز قطع نوار پیروزی های مستمر محور مقاومت و یا دست کم کند کردن آهنگ آن را ندارد.
آمریکا و متحدین عرب آن، امیدوارند در پرتو این بحران ها مداوم بتوانند از سرعت و قدرت جبهه مقاومت و توان منحصر بفرد عملیاتی آن بکاهند و گفتمان مقاومت را به چالش بکشند.
خوشبختانه گفتمان مقاومت بومی و برخاسته از فرهنگ غنی اسلام انقلابی است و راهبردهای محور مقاومت هم پیچیده ،چند و جهی و متکی بر سرمایه های درونزا و گروه ها و اقشار بومی منطقه است.
از اینرو خوشبختانه در اثر بحران های متوالی و پیوسته جریان سلطه کمترین میزان فرسایش را در امکانات نرم افزاری و سخت افزاری محور مقاومت شاهد هستیم.
محور مقاومت به هر میزان که بر توان نرم افزاری و سخت افزاری درونزای خود تکیه کند و آرمان گرانقدر " بازگشت به خویش" را سرلوحه راهبرد و نقشه راه خود قرار دهد از پویایی و استحکام بیشتری در حل مسائل و مواجهه با بحران ها برخوردار خواهد شد.
لازم به ذکر است این درونگرایی خاص در کنار برونگرایی و توجه به دستاوردهای مفید و موثر جهان مدرن متضمن پویایی و پیچیدگی مقاومت خواهد بود و مدیریت راهبردی محور مقاومت باید در تلفیق و همسازی این دو بعد نهایت خرد ،تعهد و تدبیر را به نمایش بگذارد. اقدامی که ولایتی بخوبی از عهده آن برآمده است.
دیروز قطر و کردستان ؛ امروز لبنان؛
سیاست های شتابزده سعودی برای فرار از بحران
تراکم پیروزی های سیاسی و دستاوردهای میدانی منطقه که به پایان داعش و نیز تحمیل قواعد محور مقاومت بر تصمیم گیری های سیاسی انجامید ، موجب اتخاذ سیاستهایی از سوی ریاض شد که بیشتر از سر ناچاری و با شتابزدگی بود.
نگرانی سعودی از زمان آغاز انقلاب های عربی آنان را وادار کرد تا برای تضمین ثبات سیاسی وماندگاری خود و القای تاثیرگذاری بر رویدادهای منطقه رفتارهای سیاسی و نظامی جنون آمیزی را در پیش بگیرند.
البته دخالت آمریکایی ها و تشویق رژیم صهیونیستی ، مسیر را برای آنان بیشتر فراهم کرد. تل آویو نیز بخوبی می داند که هرج و مرج در منطقه که هیلاری کلینتون از آن بعنوان " هرج و مرج سازنده " یاد کرده است ، می تواند امنیت محیط پیرامونی اسرائیل را تامین کند.
این بدیهی است که در سایه موفقیت های کنونی محور مقاومت در منطقه و جمع بندی این دستاوردها ، در کنار بازسازی مقاومت اسلامی فلسطین و تلاش برای از بین بردن شکاف های داخلی و همزمان تکیه به راهبرد مقاومت ، اسرائیل بیشترین زیان را خواهد دید.
حمله به یمن با ارزیابی ها اشتباه راهبردی که گمان می شد در آغازین روزهای جنگ سرنوشت را به نفع هم پیمانان سعودی تغییر می دهد ، حمایت گسترده از تروریسم و گسیل داشتن آنان به منطقه برای تغییر قواعد بازی و نیز پرونده قطر ، همه پرسی کردستان همه از سناریوهایی بود که بعنوان واکنشی در برابر دستاوردهای مهم و راهبردی مقاومت اتخاذ شد . و تمامی این سناریوها با عامل سعودی اجرایی گردید.
سعودی ها در دو موضوع قطر و همه پرسی کردستان که هدف اصلی آن ایجاد جنگ داخلی و تغییر صحنه جنگ به نفع خود در یمن، عراق و سوریه بود ، شکست خوردند. داعش پایان یافته است ، گفتمان مقاومت اسلامی انگیزه بیشتر و توان دو چندانی و از قدرت تشخیص و اعتماد به نفس بزرگی برخوردار است. تمامی رفتارهای غیر منطقی و غیرعقلانی نشان از دست و پا زدن برای بازگشت به ثبات سیاسی داخلی و خارجی در این کشور است.بویژه اینکه سعودی ها به این نتیجه رسیده اند که برای ادامه باید مدل دینی وهابیت کنار برود.
تمامی این عوامل بعنوان عناصر سازنده و تاثیرگذار در سیاست خارجی و داخلی سعودی باید ارزیابی شود. از اینرو بازداشت شاهزاده های سعودی و تغییرات سیاسی داخل نیز برهمین اساس تعریف می شود.
ریاض در تمامی جبهه های میدانی و سیاسی که برای خود تعریف کرده بود ، شکست خورده است . تقریبا هیچ پرونده ای که ریاض مدیریت کرده است به نتیجه نرسید.
