حساب ملت عراق از برخی سیاسیون جداست!

  • سایت بیداری اسلامی :
  •  

حیدر العبادی نخست وزیر عراق، در ارتباط با تحریم جمهوری اسلامی ایران از سوی امریکا اعلام کرد؛ با آنکه عراق با این تحریم ها مخالف است اما ناگزیر از رعایت این تحریم هاست و بر همین اساس به بانک مرکزی عراق دستور داد از فروش دلار به ایران خودداری کند.

این موضع العبادی با واکنش بسیار تند و بی سابقه ای از سوی افکار عمومی عراق و بسیاری از جریان های سیاسی و دینی عراق(شیعه و سنی) روبرو شد.  افکار عمومی و جریان های ذی نفوذ عراقی با لحن تندی نخست وزیر این کشور را مورد شماتت قرار دادند و آن خوش خدمتی به امریکا دانستند.

 

در ایران حوزه های رسمی و غیر رسمی  و در سطوح رسانه ای نیز به سخنان العبادی واکنش نشان دادند. حتی تقاضای نخست وزیر عراق برای سفر به ایران و دیدار با مسئولین کشور رد شد.

 

یک جریان خاص که در شبکه های اجتماعی حضور دارد و تلاش دارد سیاست ها و عملکردهای دولت های مختلف جمهوری اسلامی ایران و در یک کلام "نظام اسلامی ایران " را در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی و  سیاست خارجی اشتباه قلمداد کند، با استناد به اظهارات العبادی، در تلاش است، آن را شاخص دیگری در پیمایش مسیر خطا از سوی نظام اسلامی به افکار عمومی القا کند.

 

یادداشتی که به تازگی در این باره نگاشته شد ، بیش از آن که برخاسته از اندیشه و تعمق باشد، ملهم از القائات شبکه های اجتماعی  یا رسانه های مغرض است! محتوایی که حتی افکار عمومی عراق وجریان های مخالف العبادی را گله مند ساخته است. هر چند آگاهان عراقی محتوای یاداشت این ایرانی عرب زبان را از قاطبه ملت و مسئولین ایران جدا می دانند. 

 

وی  مطالبی را عنوان داشته است که مختصرا به آنها توجه می شود؛

 

  1. " مواضع حیدر العبادی درس بزرگی برای دولتمردان ایران تلقی می شود که عنصر مذهبی هرگز نمی تواند جایگزین منافع ملی شود. "

نویسنده متاثر از القائات شبکه های اجتماعی، همکاری ایران با ملت عراق را در چارچوب عنصر مذهب( شیعه )  ارزیابی می کند. حال آنکه با توجه به همه شاخص های میدانی و اعترافات تروریست های تکفیری و برخی از رهبران رژیم های عربی ( مانند محمد بن سلمان ولیعهد سعودی عربستان) نیز شخصیت های سیاسی و امنیتی غرب( مانند هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اسبق امریکا) در پروژه تروریسم تکفیری در سطح منطقه و سوریه و عراق، ناامن سازی ایران  نیز هدف مهم و اصیلی بوده است. اما فهم نویسنده متاسفانه نتوانست این حقیقت را دریابد .

 

  1. اظهارات العبادی نشان داد" عراق تکیه گاه قابل اطمینان برای ایران" نیست

ملت ایران در تاریخ پر فراز و نشیب خود هرگز به غیر خود تکیه نداشته است. هر چند همواره بوده اند کسانی که با تحلیل نادرست و یا کسب منافع شخصی، مروج ضرورت تکیه به دیگری بوده اند مانند برخی از وزرای دوران قاجار که یا به طرف روس غش می کردند  یا انگلیس! نیز جریان های چپ در قبل از انقلاب که مُصرِّ بودند برای حیات سیاسی باید به بلوک شرق آن زمان به رهبری اتحاد جماهیر شوروی وابسته بود و یا خود محمدرضا پهلوی که برای تثبیت حیات سیاسی اش امریکا را ملجاء خود قرار داده بود.

اما ملت ایران با انقلاب اسلامی و ایجاد نظام اسلامی، "تکیه بر خود" را اصل قرار داد و با همین اصل 8 سال جنگ را به تنهایی پشت سر گذاشت و با همین اصل اکنون به عنوان قدرتمند ترین و مقدترترین کشور منطقه مطرح است و اساسا همه اقدامات امریکا و رژیم صهیونیستی و رژیم های وابسته عربی علیه ایران برای آن است که این "اصل تکیه بر خود" در نزد ایرانیان را تغییر دهد. ایران هرگز نه به عراق و نه به هیچ کشور دیگر به عنوان یک تکیه گاه نگاه نکرده است، بلکه معتقد است منافع و امنیت ایران در تعامل و همکاری با همسایگان و کشورهای منطقه با هزینه کمتری می تواند تامین شود و رها کردن همسایگان و کشورهای منطقه در ناامنی در واقع به خطر افکندن منافع و امنیت ایران و افزایش هزینه های امنیتی جامعه ایران است. بر همین اساس بر خلاف نویسنده یادداشت مذکور، ملت ایران به عنوان تکیه گاه بسیاری از ملت ها مطرح است و نه بر عکس.

