سخنان دکتر اکبری در نشست تخصصی رسانه ای «خدمات متقابل ایران و فلسطین؛ چهار دهه پس از انقلاب اسلامی»

دکتر «حسین اکبری» رئیس مرکز مطالعات و پژوهش های مجمع جهانی بیداری اسلامی در نشست تخصصی رسانه ای «خدمات متقابل ایران و فلسطین؛ چهار دهه پس از انقلاب اسلامی» تاکید کرد: انقلاب اسلامی و نگاه امام خمینی (ره) مسیر تحولات منطقه به ویژه در موضوع فلسطین را تغییر داد.
 

وی ادامه داد: پیش از آن شاهد چیرگی نگاه مذاکره با اسرائیل در منطقه بودیم اما امام خمینی (ره) آمدند و تاکید کردند که اسرائیل باید از بین برود، این در محیط فلسطین و محیط بین الملل جواب داد.

اکبری گفت: مبارزه به جای مذاکره قرار گرفت و ملت فلسطین مبارزه را شروع کرد و متوجه شد که مذاکره نتیجه ای ندارد.

 

وی در ادامه با ارائه مستندانی درباره اندیشه آمریکایی ها افزود: واژه بنیادگرایی از جانب چارلز کیمبال ارائه شده است. وی در اثر خود با نام آنگاه که مذهب شوم می شود سه ویژگی عمده را برای تمامی نمونه های بنیادگرایی برمی شمرد که بر اساس این ویژگی ها جریان بنیادگرایی از دیگر جریانات مذهبی و سیاسی متمایز می شود.

 

1. اعتقاد به آخرالزمان زودرس

2. اعتقاد به جنگ مقدس

3. ادعای کشف حقیقت مطلق

 

وی افزود: بر این اساس عیار جنبش های اجتماعی به لحاظ تعلق به جریانات بنیادگرا، با سه محک فوق مشخص خواهد شد. مطالعات در آمریکا نشان داده است که تقریبا 4 الی 5 درصد از جمعیت این کشور به خدا اعتقادی ندارند و بیش از 90 درصد از مردم آمریکا معتقد به وجود خدا هستند. بنابراین تعداد افرادی که کاملا ضد مذهب باشند بسیار اندک است و این تعداد کمتر از تعداد افراد غیر معتقد در دیگر کشورهای صنعتی است. مطالعه دیگری که در سال های اخیر در مورد نقش مذهب در جامعه آمریکا صورت گرفته است، نشان می دهد که 82 درصد آمریکایی ها خود را اصول گرا تلقی می کنند، در حالی که این نسبت در بریتانیا 55 درصد، در آلمان 54 درصد و در فرانسه 48 درصد است.

 

دکتر اکبری تاکید کرد: همین مطالعات نشان می دهد که در آمریکا نسبت افرادی که هر هفته به کلیسا می روند 44 درصد است، در حالی که در آلمان 18 درصد، در انگلستان 14 درصد و در فرانسه 10 درصد است. از دهه 1970 به بعد سایه مذهب چنانبر سر سیاست آمریکا سنگینی می کرد که تصمیمات مهم سیاسی تنها با پشتوانه آموزه های مذهبی اتخاذ می شد. سیاستمداران برجسته آمریکایی می پنداشتند که مامور خداوند و مجری فرامین وی هستند. آن ها آمریکا را به عنوان کشوری تقدیس یافته می پنداشتند که طبق برنامه خداوندی در میان اقیانوس ها نهاده شده، تا از دیگر مردم جهان باز شناخته شود و پایگاهی جهت اجرای طرح های خداوندی باشد.

 

وی افزود: خانم گریس هال سل معتقد است که بنیادگرایان مسیحی در آمریکا در میان همه مسایل سیاست خارجی بالاترین اولویت را برای اسرائیل قائل می شوند. اصول سیاست خارجی آمریکا همواره ثابت بوده و روسای جمهور آمریکا خود را ملزم به پایبندی به آن می دانند. البته ممکن است دولت های مختلف، تاکتیک های متفاوتی را جهت رسیدن به اهداف سیاست خارجی به کار برند، اما اهداف در اکثر موارد مشترک است. حمایت از اسرائیل از جمله این سیاست هاست به گونه ای که تمامی دولت هایی که در این کشور قدرت را به دست می گیرند، خود را پایبند به آن می دانند. از ریگان راست گرا و جمهوری خواه گرفته تا کلینتون دموکرات و میانه رو و از بوش جنگ طلب تا اوبامای مدعی صلح و دوستی، تا ترامپ نا متعادل، همگی خود را ملزم به حمایت از منافع اسرائیل می دانند.