تحولات منطقه برخلاف منافع سعودی ها پیش می رود . تمامی این موارد سبب شد تا آنان برای برون رفت از شکست های محتوایی دست به کارشوند . و از اینرو لبنان با توجه به شکنندگی ساختار سیاسی آن و نیز مهره های وابسته ، گزینه خوبی بود.
این بار حریری اسم رمز سناریوی درگیری و بحران شد تا در یک برنامه از پیش تعیین شده زمینه فتنه جدید فراهم شود. به این امید که بتوان با ناآرام کردن لبنان باردیگر نگاه آمریکایی ها را با خود همراه کند .
توطئه همه جانبه به محوریت سعودی ها علیه جریان مقاومت
محمد شاهدی
در چند روز گذشته اخباری در خبرگزاری های منطقه و جهان مخابره شد که نشانی از تحولات آتی منطقه است.
• دستگیری 40 نفر از شاهزادگان، سرمایه داران، وزا و اشخاص با نفوذ در عربستان
• استعفای سعد حریری نخست وزیر لبنان در خاک عربستان سعودی
• اصابت موشک دور برد یمنی به فرودگاه ریاض عربستان
حال سئوالی که مطرح می شود این است که آیا این اخبار و تحولات پیوستگی و ارتباطی به هم دارند و در این مقطع حساس چه پیامدهایی را در منطقه خواهد داشت؟
بدیهی است که پاسخ این سوال را باید در تحولات میدانی منطقه در سوریه و عراق جستجو کرد چرا که پس از پیروزهای چشمگیر جبهه مقاومت در مبارزه با گروه های تکفیری - تروریستی داعش و بیرون راندن ازشهرها و روستاها و زمزمه نابودی کامل این جریان تروریستی در دو کشور عراق و سوریه تمامی معادلات جبهه سلطه چه امریکا و متحدین عربی صهیونیستی را نقشه بر آب کرد چرا که در چند سال گذشته پترو دلارهای فراوان و تسلیحات سنگین و سبک زیادی در جهت پیروزی این جریان تروریستی در منطقه هزینه شده است در حالی که نتیجه ای خارج از تصورشان در حال رقم خوردن است. که در این شرایط کاری جز دست پا زدن بی فایده و غرق شدن بیشتر در باتلاق شکست نمی توان کرد.
بنابراین در میان شکست جریان سلطه فورا استراتژی و فتنه جدید حمله همه جانبه به جریان مقاومت در منطقه کلید می خورد:
• دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا در نطقی مستقیم به ایران و سیاست های آن در منطقه حمله می کند و حضور و نفوذ ایران را به معنای بحران و ناآرامی و دخالت آشکار در کشورهای منطقه می داند. حتی سعی می کند با دخالت در امور داخلی ایران با جدا کردن مردم از دولت به بهانه حمایت از آزادی و حقوق از دست رفته، فتنه و تفرقه در فضای داخی ایران ایجاد کند و در پایان با تعبیر نادرست و جعلی خلیج عربی چراغ سبز خود را به کشورهای عربی متحد و خود فروخته در جهت دشمنی و شروع حملات بعدی نشان می دهد.
• مقامات رژیم صهیونیستی نیز در اقدامی هماهنگ در جهت تضعیف و فشار بیشتر بر ایران به مخالفت با برنامه جامع هسته ای و نفوذ و برنامه های موشکی ایران در منطقه در منطقه و اروپا شروع به فضاسازی و تنویر افکار عمومی می کنند.
• ملک سلمان و محمد سلمان ولیعهد و وزیر کشور گرفته تا عادل الجبیر وزیر امور خارجه و دیگر مقامات سعودی در راس کشورهای عربی متحد و وابسته به نظام سلطه و همراه با رژیم صهیونیستی شروع به تخریب و اتهام به ایران ، حزب الله لبنان و انصارالله یمن کردند.
بنابراین فشار سیاسی، اقتصادی و بین المللی علیه جریان مقاومت در جهت سرپوش گذاشتن بر پیروزی های اخیر این جریان آغاز می شود تا شاید بتواند ضربات و خسارات و نفوذ این جریان فراملی را کم رنگ تر و کم رونق تر کند.
زدن بازوی اصلی جریان مقاومت یعنی حزب الله لبنان به عنوان یک حزب سیاسی مستقل در صحنه سیاسی که توانسته بود شرایط ناآرام و پیچیده لبنان را با توجه به نفوذ گروه های تکفیری و جریان های حامی غرب و اسراییل خنثی کند و شرایط را به نفع جریان مقاومت حفظ کند در راس توطئه و استراتژی جدید عربی غربی صهیونیستی قرار می گیرد بنابراین بمب خبری سیاسی در ریاض منفجر می شود:
• به یکباره سعد حریری نخست وزیر وقت لبنان در کشور عربستان سعودی و در مقابل دوربین العربیه بیانیه استعفای خود را قرائت می کند و این مهم زماین است که هنوز یکسالی از تشکیل دولت ائتلافی در لبنان نمی گذرد و همچنین کمتر از 6 ماه دیگر لبنان وارد صحنه انتخابات پارلمانی می شود و با توجه به پیروزی های حزب الله در مقابله با جریان تکفیری در مرزهای لبنان احتمال پیروزی و کسب کرسی های بیشتر را در پارلمان دارد.
