چرا بنسلمان به قتل خاشقچی اعتراف کرد؟
سایت بیداری اسلامی : بررسی جایگاه متزلزل عربستان در جهان، در کنار تشدید فشارهای داخلی و افکار عمومی، در قبال عملکرد ولی عهد این کشور باعث شده تا بن سلمان تلاش کند دست کم یکی از پروندههای جنجالی علیه خود را ببندد.
شاید به جرأت بتوان گفت یکی از مهمترین اخباری که طی ساعات گذشته در صدر خبرهای جهان قرار گرفت اذعان محمد بن سلمان ولی عهد عربستان به مسئولیت غیر مستقیم خود در قتل جمال خاشقچی، منتقد نظام سعودی بود.
بن سلمان در فیلم مستندی با نام «ولیعهد عربستان سعودی» که هفته آینده در سالگرد قتل خاشقچی از شبکه پیبیاس آمریکا پخش خواهد شد، گفته است که قتل خاشقچی در زمان نظارت من بر کشور روی داده و بنابراین تمامی مسئولیت آن متوجه من است، چرا که به قولی در زمان نگهبانی من رخ داده است.
در این فیلم مستند که روزنامه هاآرتص وابسته به رژیم صهیونیستی هم به آن پرداخته، محمد بن سلمان هر گونه اطلاع و ارتباط با برنامهریزی قتل خاشقچی را تکذیب کرده است. در این گفتگو ولیعهد عربستان سعودی به مجری شبکه پی بی اس میگوید: «این قتل (جمال جاشقچی) تحت نظارت من صورت پذیرفت. من تمامی مسئولیت را میپذیرم زیرا تحت نظارت من انجام گرفته است».
این در حالیست که مقامات عربستان سعودی از زمان باز شدن پرونده ترور جمال خاشقچی، طی سال گذشته که جنجال بسیار زیادی به پا کرد، به صورت کلی منکر وقوع هر گونه تروری شدند. آنها در ابتدا مصر بودند که خاشقچی به سلامت از ساختمان کنسولگری خارج شده است اما بعدها تحت فشارهای بین المللی اعلام کردند که این قتل به دست افراد خودسر صورت گرفته است.
این برای نخستین بار است که ولی عهد عربستان به مسئولیت غیر مستقیم خود در ترور خاشقچی اشاره می کند. اما باید دید که چه عواملی در شرایط کنونی منطقه و حتی داخل عربستان باعث شده تا بن سلمان دست به چنین اقدامی بزند و در حقیقت انگیزه وی از پذیرش این مسئولیت چه بوده است؟
بن سلمان که در شرایط کنونی با بحران های زیادی دست و پنجه نرم می کند و باید در چند جبهه بجنگند تصمیم گرفته است دست کم یکی از پرونده های جنجالی علیه خود را ببندد؛ آنهم با پذیرش یک مسئولیت غیر مستقیم و غیر الزام آور.
** جایگاه متزلزل عربستان در جهان در سایه زمامداری بن سلمان
شرایط کشور عربستان که پیش از آمدن محمد بن سلمان در رأس قدرت، قدری سیاستهای محافظه کارانه در پیش می گرفت، نسبت به جایگاه کنونی این کشور در منطقه و جهان بسیار بهتر بود. بن سلمان به عنوان یک شاهزاده جوان و ماجراجو از زمان به دست گرفتن پست ولی عهدی در عربستان سیاستهای جنگ طلبانه و ناپخته در قبال کشورهای منطقه اتخاذ کرده است.
به جرأت می توان گفت که قاطبه پرونده های جنجالی که عربستان سعودی در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می کند نتیجه سیاستهای همین شاهزاده جوان است. آتش افروزی در یمن، مقابله با ایران، تلاش برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، حمایت از طرح آمریکایی معامله قرن، تحریم قطر و تشدید اختلافات با امارات... همه و همه از زمان روی کار آمدن بن سلمان در منطقه رخ داده است.
همین سیاستهای قدرت طلبانه بن سلمان بود که باعث شد عربستان دیگر آن جایگاه سابق را در منطقه نداشته باشد و با اکثر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای هم پیمان و دوست وارد درگیری و خصومت شود.
به تمام اینها، پرونده جنجالی ترور جمال خاشقچی و موج انتقادات جهانی علیه این اقدام عناصر وابسته به نظام سعودی را اضافه کنید؛ پرونده ای که به دنبال آن حرف و حدیث ها در خصوص قطع همکاری اقتصادی با عربستان و یا قطع صادرات سلاح به این کشور قوت گرفت.
** تحولات داخلی عربستان و فشار افکار عمومی
از لحاظ افکار عمومی در عربستان نیز باید بگوییم که دیدگاه مردم این کشور نسبت به اقدامات بن سلمان در عرصه داخلی جنبی مثبتی ندارد به طوریکه ولی عهد عربستان از یک سو دست به تحقق اصلاحات داخلی می زند و از سوی دیگر هم چنان مخالفان خود را در مناطق مختلف به ویژه مناطق شرقی و شیعه نشین تحت فشار قرار داده و اقدام به اعدام آنها می کند.