 

رئیس مرکز مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی در ادامه تاکید کرد: اصلی ترین علت حمایت آمریکا از اسرائیل اعتقادات مذهبی بنیادگرایان مسیحی است. آنان همواره تلاش دارند تا این اصل را وارد ایمان ملت آمریکا کنند که حمایت از اسرائیل اختیاری نیست بلکه خواست الهی بوده و ایستادگی در مقابل اسرائیل، ایستادگی در مقابل خداوند است که خشم و غضب وی را نیز به همراه دارد. برای بسیاری از بنیادگرایان مسیحی اصلی ترین دلیل حمایت از اسرائیل تعهد خداوند به ابراهیم است که بر مبنای آن پاداش خداوندی تنها برای کسانی است که به یهودی ها رحمت بفرستند و عذاب نیز متعلق به کسانی است که یهودیان را لعن کنند. این عبارت، مهمترین دستاورد بنیادگرایان مسیحی در جهت حمایت از اسرائیل است. جری فالول با استناد به عبارت فوق که از کتاب سفرپیدایش برداشته شده است، معتقد بود که خداوند آمیریکا را مورد رحمت قرار داده، به خاطر این که آمریکا یهود را مورد رحمت قرار داده است.ریچارد لند هم که یکی از سیاست مداران متنفذ در دوران بوش پسر بود با استناد به همان آیه تورات می گفت: "من میخواهم خداوند به آمریکا رحمت فرستد نه اینکه آمریکا مورد خشم و غضب خداوند قرار گیرد" نیمرود نوویک مشاور اسبق شیمون پرز در سال 1986، یکی از دلایل اصلی حمایت آمریکا از اسرائیل را وابستگی های فرهنگی، ایدئولوژیکی و اخلاقی بین دو کشور اعلام کرد.

 

وی افزود: یکی از مهمترین منابعی که بنیان گذاران آمریکا برای تشکیل نظام جمهوری از آن تاثیر پذیرفتند، کتاب مقدس عبرانی بود. به ویژه پیوریتان ها که اصلا تورات را مبنای همه اعتقادات خود می دانستند و تمامی کلنی های نیوانگلند هم به پیروی از آن ها عملا تحت تاثیر همان منبع بودند. بیش از 50 درصد از 79 ماده قانونی "تنظیمات جدید قانونی" که در سال 1655 انتشار یافت نشات گرفته از کتاب مقدس عبرانی(توارت) می باشد.

 

دکتر اکبری تاکید کرد: علاوه بر کارتر، روسای جمهور دیگر آمریکا نیز به تعهد اخلاقی و دینی خود جهت حمایت از اسرائیل اشاره کرده اند. به عنوان مثال ویلسون در این باره این چنین می گوید: من خودم به عنوان فرزند یک کشیشپروتستان در مقابل سرزمین های مقدس و بازگرداندن آن ها به صاحبان اصلی آن ها احساس وظیفه می کنم. و یا کلینتون در سخنرانی سالانه خود در سال 1997 چنین گفت: با الهام از رویای قدیمی سرزمین موعود، امروز باید چشم های خود را به سرزمین موعود جدید بدوزیم". ریگان که سخت معتقد به واقعه آرماگدون و فرا رسیدن آخرالزمان بود، نقش اسرائیل رادر وقایع آخرالزمانی انکار ناپذیر می دانست. وی عقاید خود را در این باره چنین توضیح می دهد: ابتدا یهودیانی که به خدا ایمان نداشته باشند به همه گوشه و کنار جهان پراکنده می شوند ... اما خدا به کلی آن ها را فراموش نمی کند، پیش از بازگشت پسر خدا، او آن ها را دوباره در اسرائیل گرد هم جمع می کند. حتی جزئیات وسایل حمل و نقل آن ها به اسرائیل هم در پیش گویی های انبیائ آمده است. در این پیشگویی ها آمده است که برخی از یهودیان با کشتی بر می گردند و دیگران به صورت کبوتر به لانه باز می گردند که مراد همان هواپیماست. بازتابی از بنیادگرایی مذهبی موجود در آمریکاست. ولی این تمام ماجرا نیست. روی دیگر سکه حمایت آمریکا از اسرائیل به نفوذ یهودیان در آمریکا باز می گردد. حمایتی که در بسیاری از موارد تعیین کننده است و تا تعیین رئیس جمهور این کشور نیز پیش می رود. نفوذ یهودیان در تار و پود جامعه آمریکا باعث می شود کسانی هم که در ایالات متحده اعتقاد قلبی و مذهبی به حمایت از اسرائیل ندارند.