• سعد حریری خطاب به مردم لبنان ایران را به دخالت در امور داخلی لبنان متهم می کند و عدم امنیت جانی اش در لبنان را مطرح می کند واین در حالی است که چند ساعت قبل با دکتر ولایتی دبیرکل مجمع بیداری اسلامی و مشاور رهبری ایران دیدار می کند و اینجا تناقضی وجود دارد از از این دیدار با مقامات ایرانی و آن بیانیه در ریاض
• اینکه طبق عرف و قانون لبنان استعفا در خاک این کشور و باید تقدیم رئیس جمهمور (میشل عون ) و پارلمان این کشور شود و صرف خواندن بیانیه استعفا در خارج از کشور این کشور ترک پست و عدم بازگشت به کشور محسوب می شود.
• حریری در نهایت شرایط امروز لبنان را به شرایط ناارام و بحرانی زمان ترور پدرش رفیق حریری مقایسه می کند و این درحالی است که سوالی بزرگ مطرح میشود بعد از ترور حریری جنگ 33 روزه به مردم لبنان تحمیل شد و حال آیا اشاره سعد حریری شروع حمله جدید اسراییل به لبنان خبر می دهد.
در همین میان در عربستان سعودی اتفاقی دیگر رخ می دهد که در جهت سرکوب و روان سازی انتقال قدرت به محمد سلمان و در جهت انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در عربستان سعودی است. قریب به 40 نفر از شاهزادگان، اشراف و وزا دستگیر و همگی در هتلی محصور میشوند در این میان حضورافراد سرشناس دیده می شود:
• ولید بن طلال میلیاردر سعودی که دارایی هایش قریب به 18 میلیارد دلار می رسد و 45 ثروتمند جهان
• خلد التویجری مدیر سابق دربار پادشاهی
• صالح کامل و پسرش از تجار معروف
• ولید الابراهیم رئیس گروه ام بی سی
• بکر بن لادن رئیس گروه بن لادن
این بازداشت ها به دستور ملک سلمان و مجری گری محمد بن سلمان انجام شده است که نشان از شرایط آشفته و نارام عربستان سعودی در انتقال قدرت دارد و این شرایط عربستان سعودی را بیش از بیش آسیب پذیر ساخته است چرا که هنوز درگیر جنگ فرسایشی با یمن است و اصابت موشک دور برد یمنی به فرودگاه ریاض شوکی بزرگ برای دولت مردان سعودی بود که نتوانستند با توجه به حمایت ها و سلاح های فوق پیشرفته غربی صهیونیستی اراده و مقاومت مردم بی دفاع و مظلم یمن را بشکند و پیروز شوند و در این شرایط فقط به دنبال چنگ زدن به این سو و انسو و ایجاد بحران آفرینی و تنش در دیگر کشورها و منطقه در جهت نجات خود هستند در حالی که انشاالله در آینده ای نزدیک همگان شاهد شکست مفتحضانه و نابودی رژیم آل سعود و پیروزی جریان مقاومت در منطقه و جهان باشیم.
"سناریو یمن تکرار در لبنان، توهم در مکان و زمان"
آیا سعد حریری قدم در مسیر منصور هادی خواهد گذاشت؟
در 22ژانویه 2015م برابر بهمن 1393ه ش،منصور هادی رئیس جمهور یمن از مقامش استعفا داد و سپس از صنعا پایتخت به شهر عدن در جنوب کشور گریخت و استعفا خود را پس گرفت و خود را تنها رئیس جمهور قانونی یمن اعلام کرد.
عربستان سعودی به حمایت همه جانبه از منصور هادی اقدام کرده و مدتی بعد در قالب ائتلافی از کشور های همسو منطقه در ۶ فروردین ۱۳۹۴ معادل ۲۵ مارس ۲۰۱۵ م باعنوان عملیات توفان قاطعیت (عاصفه الحزم) به یمن حمله کرد.جالب اینکه انتخاب "منصور هادی" به ریاست جمهوری نیز حاصل یک توافق سیاسی داخلی در یمن بود که پس از ماه ها تظاهرات اعتراض آمیز و بن بست سیاسی حاصل شده بود.
ادعای سعودی و ائتلاف حامی اش مداخله مخرب ایران در یمن در قالب حمایت از انصارالله یمن و متحدینش بود.
سعودی و ائتلاف همراهش در پشتیبانی از رئیس جمهور مستعفی منصور هادی و علیه انصار الله و متحدینش به یمن حمله همه جانبه کردند که تا به امروز ادامه دارد. با وجود اینکه ائتلاف سعودی از این حملات به یمن طرفی نبسته و ناکام مانده است.حمله به یمن باتلاق نیروهای نظامی،اعتبار سیاسی سعودی شده و وضعیت اقتصادی سعودی را به شدت تضعیف کرده است.