بن سلمان تلاش کرده از زمانیکه زمام امور را در عربستان به دست می گیرد با اجرای یک سری اصلاحات سطحی و غیر فراگیر رضایت عمومی را حاصل کند که در این زمینه ناموفق بوده است. وی از زمان روی کار آمدن در عربستان از بسته اصلاحاتی خود در عرصه های اجتماعی و اقتصادی سخن گفته، و از سند چشم انداز ۲۰۳۰ برای تحقق اصلاحات در زمینه های اقتصادی رونمایی کرده است. به اذعان بسیاری از فعالان و کارشناسان سعودی، این اصلاحات بیشتر جنبه های اجتماعی و مسائل مربوط به زنان را در بر گرفته است، به طوریکه آزاد شدن رانندگی زنان، باز شدن سینماها، در کنار آزاد شدن برگزاری مراسم مختلط و هم چنین انتشار اخباری در خصوص راه اندازی کازینوها در این کشور همه و همه در راستای مشغول کردن جوانان و زنان، به آزادی هایی است که پیش از این از آنها برخوردار نبوده اند.
این در حالیست که عربستان بیش از همه چیز نیاز به اصلاحات فراگیر در ساختار سیاست داخلی و خارجی این کشور دارد. به نظر می رسد اعطای حق رأی به مردم این کشور و برگزاری انتخابات آزاد در عربستان بیشتر از آزاد شدن برگزاری مراسم مختلط در این کشور از اهمیت برخوردار است اما بن سلمان اقدامی در این خصوص انجام نداده است.
**عملیات موفقیت آمیز «آرامکو» و تشدید فشارهای داخلی
عملیات موفقیت آمیز اخیر یمنی ها علیه ۲ پالایشگاه وابسته به شرکت نفت آرامکو، باعث شد تولیدات نفتی در این منطقه به میزان ۵۰ درصد کاهش پیدا کند. این مسأله باعث شد دربار آل سعود در معرض فشارهای شدیدی از سوی افکار عمومی این کشور قرار بگیرد، چرا که مقامات سعودی و شخص بن سلمان، عربستان را وارد یک جنگ بی پایان و فرسایشی در یمن کرده و باعث شده اند دامنه حملات یمنی ها تا قلب اقتصادی این کشور کشیده شود.
همین مسأله در کنار تحمیل شدن هزینه های هنگفت نظامی به ارتش عربستان در سایه بد نام شدن این کشور در عرصه بین الملل، به دلیل تجاوز به یمن و به راه انداختن جنگ ۵ ساله که فجیع ترین بحران انسانی را سبب شده است، باعث شده تا افکار عمومی در عربستان و رسانه های مستقل این کشور، انتقاداتی را علیه این اوضاع متوجه دربار سعودی کنند.
** تلاش بن سلمان برای بستن یکی از پرونده های جنجالی با تبرئه خود
بررسی جایگاه متزلزل عربستان در سطح خاورمیانه و جهان، در کنار تشدید فشارهای داخلی و افکار عمومی، در قبال عملکرد ولی عهد این کشور باعث شده تا بن سلمان تلاش کند دست کم یکی از پرونده های جنجالی علیه خود را ببندد.
روش بن سلمان برای بستن این پرونده نیز قابل توجه است؛ ولی عهد عربستان تلاش می کند خود را به عنوان یک فرد مسئولیت پذیر نشان داده و به نوعی خود را در میان افکار عمومی تبرئه کند.
البته نباید از این نکته غافل شویم که این اقدام بن سلمان به نوعی، قدردانی از کشورهای غربی نیز به شمار می رود، چرا که این کشورها در متهم کردن ایران به دست داشتن در حملات آرامکو بدون ارائه هیچ مدرک محکمه پسندی برای ریاض سنگ تمام گذاشتند و بن سلمان با این حرکت تلاش می کند تا به نوعی از کشورهای غربی قدردانی کند.
آمریکا نیز در این بین همچنان سیاست دوگانه را در قبال رژیم های دیکتاتور منطقه از جمله عربستان دنبال می کند؛ با وجود آنکه پرونده ترور خاشقچی صدای اکثر کشورها به ویژه ترکیه را درآورد و همگان خواهان محاکمه عوامل آن شدند، اما آمریکا و شخص دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور که همواره نیم نگاهی به قراردادهای تسلیحاتی واشنگتن-ریاض دارد به حمایت خود از بن سلمان ادامه دادند. حتی اذعان ولی عهد عربستان به مسئولیت وی در این ترور باعث نشد آمریکا اقدام جدی در قبال عربستان و مقامات این کشور اتخاذ کند.
در نهایت باید گفت که هدف بن سلمان از اشاره کردن به مسئولیت غیر مستقیم خود در ترور خاشقجی به چند دلیل انجام می شود: نخست بهبود وجهه عربستان در منطقه و جهان، دوم تقویت وجهه خود در میان کشورهای غربی که در جریان حملات آرامکو از ریاض در برابر ایران حمایت کرده اند، سوم کاستن از فشار افکار عمومی داخلی و جهانی و چهارم تبرئه خود از بار مسئولیت این پرونده، چرا که وی به صورت ضمنی اعلام کرده که مسئولیت غیر مستقیم این ترور را می پذیرد و عملا کاره ای در این پرونده نبوده است.