تهدید در ازای امتیاز /سیاست آمریکا در ادلب
جنگنده های روسی حملات هوایی خود را تشدید کرده اند. بالگردهای سوری هم مشغول بمب ریختن دراطراف شهر ادلب هستند؛ آخرین پایگاه تحت کنترل گروه های تروریستی که در شرایط کنونی، به کانون اصلی چالشها در بحران سوریه تبدیل شده است. از یک سو، حکومت مرکزی درصدد است با تسلط مجدد بر ادلب، پس از کسب موفقیتهای بزرگ در محور جنوب و آزادسازی استان های «درعا» و «قنیطره» از کنترل تروریستها، بزرگترین گام را در مسیر پایان بحران در این کشور بردارد و از سوی دیگر، همزمان با نزدیک شدن به پایان بحران و حمله گسترده دمشق و متحدانش به ادلب، تحرکات آمریکا و متحدان اروپاییاش برای ممانعت از پیروزی دمشق شدت گرفته است.
حتی دیروز نیز سخنگوی دولت آلمان گزارش روزنامه بیلد مبنی بر امکان اعزام نیروهای نظامی این کشور برای مشارکت در اقدام نظامی همراه با آمریکاعلیه سوریه را تایید کرد. در مجموع این روند نشان میدهد که در وضعیت کنونی محور غرب به رهبری آمریکاییها به شدت از کنترل دوباره دمشق بر استان ادلب واهمه دارد و می خواهد به هر قیمتی اجازه ندهد آن چه در جنوب سوریه روی داد، تکرار شود.
حال پرسشی که مطرح می شود، این است که آیا آمریکا و برخی کشور های اروپایی اقدام به حمله نظامی به سوریه خواهند کرد؟ و با این تهدیدها چه اهدافی را دنبال می کنند؟ یادداشت پیش رو تلاشی برای پاسخ به این سوالات است.
اهداف و منافع: چنان چه حمله ای صورت بگیرد، آمریکا اهداف و اولویت های خود را حول دو محور کوتاه مدت و بلند مدت طرح ریزی کرده است.
اهداف کوتاه مدت:
الف - دادن روحیه به تروریست ها: در برهه فعلی که تروریست ها هیچ پناه و مکانی غیر از ادلب ندارند ، واشنگتن به دنبال یک شوک از نظر میدانی به تروریست ها برای انجام عملیات علیه دولت سوریه است. رخوت تروریست ها در ادلب بیش از آن که ناشی از ضعف روحی باشد، برگرفته از تفاوت های ایدئولوژی میان گروه ها ست که عاملی در زمینه درگیری های متعدد میان تروریست ها شده است.
ب- آمریکا میداند که در صورت آزادسازی ادلب، مناطق مرزی سوریه، اردن و عراق گام بعدی ارتش سوریه خواهد بود.
ج- توافقات سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران و روسیه با سوریه: آمریکا در مقطع فعلی خود را بازنده این عرصه می داند و به دنبال راهبرد «تهدید در ازای امتیاز» است. یعنی با القای تهدید به حمله به سوریه به دنبال گرفتن امتیاز از دولت سوریه و حامیان آن است. موضوعی که در سال ۲۰۱۳ و در زمان دولت اوباما با مطرح شدن حمله نظامی گسترده به سوریه، روسیه را متقاعد کرد که دولت سوریه سلاح های شیمیایی خود را نابود کند.
د- به حاشیه راندن هجمه داخلی علیه ترامپ در پی بحث ارتباطات نامشروع وکسب مقبولیت در نزد افکارعمومی برای انتخابات میان دوره ای کنگره.
اهداف بلند مدت:
الف-ناتوانی آمریکا در به دست آوردن نتیجه مطلوب در سوریه به عنوان متغیر تعیین کننده(چه درعرصه سیاسی چه میدانی)؛ آمریکا با انجام حمله نظامی به دنبال القای این پیام است که شرق فرات همچون غرب فرات برای واشنگتن مهم خواهد بود. افزون بر این، مهمترین ابزار بازی آمریکا در سوریه، شرق فرات است که عمدتا در اختیار کردهای همسو با اوست در حالی که اکنون کردها بنا به دلایلی، در پی تعامل با دولت سوریه هستند. چنین رویکردی از سوی کردها و بشار اسد، میتواند تا حدی توان چانهزنی آمریکا در گامهای پایانی بحران سوریه را کاهش دهد.