 

دکتر اکبری تاکید کرد: حمایت از اسرائیل در هر شرایطی، به اولویت اول سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود و در این بین منافع مادی مدنظر قرار نگیرد زیرا اسرائیل نقش اول را در تراژدی آخرالزمانی بنیادگرایان مسیحی به عهده دارد. شاید به همین دلیل باشد که پاول فیندلی معتقد است که «نخست وزیر اسرائیل بر سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه، بسی بیشتر نفوذ دارد تا در کشور خودش» مونیب ای یونان اسقف اعظم کلیسای لوتری در جردن در گفت و گو با روزنامه دانیش در مورد جریان غالب بنیادگرایی مسیحی یعنی صهیونیسم مسیحی اعلام می کند که صهیونیسم مسیحی نه تنها یک تئولوژی مریض است، بلکه مرتد نیز هست. وی علت ارتداد این جریان بنیادگرا را در سه ویژگی عمده آن می داند که بدین قرارند: اول معرفی عیسی به عنوان یک فرد نظامی و نه به عنوان یک منجی؛ ویژگی دوم جریان بنیادگرایی، تمایلات ضد صلح آنها و سومین ویژگی استفاده ابزاری از یهودیان در نبرد آخرالزمان است. اکثر یهودیانی که منتظر امدن مسیح بودند،او را مسیح واقعی ندانستند زیرا بسیاری از اشارات عهد عتیق به مسیح وی را به صورت شخصیتی داوودی ترسیم میکرد.شخصیتی که مردمش را به پیروزی نظامی میرساند ولی عیسی نه تنها رویکردی مبارزه طلبانه را در پیش نگرفت بلکه خود را به عنوان پیامبر صلح و دوستی معرفی کرد.

 

رئیس مرکز مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی  تاکید کرد: سناتور البرت جی بوراید در سال 1989 با رویکرد بنیادگرایانه تمایلات میلیتاریستی حاکم برا ایالات متحده را اینگونه توجیه میکند.از میان برداشتن تمدن های پست و ملت های پوسیده به دست تمدن های مستحکم بخشی از طرح نامحدود خداوند است. وی سپس برای اینکه مصداق تمدن مستحکم را که مورد عنایت خداوند است مشخص کند چنین میگوید: جمهوری امریکا همان جمهوری است که توسط برترین نژاد تاریخ پایه گزاری شده است و حکومت مورد عنایت خداوند است رهبران این دولت را نه تنها حاکمان دولت خرد بلکه پیامبران خدا باید دانست. ویلیام مک کینلی یکی از دولت مردان بود که چگونگی تصمیم خود جهت حمله به فیلیپین را اینگونه توضیح میدهد: من در داخل کاخ سفید شبها به طور پیاپی راه میرفتم و شرمنده نیستم بگویم در این زمان ها زانو میزدم و برای روشنی و هدایت خداوند متعال را عبادت میکردم و یک شب ان هدایت به من الهام شد دیگر تردیدی جز اینکه تمامی فیلیپین را تصرف و مردم فیلیپینی را اموزش داد انها  را به عنوان ادماهای برابر متمدن ساخت.

 

وی افزود: یقینا نگرش های او راجع به بودجه نظامی و بی اعتنایی او به پیشنهاد های مطرح شده درباره ی خلع سلاح هسته ای با نظرات ناظر و اخرالزمان هماهنگ است ارماگدون انگونه که در کتاب حزقیال نبی و مکاشفه پی بینی شده است نمیتواند در جهانی که خلع سلاح هسته ای شده است رخ دهد هرکس که معتقد است ارماگدون بالاخره رخ خواهد داد نمیتواند انتظار داتشته باشد کهخلع سلاح اتفاق افتد این امر بر خلاف طرح خداست انگونه که در کلامش بیان است به اعتقاد رئیس جمهور چرا باید نگران محیط زیست بود وقتی همه چیز برای این نسل فرجامی سوزان منتهی میشود.چنین استنباط میشیود که تمام برنامه های داخلی به ویژه برنامه هایی که مستلزم سرمایه گزاری کلان هستند میتوان و باید برای تامین منایع مالی سلاح های هسته ای محدود کرد تا اینکه هلاکت اتشین بر دشمنان پلید خدا و قومش نازل شود. از روسای جمهور دیگری که اعتقادات مذهبی در نوع تصمیم گیری های سیاسی اش به ویژه پیرامون سیاست خارجی و جنگ تاثیر فراوان داشت میتواند جورج دبلیو بوش نام برد.جورج بوش پسر به اصول باور های بنیادگرایانه امریکایی معتقد بود.او ایمان داشت که بنیادگرایان امریکایی از سوی خداوند برگزیده شدند تا رسالت ازادی سیاسی و ایمان مذهبی به سراسر جهان انتقال دهند لاهوتی و سیاسی باعث شد که سیاست خارجی وی متاثر از اموزهای دینی شده و در نهایت مقش مهمی در جنگ های افغانستان و عراق ایفا کند.