گفتنی است که ایالات متحده آمریکا و اسرائیل از ابتدای حملات نظامی ائتلاف سعودی به یمن، به حمایت همه جانبه سیاسی، اطلاعاتی و لجستیک از آن اقدام کرده اند.
گویا سناریویی که در یمن توسط آمریکا و متحدین عربش، کلید خورد قرار است اکنون در لبنان تکرار شود.
انتخاب سعد حریری نخست وزیر مستعفی لبنان حاصل یک توافق داخلی میان گروه های سیاسی در لبنان بوده و بعلت وجود فرایند های دمکراتیک و سازو کارهای حل اختلافات موثر در عرصه سیاسی لبنان است.
مورخ 13آبان 1396 معادل4نوامبر 2017م سعد حریری در اقدامی غیر منتظره و از ریاض پایتخت عربستان سعودی از پست نخست وزیری لبنان استعفا داد .
سعد حریری دلیل اصلی استعفای خود را "دخالت های ایران" در لبنان و کشورهای عربی اعلام کرد و حزب الله لبنان را عامل دخالت و تخریب کشورهای عربی توسط ایران عنوان کرد.
استعفای حریری در ریاض نشانگر :
1- وابستگی سعد حریری به سعودی
2-بازی در زمین سعودی و آمریکا علیه محور مقاومت و حزب الله لبنان است.
اما بازی و پلان مشترک آمریکا و سعودی در منطقه چیست؟
طرح فروپاشی سوریه شکست خورد و تکفیری ها و داعش نفس های آخر را در عراق و سوریه می کشند.
جداسازی بارزانی و طرح استقلال اقلیم کردستان عراق هم نقش بر آب شد.همه این تحولات سبب تثبیت و تقویت روز افزون نقش محور مقاومت در منطقه خواهد شد.
تقویت و تثبیت محور مقاومت یعنی افزایش نفوذ و حضور موثر ایران و این مسبب برآشفتگی امریکا و اسرائیل و سعودی هست.
ضمن اینکه همکاری و همسویی راهبردی روسیه ایران عراق سوریه و گروه های مقاومت ، ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه را به ضرر آمریکا متحول کرده است. آنها دیگر تمام مهره های خود را سوخته می بینند حال باید به یک مهره ورشکسته چون حریری قانع و امیدوار باشند تا کاری که در وهله اول تکفیری ها و سپس بارزانی نتوانستند انجام دهند او اینبار از لبنان انجام دهد.
اما گویی حریری از ابتدا ره به اشتباه آغازید:
اگر تکفیری ها به دروغ بر محمل "اسلامگرایی" متکی بودند و بارزانی فرصت طلبانه بر پشتوانه "ناسیونالیسم کردی" تکیه می کرد اما حریری نابخردانه نه مشروعیت اسلامگرایانه دارد و نه اعتبار ملی گرایانه.و آنچه بسیار مهمتر است اینکه تکرار سناریو یمن در لبنان توسط سعودی و حامیان غربی و عربی آن می باشد که هم از نظر مکانی و هم از نظر زمانی کاملا متفاوت هستند.
واقعیت های سیاسی،اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی لبنان با یمن بسیار متفاوت است و از نظر زمانی نیز محور مقاومت و حزب الله لبنان نسبت به سال 2015م بسیار مقتدر تر شده است.گروه های تکفیری و داعش در عراق کاملا شکست خورده اند و در سوریه هم نفس های آخر را می کشند و حزب الله لبنان نیز در عرصه مبارزه علیه نیروهای تکفیری در سوریه و عراق و غلبه بر آنها تجارب ارزشمندی کسب کرده و در اوج آمادگی بسر می برد.
جغرافیای مقاومت وسیع تر و فرهنگ آن عمیق تر و ابعاد آن متنوع تر و پیچیده تر شده و تشخص و اعتماد به نفسی منحصر بفرد کسب کرده است.با توجه به شکست آشکار سعودی و حامیان غربی و عربی آن در حمله به یمن، تکرار سناریو یمن در عرصه لبنان محکوم به شکستی به مراتب سنگین تر خواهد بود که ناشی از غفلت و توهم نسبت به زمان و مکان است.
دکتر علیرضاعرب، روزنامه نگار و کارشناس منطقه غرب آسیا
ماموریت جدید حریری بعد از بارزانی؛ بازی در زمین پدرخوانده
دستاوردها و جمع بندی تحولات سیاسی و میدانی منطقه نشان می دهد که تقریبا همه چیز برای محور سعودی تمام شده است. پایان عصر وهابیت سیاسی و بنگاه داری گروههای تروریستی همگام با تغییر در ساختار داخلی و نارضایتی و شورش فکری جامعه سعودی نزدیک شده است و همین چالش ها که محیط پیرامونی داخلی سعودی را تهدید می کند ریاض را بران داشت تا برای تضمین ماندگاری سیاسی خود به مجموعه ای از عوامل بیرونی و بازی با مهره های سوخته متوسل شود. بویژه اینکه احساس می کند تاریخ مصرف داعش نیز پایان یافت.
