عناصر ده گانه اقتدار محور مقاومت در تعیین سرنوشت جنگ های آینده
اولین احتمال این است که محور مقاومت از زمان شکلگیری تاکنون در هیچ یک از نبردهایش بازنده نبوده است در نتیجه شکست دادن این محور در حالی که از جنگ سوریه سربلند و پیروز بیرون آمده است، دشوار است.
یک تحلیلگر عرب تاکید کرد محور مقاومت از برتریها و عناصر قدرت شایسته پیروزی در جنگ احتمالی در آینده برخوردار است و همین مسئله ممکن است واشنگتن و تلآویو را به دور شدن از دروازههای جهنم وادار کند.
«فیصل جلول» تحلیلگر و پژوهشگر لبنانی مقیم فرانسه در تحلیلی به بررسی احتمال شعله ور شدن آتش جنگ از سوی محور سازش به رهبری آمریکا و وضعیت محور مقاومت در صورت وقوع این جنگ پرداخته و 10 احتمال برای پیروزی محور مقاومت و شکست جنگ افروزان آمریکایی صهیونیستی و ارتجاع عرب مطرح میکند.
در این تحلیل آمده است احتمال جنگ تا زمانی که مراکز تصمیمگیری در دولت آمریکا آماده انتقال ناگهانی از بالاترین سطح حمله به بالاترین سطح دفاع بدون تفکر باشند، وجود دارد و این مسئله البته برخی همپیمانان واشنگتن را که به ارزیابی کلاسیکی سیاست دولتهای مختلف آمریکا با توجه به تجارب قبلی و دادههای شبه ثابت عادت کرده بودند، آشفته میکند.(تغییر سریع در مواضع سیاستمداران و تصمیم گیرندگان در آمریکا)
نشانهها درباره احتمال شعلهور شدن جنگ آینده در منطقه همچنان ادامه دارد وآخرین مورد آن، مطلب روزنامه فرانسوی لوکانار اونشینه است که در شماره اخیر خود به نقل از افسران فرانسوی در واشنگتن نوشته بود که دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا طرح نظامی را برای به راه انداختن جنگ در سوریه برای حمله به مراکز راهبردی با هدف از بین بردن آنچه این گزارش اعضای محور ایرانی توصیف کرده، آماده کرده است.
این گزارش اضافه کرده است رئیس جمهوری آمریکا برای این جنگ، 125 هزار نظامی ذخیره را آماده کرده است و بعید نیست که اقدام تنش آفرین بی سابقه آمریکا در اعلام قدس به عنوان پایتخت انحصاری اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آن، جزء جدایی ناپذیر این رویکردی باشد که ممکن است این مسئله از آن برداشت شود که واشنگتن جنگ خود را با مشارکت دولت عبری(رژیم صهیونیستی) و با پشتیبانی و حمایت پادشاهی عربستان سعودی و همپیمانان آن به راه اندازد جنگی که مهمترین هدف آن حذف و نابودی مسئله فلسطین و بازترسیم نقشه یا نقشههای خاورمیانه متناسب با منافع واشنگتن و همپیمانان آن در تلآویو و ریاض است.
این خبر با افزایش حرف و حدیثها در اسرائیل درباره جنگ آینده علیه لبنان همزمان شده است که آخرین مورد آن، اظهارات آویگدور لیبرمن(وزیر جنگ رژیم صهیونیستی) درباره میادین انرژی دریایی لبنان بود که گفته بود اسرائیل به لبنان اجازه نخواهد داد از این میادین بهرهبرداری کند. نکته قابل توجه در این زمینه رخنه اسرائیل به مرزهای دریایی لبنان و پرتاب بمبهای دودزا به مرزهای زمینی برای اولین بار است.
جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا هم بطور ضمنی درباره جنگ آینده سخن گفته بود، وقتی تاکید کرد که مصر در دوران حسنی مبارک به همراه عربستان سعودی و اسرائیل، دولت باراک اوباما را به منظور بمباران ایران و از بین بردن ساختار دفاعی آن تحت فشار قرار داده بودند، گویی به این مسئله اشاره میکند که مسئله(جنگ افروزی) با دولت جدید آمریکا تکرار میشود دولتی که تصمیماتش بین سهلانگاری مطلق و بازی بر روی پرتگاه جهنم درجا میزند که این حالت درباره کره شمالی صدق میکند.