 

  1. نویسنده در مقام یک داور فهیم! این حکم را صادر کرده است؛" گذشت ایام ثابت کرد، ملت عراق، ملت قابل اعتمادی نیست".

حیدر العبادی یک نفر است و حتی نماینده جریان خود یعنی حزب الدعوه اسلامی نیست که بیانیه داده و اظهارات العبادی را به شدت محکوم کرده است.به نظر می رسد که وی با هدف خاصی چنین مواضعی را اتخاذ کرده است و تعمیم و تسری دادن آن به کل ملت عراق هم دور از انصاف و هم ناشی از جهل انتساب دهنده در حوزه شناخت مردم عراق و جریان های سیاسی و دینی و قومی عراق است. موج مخالف های شدید و همراه با توهین آشکار مردم و جریان های سیاسی، مذهب و قومی به العبادی در واکنش به مواضع ضد ایرانی اش، بدیهی ترین پیام برای هر شخصی که از کمترین توان تحلیل سیاسی برخوردار است، آن است که حساب ملت عراق از حیدر العبادی که تابعیت انگلیسی دارد کاملا جدا است.

 

  1. " جمهوری اسلامی به جای میدان دادن به جوانان عرب خوزستانی که جزئی از جغرافیای اجتماعی و مذهبی ملت ایران هستند، جایگاه ممتازی به رانده شدگان عراق در مراکز مهم دولتی داده است!!"

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم های عربی ماموریت یافتند با تکیه بر ناسیونالیسم عربی، ایرانیان عرب زبان خوزستان را در چارچوب پروژه تفکیک سازی ایران علیه انقلاب اسلامی فعال سازند. این در حالی است که خوزستان یکی از مهمترین پایگاه های مبارزاتی انقلاب اسلامی محسوب می شود. جریان" خلق عرب" خوزستان از نگاه صبورانه انقلاب سوء استفاده کردند و خوزستان را به سوی ناامنی سوق داده و یکی از بهانه های صدام حسین به ایران نیز همین جریان بود. در سال های اخیر هم پروژه ناامن سازی خوزستان با مطالبات تفکیکی از سوی جریان های بیرونی در دستور کار قرار گرفته است. نویسنده در یک هماهنگی کامل نوعی تحریک و تهییج اعتراضی را علیه نظام خواسته و یا ناخواسته در خوزستان دنبال می کند. این در حالی است که هیچ عراقی در هیچ مقام و سمتی در نظام جمهوری اسلامی حضور ندارد بر عکس این فرزندان خوزستان ایران هستند که در عالی ترین پست ها مانند دبیر شورای عالی امنیت قرار گرفته اند.

  1. " نگاه عاطفی و احساسی در سیاست خارجی هرگز محلی از اِعراب ندارد."

تفکر ایران در همیشه تاریخ با سیاست "ماکیاولی" و "هابزی" نه تنها همراهی نداشته بلکه بشدت مخالف نیز بوده است. حتی در دوران ایران باستان که بر ایران امپراطوری های قدرتمندی حکومت می کردند، سیاست خارجی ایران اگر بر عدالت استوار نبود دست کم با مدارا و تساهل  همراه بوده است. گزارش های تاریخی( جدای از همه تردیدهایی که در باره استنادش وجود دارد)در باره کوروش هخامنشی گزارش می دهد (کورشی ُکه در سال های اخیر تلاش می شود به عنوان یک الگوی از اقتدار عدالت معرفی شود) که به دلیل ظلمی که بر اقوام مختلف در آمپراطوری آشور می رفت به این امپراطوری حمله کرد و این اقوام را از شرایط تبعیض نژادی و ستم نجات داده است! این نوع نگاه،  نگاه عاطفی و احساسی نیست، بلکه یک تکلیف سیاسی است که در نزد ایرانیان و بسیاری از حکومت ها همواره مطرح بوده است. حتی برخی حکومت های استعماری ظالم با تاسی به همین نگاه ( این نگاه احساسی و عاطفی نیست) اهداف سلطه طلبانه خود را دنبال می کنند. حمله امریکا به پاناما – حمله به عراق و افغانستان، حمله موشکی امریکا و فرانسه و انگلیس به سوریه در این چارچوب تعریف می شوند. البته به نظر می رسد نویسنده با این جمله به نوعی تلاش دارد؛ تاکید قانون اساسی بر جایگاه ایدئولوژی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی را  به چالش بکشد.




نظرات کاربران