در این میان نیز برنده اصلی تغییرات منطقه ای و رفتارهای سیاسی و جنون سعودی که در داعش و نصره ویارگیری در لبنان نمایانگر می شود.فقط رژیم صهیونیستی بود هست.
از اینرو از مدتها پیش تلاش شد تا برای تلخ کردن شیرینی دستاوردهای محور مقاومت ونیز ممانعت از تکامل وبهم پیوستگی آن چند سناریو اجرایی شود. وقرار شد تا سعودی بار دیگر با یارگیری از مهره های سوخته منطقه مانع از بازگشت ثبات استقرار وافتاده محور مقاومت سود.
از اینرو با طرح همه پرسی تلاش سد تا این ماموریت به بارزانی سپرده شود که براساس ارزیابی آنان کمترین نتیجه جنگ داخلی بود. اما اینگونه نشد و تمامی محاسبات بسمتی دیگر رفت.بارزانی قربانی بازی محور آمریکا سعودی شد.
و این بار بعد از شکست سناریو همه پرسی تلاش شد تا سعدالحریری ماموریت جدیدی را دنبال کند. و حریری بی تجربه تر از بارزانی وارد بازی سد که نتیجه آن از اکنون مشخص است ...چیزی شبیه سرنوشت بارزانی. بدتر از اینکه روح ملی گرایی حتی در استعفای حریری وجود نداشت که استعفای خود را از عربستان اعلام کرد.
که مهترین انگیزه های آن عبارت است
1 تخریب دستاوردهای سیاسی و میدانی محور مقاومت
2 بازگشت سناریوی هرج ومرج در لبنان
3 تخریب تلاش های تهران
4 ایجاد جبهه جدیدی در برابر محور مقاومت آن هم در قلب مقاومت اسلامی در لبنان
5 انحراف افکار عمومی از شکست های سعودی
6 احیای نقش پدرخواندگی عربستان
سفر دکتر ولایتی به لبنان و سوریه ؛
دیپلماسی موفق مقاومت ؛ جمع بندی عناصر موثر در میدان و سیاست// ارسال پیام های سیاسی جداگانه //حسن ختام پیروزهای های سوریه ، عراق ، لبنان و توطئه همه پرسی کردستان
مهدی عزیزی – بیروت - دکتر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری و دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی روز پنجشنبه بمنظور شرکت در اختتامیه نشست اتحادیه علمای مقاومت به بیروت سفر کرد. اگرچه چنین دیدارهایی را می توان در راستای دیپلماسی فعال تهران تعریف کرد اما دیدارهای فشرده و مهم او با مقامهای لبنانی این گمان را تقویت می کند که موضوعی مهمتر از یک دیدار سیاسی در میان است.
بویژه در شرایط جدید منطقه ای که فصل نوینی را تجربه می کند که اگر از این فرصت بهره گرفته شود آن گاه ادبیات جدید سیاسی ایجاد خواهد شد . ادبیات جدیدی که قدرت چانه زنی مقاومت در عرصه های سیاسی و نیز برتری میدانی آن را دو چندان خواهد کرد.
از اینرو ؛ عنصر زمان و مکان نقش مهمی در ارزیابی این سفر ایفا می کند. سفر دکتر ولایتی در زمانی انجام گرفت که منطقه بسمت یک رویداد مهم و تغییری بزرگ می رود. پایان داعش و تکمیل دستاوردهای مقاومت در لبنان و عراق و سوریه و نیز تلاش گروههای مقاومت برای بازسازی و نیز فراگیر شدن هندسه مقاومت اسلامی مهمترین عنصر زمانی است که در تحلیل انگیزه های این سفر باید ان را در نظرگرفت. پیام هایی که از بیروت قلب مقاومت ارسال شد و دارای محتوا و بسته جدیدی برای دوستان تهران و برخی دولتهای منطقه ای بود.ولایتی در اجلاس بغداد طراح ادبیات هم تکمیلی راهبردی سیاست و میدان شد و توانست با درک مناسب و عیق از رویدادهای منطقه تمامی گروههای سیاسی در عراق را با تمام رویکردهای متفاوت سیاسی و مخالف با یک موضوع مشترک به نام بیداری اسلامی برسر یک میز بنشاند.و هم از سویی دیگر از این دیپلماسی برای تقویت جبهه موصل نیز بهره گیرد بگونه ای که توافق این گروههای سیاسی درباره این نبرد به شتاب در آزادسازی موصل انجامید.این بار نیز قرار است تهران بواسطه دیپلمات کهنه کار خود یک جمع بندی از عناصر موثر در پیروزی میدانی و سیاسی انجام دهد و مانع از مصادره این دستاوردها به نفع جریانهایی شود که در موضوع بحران سوریه و عراق هزینه ندادند. از سویی دیگر مانع از اعتبارزدایی از آن شود.
و می توان گفت که دیپلماسی موفق مقاومت ؛ جمع بندی عناصر موثر در میدان و سیاست، ارسال پیام های سیاسی جداگانه ، حسن ختام پیروزهای های سوریه ، عراق ، لبنان و خنثی کردن توطئه همه پرسی کردستان مهمترین ماموریتی بود که این دیپلمات کهنه کار ایرانی آنرا انجام داد و پیامهای تهران را بخوبی ارسال کرد.