همچنین میتوان به نشانههای جنگ احتمالی در تلاش شکستخوردهای اشاره کرد که اواخر سال گذشته میلادی صورت گرفت هنگامی که سعدالحریری نخست وزیر لبنان در ریاض بازداشت شد که تحول به موازات خبرهایی مبنی بر حمله غافلگیرکننده اسرائیل به لبنان صورت گرفت، همچنانکه میتوان سخنان اخیر سید حسن نصرالله را یادآوری کرد که اعلام کرده بود این بار احتمالات جنگ بیشتر از دفعه قبل است.
در مقابل با تحولی روبرو میشویم که با این نشانهها به طور کامل مغایرت دارد، تحولی که در شمال سوریه روی داد هنگامی که واشنگتن از تصمیم خود برای تشکیل ارتشی متشکل از 30 هزار کُردی در مرزهای سوریه و ترکیه و ایجاد پایگاههای نظامی برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه خبر داد، اما طولی نکشید که از طریق رکس تیلرسون وزیر خارجهاش از این اظهارنظر در روزهای نخست حمله ترکیه به عفرین واظهارات اردوغان مبنی بر گسترش حملات به سمت منبج عقب نشینی کرد.
با توجه به آنچه گذشت، احتمال جنگ تا زمانی که مراکز تصمیمگیری در دولت آمریکا آماده انتقال ناگهانی از بالاترین سطح حمله به بالاترین سطح دفاع بدون تفکر باشند، وجود دارد و این مسئله البته برخی همپیمانان واشنگتن را که به ارزیابی کلاسیکی سیاست دولتهای مختلف آمریکا با توجه به تجارب قبلی و دادههای شبه ثابت عادت کرده بودند، آشفته میکند.(تغییر سریع در مواضع سیاستمداران و تصمیم گیرندگان در آمریکا)
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در سخنان خود درباره جنگ احتمالی در آینده تاکید کرده بود مقاومت آماده دفاع از لبنان است و این آمادگی به حدی است که گویی جنگ همین فردا قرار است رخ دهد، این امر ناشی از ماهیت دشمن اسرائیلی است که ممکن است هر لحظهای که مناسب بداند، بدون هرگونه بازدارنده یا بدون احترام به معاهدات و قوانین بین المللی جنگ به راه اندازد و اشاره به اقتدار مقاومت و شکست قطعی دشمن تنها وسیله برای دور کردن جنگ اسرائیل از لبنان است.
احتمالات 10 گانه پیروزی محور مقاومت در هر جنگ احتمالی در آینده
آنچه درباره مقاومت لبنان صحیح است، درباره دیگر ارکان محور مقاومت هم صدق میکند، مسئلهای که به 10 احتمال برای پیروزی محور مقاومت در جنگ آینده اشاره میکند:
1- اولین احتمال این است که محور مقاومت از زمان شکلگیری تاکنون در هیچ یک از نبردهایش بازنده نبوده است در نتیجه شکست دادن این محور در حالی که از جنگ سوریه سربلند و پیروز بیرون آمده است، دشوار است.
2- این محور از پشتوانههای مردمی گستردهای برخوردار است که مهمترین تضمینکننده برای نبردهایی است که این محور وارد آن میشود، در نتیجه شبیه تمام جنبشهای مقاومتی است که در جنگهای معاصر با قدرتهای هستهای دارای فناوریهای نظامی ویرانگر و برتری قاطع در تجهیزات پیشرفته جنگی، پیروز بیرون آمده است.
3- این محور از عقیده و ایدئولوژی دینی و فرهنگ سیاسی و اصول رفتاری و نبرد اخلاقی مستحکمی بهره میبرد که دشمنان و رقبایش از آن بهرهای ندارند.