 

وی افزود: بوش علنا بیان کرد که جنگ عراق و افغانستان یک جنگ مذهبی است و در این مسیر خداوند به او کمک میکند. ویلیان بوی کین مشاور وزیر دفاع کابینه بوش همین معنا را به بیان دیگر ذکر کرد.وی در سال 2003اعلام کرد:این جنگی است برای ارواح ما دشمن ما نامش شیطان است،شیطان میخواهد مارا به عنوان یک ملت و به عنوان ارتش مسیحی نابود کند. هاگی در همین راستا اعلام کرد که دکترین بوش سیاست خارجی خداوند است.تاثیر مذهب بر سیاست های جنگی بوش پسر چنان گسترده و عمیق بود که جایگاه وی را در میان بنیادگرایان امریکا تا حد پیامبری بر کشید. دیگر برایس بسیاری از امریکایی ها هیچ شکی باقی نمانده بود که خداوند خواستار دخالت نظامی امریکا در خاورمیانه است و این مهم را به دستان بنده برزگزیده خود جورج بوش انجام خواهد داد. جیمز میلز رئیس موقت پیشین سنای ایالات کالیفرنیا در اینباره چنین میگوید: سیاست های دخلی و پولی رئیس جمهور با تعبیر های مو به موی پیشگویی های کتاب مقدس هم خوانی دارد چون اگر نیای امروز به سر اید دلیلی ندارد برای باز پرداخت بدهی های ملی کاری بکنیم.این شرایط در حالی است که بر اساس اعلام رسمی خزانه داری امریکا بدهی این کشور 21 تریلیون دلار است.بر اساس امار کشور اسفند 96 بدهی 21 تریلیون دلاری امریکا از 320م جمعیت هر نفر 60 هزار دلار بدهی دارد.93 مایل تا خورشید21 برابر تا خورشید یک دلاری جمع می شود.

 

رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های مجمع جهانی بیداری اسلامی در ادامه افزود: آنچه در منطقه رخ داد خلاف خواسته های ترامپ بود، عربستان سعودی به وضعیتی افتاده است که تنها در تلاش برای نجات آن هستند تا از منابع نفتی آن استفاده کنند.

 

اکبری با بیان اینکه محور مقاومت امروز بسیار قوی تر از قبل در منطقه حضور دارد گفت: امریکا دیگر به عنوان یک شریک قابل اتکا در جهان مطرح نیست و کشورهای جهان دیگر روی آنها حساب جدی نمی کنند.

وی افزود: در واقع امریکایی ها در پی تحولات اخیر متوجه شده اند که یک اشتباه راهبردی را مرتکب شده اند که باید هزینه آن را بدهند.

 

اکبری تأکید کرد: باید به این مسأله توجه داشت که امریکا هرگز یک شریک قابل اعتماد برای جهان اسلام نیست و آنها همواره نگاه سلطه جویانه خود را دارند.

 

وی افزود: نمونه آن در تحولات مرتبط با عربستان سعودی قابل مشاهده است که با وجود همه کمک ها به امریکا پشت آن را در کوچک ترین حادثه ای خالی می کنند.

 

­رئیس مرکز مطالعات و پژوهش های مجمع جهانی بیداری اسلامی در پایان اظهار داشت : این تحولات نشان می دهد که راه اصلی و نهایی آزادی ملت فلسطین جز مبارزه و مقاومت در برابر امریکا و نظام های سلطه نیست.

 

اکبری در ادامه این نشست در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره سفر نتانیاهو به عمان گفت: سیاست امریکایی ها این است که کل کشورهای عربی را با وساطت سعودی ها وارد میدان کنند گرچه می دانیم خیلی از آنها ارتباط پنهان با سعودی ها دارند.

 

وی افزود: وزن عربستان به عنوان یک بازیگر محوری با عمان به عنوان یک کشور بی طرف، متفاوت است.

 

اکبری با بیان اینکه عمان حتی در شورای همکاری خلیج فارس موضع میانه دارد ادامه داد: آنچه باعث شد عمان نقش بازی کند این نیست که جای عربستان را بگیرد فقط برای این است که تاکید کند که کشورهای عربی به مسأله سازش معتقدند اما عمان همیشه بی طرف بوده است.




نظرات کاربران