موضوعی که دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی بعد از دیدار با وزیرخارجه لبنان به خبرنگاران گفت .ولایتی گفت که تثبیت دستاوردهای محور مقاومت در عراق و سوریه و لبنان، نیازمند تلاش های دیپلماتیک است و اقدامات دیپلماتیک مکمل اقدامات جهادی است که رزمندگان مقاومت در جبهه های عراق و سوریه و لبنان به ویژه در ماه های گذشته داشتند.
ماموریت جدید حریری بعد از بارزانی؛ بازی در زمین پدرخوانده
دستاوردها و جمع بندی تحولات سیاسی و میدانی منطقه نشان می دهد که تقریبا همه چیز برای محور سعودی تمام شده است. پایان عصر وهابیت سیاسی و بنگاه داری گروههای تروریستی همگام با تغییر در ساختار داخلی و نارضایتی و شورش فکری جامعه سعودی نزدیک شده است و همین چالش ها که محیط پیرامونی داخلی سعودی را تهدید می کند ریاض را بران داشت تا برای تضمین ماندگاری سیاسی خود به مجموعه ای از عوامل بیرونی و بازی با مهره های سوخته متوسل شود. بویژه اینکه احساس می کند تاریخ مصرف داعش نیز پایان یافت.
در این میان نیز برنده اصلی تغییرات منطقه ای و رفتارهای سیاسی و جنون سعودی که در داعش و نصره ویارگیری در لبنان نمایانگر می شود.فقط رژیم صهیونیستی بود هست.
از اینرو از مدتها پیش تلاش شد تا برای تلخ کردن شیرینی دستاوردهای محور مقاومت ونیز ممانعت از تکامل وبهم پیوستگی آن چند سناریو اجرایی شود. وقرار شد تا سعودی بار دیگر با یارگیری از مهره های سوخته منطقه مانع از بازگشت ثبات استقرار وافتاده محور مقاومت سود.
از اینرو با طرح همه پرسی تلاش سد تا این ماموریت به بارزانی سپرده شود که براساس ارزیابی آنان کمترین نتیجه جنگ داخلی بود. اما اینگونه نشد و تمامی محاسبات بسمتی دیگر رفت.بارزانی قربانی بازی محور آمریکا سعودی شد.
و این بار بعد از شکست سناریو همه پرسی تلاش شد تا سعدالحریری ماموریت جدیدی را دنبال کند. و حریری بی تجربه تر از بارزانی وارد بازی سد که نتیجه آن از اکنون مشخص است ...چیزی شبیه سرنوشت بارزانی. بدتر از اینکه روح ملی گرایی حتی در استعفای حریری وجود نداشت که استعفای خود را از عربستان اعلام کرد.
که مهترین انگیزه های آن عبارت است
1 تخریب دستاوردهای سیاسی و میدانی محور مقاومت
2 بازگشت سناریوی هرج ومرج در لبنان
3 تخریب تلاش های تهران
4 ایجاد جبهه جدیدی در برابر محور مقاومت آن هم در قلب مقاومت اسلامی در لبنان
5 انحراف افکار عمومی از شکست های سعودی
6 احیای نقش پدرخواندگی عربستان
بارزانی و حریری؛ بازیگران از پیش باخته
فتنه حریری سرنوشتی مشابه فتنه بارزانی خواهد داشت و در واقع این مردم منطقه هستند که از طریق محور مقاومت سرنوشت منطقه را رقم خواهند زد و نه امریکا و اسرائیل و دولت های خود فروخته و خائن.
خبرگزاری قدس (قدسنا) - «احمد روح الله زاد»*: سعد حریری، نخست وزیر لبنان در اقدامی بی سابقه اقدام به استعفا از ریاض، پایتخت عربستان کرد. این اقدام موجب شگفتی همه تحلیلگران سیاسی هم در لبنان و هم در منطقه و جهان شده است. زیرا تاکنون سابقه نداشته است که رئیس یک دولت در پایتخت کشور دیگری، استعفا خود را از مسئولیتی که در آن قرار دارد، اعلام کند. اقدامی که نخستین برداشت آن، توهین به ملت لبنان محسوب می شود و اینکه رئیس دولتشان یک فرد مزدور و وابسته به بیگانه است. در باره این اقدام سعد حریری ملاحظاتی مطرح است:
- حریری در هنگام قرائت استعفا از چهره اش اضطراب و نگرانی شدیدی هویدا بود. اضطرابی که نشان دهنده فشاری بود که بر وی وارد شده بود. کارشناسان بر این باورند که سعد حریری در عربستان گرفتار شده است و ناچار به قرائت استعفا نامه ای شده است که نگارنده ای آن بعید است که خود وی بوده باشد.