4-تجارب و جنگهای ارتشهای ثروتمند نشان داد که از برتری در جنگ زمینی بهرهمند نیستند و بدون نتیجه برای پیروزی در جنگ با تکیه بر فناوری نظامی خود تلاش میکنند، به همین سبب آمریکا بر ارتش نظامی عراق(صدام معدوم) پیروزی شد ولی در رویارویی با جنبشهای مقاومت عراق شکست خورد، همچنانکه این کشور(آمریکا) تا کنون قادر به پیروزی بر طالبان در افغانستان نبوده است با وجود که پیمان ناتو را هم در این جنگ شریک خود کرده است، این مسئله درباره اسرائیل هم صدق میکند که در تمام رویاروییها ونبردهای مستقیم زمینی با گروههای مقاومت شکست خورده است.
5-محور مقاومت در خاک خود با قدرتهای بیگانه میجنگد که این نیروهای بیگانه قرنهاست برای سیطره بر خاورمیانه و تسلیم کردن آن در برابر خود تلاش میکنند و یک نیروی شهرکنشین صهیونیستی(رژیم صهیونیستی) وجود دارد که مردم منطقه آرزوی شکست آن را دارند و این آرزو نسل به نسل منتقل میشود، مسئله ثابت در تمام تجارب جنگی میان متجاوزان خارجی و ملتهایی که درمعرض این تجاوز قرار گرفتند، این است که ملتها بر تجاوزگران هر چند پس از مدتی به پیروزی رسیدهاند که این وضعیت در ویتنام، الجزائر، یمن، آفریقای جنوبی، لبنان، افغانستان و نقاط دیگر رخ داد(ملتهایشان بر متجاوزان پیروز شدند)
6-محور مقاومت با موفقیت، خطرات فتنه طایفهای را که با گسترش تجاوزگری داعش و جبهه النصره در سوریه، عراق و لبنان به اوج خود رسیده بود، پشت سر گذاشته است در نتیجه تجاوزگران بیگانه دیگر نمیتوانند بر پیروزی در جنگ از طریق ایجاد درگیری میان مردم در مناطق محور مقاومت حساب بازکنند.
7-روسیه و چین با قدرت برای جلوگیری از به کارگیری شورای امنیت برای محاصره و منزوی کردن محور مقاومت حرکت میکنند ودر نتیجه مسئولیت تصمیمات تحریم و محاصره را به تنهایی بر دوش آمریکا قرار میدهند که این رویکرد آمریکا(سوء استفاده از شورای امنیت برای استفاده بر ضد کشورهای دیگر)، ماهیت تجاوزگری را به این کشور میبخشد.
8-دولتهای ایران و سوریه و تا حدی دولتهای عراق و لبنان از پشتیبانی روسیه و گاهی از حمایت چین بهره میبرند که این مسئله به محور مقاومت اجازه فراهم کردن خطوط کمکرسانی و انتقال تجهیزات جنگی و نیرو به جبهههای پوشیده یا ملتهب را میدهد.
9-ایالات متحده آمریکا با انزوای بین المللی شدیدی در دوران ریاست جمهوری ترامپ روبرو است در نتیجه تصمیم آن برای به راه انداختن جنگ جدید در سوریه سبب افزایش انزوا و تضعیف حمایت بین المللی از آن خواهد شد، این مسئله درباره اسرائیل هم صدق میکند تقریبا از انزوای کاملی رنج میبرد که ممکن است به طرز بیسابقهای در صورت به راه انداختن جنگ، انزوای آن تشدید شود.
10- پوشش و حمایت از جنگ احتمالی از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج(فارس) هرگز تغییر قابل توجهی در موازنههای قوا در سطح میدانی ایجاد نخواهد کرد، بلکه چه بسا سبب تضعیف این رژیمها در رویارویی با ملتها و افکارعمومی عربی شود و هیچ قدرت معنوی بیشتری به متجاوزان در نگاه ملتهایشان نخواهد داد که احترامی برای این رژیمها قائل نیستند.
بر اساس گزارش المیادین، در پایان این تحلیل تاکید شده است : با توجه به آنچه گفته شد، محور مقاومت از برتریها و عناصر قدرت شایسته پیروزی در جنگ احتمالی در آینده برخوردار است و همین مسئله ممکن است واشنگتن و تلآویو را به دور شدن از دروازههای جهنم(شکست حتمی) وادار کند.