ب- کند کردن روند سیاسی سوریه: روند مذاکرات سیاسی بین ایران، ترکیه و روسیه حول قانون اساسی، انتخابات و آن چه به آینده سیاسی سوریه ارتباط دارد، در حال انجام است و آمریکا به عنوان بازیگر مخرب مترصد تنش جدید در این کشور و تشدید دو دستگی بین بازیگران فعال در عرصه سیاسی است.
بی دلیل نیست که «نیکلاس هراس» تحلیل گر اندیشکده «امنیت آمریکای نوین» می نویسد:« دولت ترامپ در زمینه کسب موفقیت در سوریه آخرین فرصت ممکن را در دست دارد. ادلب آخرین فرصت آمریکا برای افزایش قدرت در سوریه است و اگر این استان قبل از مذاکرات ژنو سقوط کند، تلاشهای دولت ترامپ برای برقراری مجدد مذاکرات صلح احتمالا شکست خواهد خورد.»
امکان سنجی حمله: اکنون در باره حمله کردن یا حمله نکردن آمریکابه سوریه دو سناریو مطرح است:
سناریوی اول معطوف به عدم دخالت نظامی آمریکاست. درباره این سناریو باید گفت که دخالت نظامی فراگیر آمریکا درسوریه شبیه حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بنابردلایل ذیل بعید است:
الف) حمله به سوریه با توجه به عزم راسخ ایران و روسیه در نابودی کامل تروریست ها که در نشست تهران نمایان شد، نتایج فاجعه باری برای آمریکا خواهد داشت و بهای آن بسیار سنگین خواهد بود.
ب) ناتوانی آمریکا برای انجام حمله همه جانبه در مقطع فعلی. این عامل نیز نشئت گرفته از دو عامل دیگر است: اول راهبرد ترامپ ایجاد جبهه جدید برای آمریکا نیست و دوم همراهی نکردن بسیاری از کشورهای اروپایی با آمریکا.
العرب به تازگی در گزارشی با اشاره به این که به نظر میرسد ایالات متحده آمریکا آماده می شود تا پیروزی نظامی حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را بپذیرد با وجود این که به دمشق و مسکو، قبل از آغاز عملیات بزرگ استان ادلب هشدارهای سمبلیک داده است میافزاید: جوناس باریلو بلیسنر، پژوهشگر در مرکز مطالعات هادسون در این باره می گوید: «به نظر می رسد با توجه به واقعیتهای سوریه 2018 این هشدارها بیشتر شفاهی باشند».
بلینسر که به تازگی پژوهشی درباره راه و روش آمریکا در منطقه از او منتشر شده است، همچنین می افزاید: «واقعیت این است که اسد از لحاظ میدانی به کمک ایران روی زمین و روسیه در هوا به پیشروی های خود ادامه می دهد، در حالی که دولت آمریکا همچنان اولویت را به مذاکرات ژنو زیر نظر سازمان ملل می دهد اما بر سر استفاده از این ابزار همچنان نزاع است».
در عین حال در سناریوی دوم براساس آن چه در ابتدای یادداشت درباره اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آمریکادر سوریه بیان شد و همچنین تاثیر شرایط داخلی آمریکا در اتخاذ تصمیمی مبنی بر عرض اندام ترامپ در مقابل جناح ضد روس در آمریکا ونیز معطوف کردن توجهات از معضلات داخلی ساکن کاخ سفید به مسائل خارجی احتمال این که رئیس جمهور آمریکا با همراه کردن بخشی از کشور های غربی دست به حمله ای محدود در قبال حمله گسترده دولت اسد و متحدانش در ادلب بزند،بعید به نظر نمی رسد. بر اساس این سناریو این حملات حتی ممکن است برخلاف حملات محدود و موردی گذشته تاحدودی وسیع تر و گسترده تر باشد.
در عین حال آن چه روشن است نه محور مقاومت درباره پاک سازی ادلب میتواند عقبنشینی و مماشات کند، چرا که پاک سازی آن به معنای ختم پرونده به نفع دمشق خواهد بود ونه آمریکاییها در حالت فعلی آن حد از اقتدار لازم را در سوریه دارند تا بتوانند معادلات را به نفع خود به پایان برسانند.