- حریری علت اصلی استعفا خود را حضور نظامی حزب الله لبنان در سوریه اعلام کرد. حزب الله به عنوان یک تشکل مقاومتی چند سال قبل از قبول نخست وزیری لبنان از سوی حریری در جنگ علیه تروریست های تکفیری در سوریه ورود داشته است و به زعم کارشناسان استراتژیک، حزب الله در جنگ سوریه ورود کرد تا سرنوشت سوریه برای لبنان تکرار نشود. سعد حریری هم با شرایط موجود ، نخست وزیری را پذیرفت.
- سعد حریری در استعفا خود جمهوری اسلامی ایران را متهم به دخالت در لبنان و تلاش برای جاری کردن سلطه و قیمومیت خود بر لبنان کرد. این اتهامی است که در ادبیات ترامپ امریکایی، نتانیاهو اسرائیلی و سلمان سعودی هم مکرر علیه ایران مطرح است. حال آنکه همه تحلیلگران آزاد معترفند که ایران تنها کشور منطقه است که اقداماتش ثبات آفرین بوده است. اگر ایران سودای تسلط و قیمومیت بر لبنان از طریق حزب الله را داشت می توانست این سودا را در چند سالی که لبنان فاقد دولت بود، محقق سازد. آقای حریری فراموش کرده است که اساسا وی بر اساس توافق همه نیروهای لبنانی از جمله حزب الله لبنان به نخست وزیری رسیده است. آن هم علی رغم همه پیشینه خیانت کارانه اش که لبنان را تا آستانه جنگ داخلی پیش برد و در جنگ سال 2006 عوامل وی با صهیونیست ها همکاری های بسیار جدی داشته اند.
- این استعفا تنها چند ساعت پس از دیدار وی با هیات ایرانی به ریاست علی اکبر ولایتی اعلام می شود. دیداری که هم وی و هم کارشناسان لبنانی آن را مثبت ارزیابی کرده بودند. بر این اساس تنها تحلیلی که می ماند آن است که حریری از سوی عربستان مجبور به استعفا شده است. خصوصا که خانواده حریری از دوران فهد سعودی مزدور عربستان بوده اند.
- کارشناسان معتقدند این اقدام حریری در چارچوب اهداف امریکا در منطقه است. اهدافی که در سفر دونالد ترامپ کلید آن در ریاض زده شده است که ضمن تروریست خواندن حزب الله و متهم سازی ایران به حمایت از تروریسم خواستار بسیج همپیمانان منطقه ای ایران با همکاری رژیم صهیونیستی، علیه محور مقاومت شد.
- اقدام رئیس جمهور امریکا در عدم تائید توافق هسته ای ایران و متهم سازی سپاه پاسداران ایران، به حمایت از تروریسم و تلاش برای همراه سازی متحدین اروپایی امریکا علیه ایران نیز در همین چارچوب قابل بحث است.
- سعد حریری، حزب الله لبنان و ایران را اساس تهدیدات منطقه ای معرفی کرده است. حال آنکه ایران و محور مقاومت نه تنها تهدید منطقه محسوب نمی شوند بلکه در جهت کاهش تهدیدات در منطقه نیز هزینه های زیادی را تاکنون پرداخت کرده اند. اما کارشناسان معتقدند منظور حریری از این عبارت تهدید محور مقاومت علیه اسرائیل است و وی می کوشد نقشی را در پروژه امریکایی – اسرائیلی بازی کند که حاصل آن همراه سازی اروپا با امریکا در افزایش فشار به ایران است. همانگونه که ترامپ و سایر مقامات دولت امریکا اخیرا اعلام کرده اند که از طریق متحدین خود در باره برجام تصمیم خواهند گرفت. با توجه به نفوذ لابی های صهیونیستی در دولت های غربی، مطرح کردن تهدید محور مقاومت علیه اسرائیل امیدوارند، تردید دولت های اروپایی در همراهی با امریکا برطرف گردد.
- سخنان بنیامین نتانیاهو در لندن که در آن ایران را متهم به تلاش برای ایجاد امپراطوری تا بندر طرطوس سوریه کرد با تاکید بر اینکه اسرائیل و برخی دولت های عربی با هم اشتراک نظر دارند تا با ایجاد یک ائتلاف علیه محور مقاومت از گسترش روز افزون قدرت و نفوذ آن بکاهند در همین جهت مطرح شده است.
- تحلیلگران بر این باورند نتایج تحولات میدانی در عراق و سوریه نشان می دهد که فتنه تروریستی در این کشورها به پایان خود رسیده است و برنده آن هم محور مقاومت است که این مسئله موجب تحکیم نفوذ محور مقاومت و ایران در سطح منطقه خواهد شد. بر این اساس آرایش سیاسی و امنیتی و به عبارت دیگر نظم منطقه ای آرایشی خواهد یافت که نقش محور مقاومت به رهبری ایران در آن بسیار پر رنگ و محوری خواهد بود. این بدین معنا است که مسئله فلسطین به جایگاه اولش در جهان اسلام باز خواهد گشت و مقاومت فلسطینی نیز فرصت های زیادی برای تحقق آرمان فلسطین بدست خواهد آورد. دیدار هیات عالی رتبه حماس به ریاست صالح العاروری معاون رئیس دفتر سیاسی حماس به ایران و بعد در لبنان، دیدار با سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان، در واقع پیام آشکاری بود به رژیم صهیونیستی که ایران مقاومت را رها نکرده است و مقاومت نیز هرگز از ایران جدا شدنی نیست.
- بر این اساس گرفتار سازی محور مقاومت به بحران های جدید در راستای افزایش هزینه برای آن، در دستور کار اسرائیل و امریکا با همکاری دولت های مرتجع عربی قرار گرفته است. بحران همه پرسی اقلیم کردستان در همین چارچوب تعریف می شود که با برخورد قاطع دولت عراق خنثی شد. اینک حریری با استعفا خود بحران دیگری را کلید زده است. تردیدی نیست که محور مقاومت از ظرفیت های بالایی برخوردار است که توان آن در مدیریت بحران ها و عبور از آنها با کمترین هزینه را به شدت افزایش داده است. حمله موشکی انقلابیون یمن به ریاض چند ساعت پس از استعفا حریری می تواند هشداری جدی برای بحران آفرینان در سطح منطقه باشد. بر این اساس فتنه حریری سرنوشتی مشابه فتنه بارزانی خواهد داشت و در واقع این مردم منطقه هستند که از طریق محور مقاومت سرنوشت منطقه را رقم خواهند زد و نه امریکا و اسرائیل و دولت های خود فروخته و خائن.
یادداشت/تناقضاتی چند در استعفای سعد الحریری
شکی نیست که طبق قانون اساسی لبنان ، سعد حریری باید به لبنان برگردد و یکبار دیگر استعفا خود را تقدیم رئیس جمهور این کشور کند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند حریری به لبنان بر نخواهد گشت زیرا اگر چنین اتفاقی بیفتد، نقش عربستان در این اقدام به طور کامل آشکار خواهد شد.
خبرگزاری قدس (قدسنا) «حسین رویوران»*: اقدام سعد حریری، نخست وزیر لبنان به استعفا در کشور عربستان، شگفتی همگان را موجب شد. این استعفا چند ساعت پس از دیدار وی با هیات ایرانی به ریاست علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب اسلامی، انجام گرفت. دیداری که محافل سیاسی لبنان آن را بسیار مثبت و سازنده ارزیابی کردند. متن استعفا سعد حریری هیچ تناسبی با این دیدار سازنده ندارد. بسیاری از محافل سیاسی لبنان در ارتباط با این استعفا ملاحظاتی را مطرح کرده اند:
- بر اساس قانون اساسی لبنان روسای حاکمیتی این کشور یعنی رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس مجلس می بایست در بیروت ، پایتخت این کشور، استعفاء دهند و تاکنون هیچ نخست وزیری از این قانون تخطی نکرده است و سعد حریری نخستین فرد است که در خارج از لبنان اقدام به استعفا کرده است.
- اظهارات حریری در متن استعفا نامه مالامال از تناقض است. زیرا وی ایران را متهم به دخالت در امور داخلی لبنان می کند. سوال این است که اگر وی ایران را یک عنصر مداخله گر در لبنان می داند؛ پس چرا چند ساعت قبل از استعفاء با هیات ایرانی دیدار کرده است؟
- سعد حریری در نامه استعفا خود که با استرس بسیار آن را قرائت می کرد! به حزب الله لبنان که در سابقه خود بیرون راندن اشغالگران صهیونیست را از کشور لبنان دارد، حمله می کند و حضور این تشکل مقاومتی در سوریه را علت اصلی استعفاءِ خود اعلام می کند. حال آن که حزب الله لبنان از سال 2013 برای جنگ با تروریست های تکفیری داعش و النصره در سوریه حضور دارد و این حضور مساله جدیدی نیست و اساسا حریری بر پایه پذیرش این واقعیت، سال 2016 نخست وزیری لبنان را قبول کرده است.
- استعفا حریری در زمانی صورت می گیرد که پیروزی های وسیعی در سوریه و لبنان و عراق بر ضد گروه های تروریستی تکفیری در جریان است. تروریست هایی که مورد حمایت شدید عربستان و اسرائیل و امریکا هستند. به نظر می رسد این استعفاء پاسخ ذلیلانه کسانی است که نبرد را در میدان رزم کاملا باخته اند.
- اظهارات بسیاری از رهبران جریان المستقبل لبنان در اینکه اقدام سعد حریری رهبر این جریان و نخست وزیر لبنان برای همه آنان غافلگیر کننده بوده است، نشان می دهد که اقدام حریری در واقع یک دستور سعودی است که با تهدید های دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا هماهنگی کاملی دارد.
- شکی نیست که طبق قانون اساسی لبنان ، سعد حریری باید به لبنان برگردد و یکبار دیگر استعفا خود را تقدیم رئیس جمهور این کشور کند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند حریری به لبنان بر نخواهد گشت زیرا اگر چنین اتفاقی بیفتد، نقش عربستان در این اقدام به طور کامل آشکار خواهد شد.
*کارشناس مسائل منطقه