آمریکا دست خالی از افغانستان میرود!
تحلیلگر روس در مقالهای با اشاره به تغییرات سیستم بینالمللی و تشکیل قدرتهای منطقهای جدید معتقد است که نارضایتی جوامع و عدم حمایت از سیاستهای واشنگتن، در نهایت خروج این کشور از افغانستان را اجتنابناپذیر میکند.
اندیشکدهِ روسیه در سیاست جهانی ، مقالهای را درباره خروج ایالات متحده آمریکا از افغانستان به قلم گئورگی آساتریان ، کارشناس مسائل بینالمللیِ باشگاه مباحثه والدای و شورای امور بینالملل روسیه (ریاک) منتشر کرده است. تغییرات در نظام بینالملل و زمینههایی که موجب شده سیاستهای واشنگتن درباره خاورمیانه و افغانستان تا حد زیادی تغییر کند، از محورهای اصلی این مقاله است.
آساتریان در مقدمه این بحث، نوشته است: افغانستان به طور کلی در روابط بینالملل به عنوان یک بازیگر مطرح نمیشود. از رویکرد کلاسیک، افغانستان سرزمینی است که قدرتهای بزرگ با اقدامات خود بر روی آن تاثیر میگذارند و تلاش برای تاثیرگذاری بر این کشور همیشه توسط ابرقدرتهایی مانند ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی سابق، امپراتوری روسیه و انگلیس صورت گرفته است. همزمان با تلاش ابرقدرتها، بسیاری از کشورهای منطقه نیز سعی میکنند تا منافع خود در این مورد را طرح کنند. درست است که در پیرامون افغانستان سیستم روابط بینالملل به طور اساسی در حال تغییر است، اما در طول دهههای گذشته کشورهای منطقه تقریبا از سیاست ابرقدرتها عقب ماندند. به طور کلی روابط بینالملل در قرن بیستم، تاریخ روابط بین ابرقدرتها بود.
جنگ طولانی و صلح موقت در افغانستان
وی ادامه میدهد: با این حال دنیای جدید نقش قدرتها و نیروهای منطقهای را افزایش داده است. بنابراین کشورهایی مانند ایران، پاکستان و هند دارای نفوذ و مواضعی در برخی مسائل سیاسی افغانستان هستند که کمتر از نفوذ ایالات متحده آمریکا نیست. همیشه در افغانستان جنگ بوده و دورههای درگیری مدنی و منطقهای، بسیار طولانیتر از زمان صلح در این کشور بوده است. جنگ فعلی و حضور ایالات متحده آمریکا در افغانستان از حملات 11 سپتامبر 2001 آغاز شد و این بحران طولانیترین جنگ در تاریخ ایالات متحده آمریکا محسوب میشود.
فناوریهای جدید و بازخوردهای سریع بینالمللی
کارشناس روس مینویسد: از دیدگاه روابط بینالملل، مداخله در افغانستان ابتدا منافع زیادی برای واشنگتن داشت اما بعدها ضررهای زیادی را برای این کشور در بر داشت. با شروع حملات به افغانستان، ایالات متحده آمریکا توانست به یک قدرت برتر در خاورمیانه دست پیدا کند و سایر کشورها را با خود در مقابله با تروریسم همراه سازد. اما از سوی دیگر این حملات و نفوذ متعاقب آن در افغانستان، نارضایتی جوامع از سیاستهای واشنگتن را افزایش داد. در جهان کنونی به پیشرفتهای بزرگی در عرصه تکنولوژی رسیدهایم که بازخوردها را به سرعت منتقل میکند و این موارد اجازه نمیدهد جنگهای غیرمجازِ طولانی صورت بگیرد. بنابراین نظر بخشهای گستردهای از مردم قابل چشمپوشی نیست.
نخبگان مخالف!
وی در ادامه توضیح ضررهای واشنگتن از جنگ افغانستان، میافزاید: گروههای مختلف نخبگان، دیدگاههای متفاوتی درباره نقش و جایگاه آمریکا در جهان دارند. به ویژه آنکه جنگهای شرقی همواره مخالفان جدیای در دورن ساختارهای قدرت داشته است. با روی کار آمدن ترامپ و سیاستهای انزواگرایانه آن، تعداد سربازان آمریکایی در شرق 30% کاهش داشته است که بیانگر رویکرد متفاوت درون ساختاری است. گروههای نظامی آمریکا در عراق (13%)، مصر (45%)، اردن (96%)، کویت (83%)، قطر (84%) و امارات (82%) کاهش یافته است. این روند کاهشی مطمئناً همچنان به صورت تدریجی ادامه خواهد داشت و متعاقب آن ترامپ، نیروهای ایالات متحده آمریکا را از افغانستان خارج میکند.
پیش از این همه طرفدار بودند اما امروز همه مخالفند
کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه ایالات متحده آمریکا حامیان گذشتهِ خود برای حضور در افغانستان را از دست داده و امروز همه کشورهای ذیربط خواهان خروج نیروهای آمریکایی هستند، معتقد است: زمانی که آمریکا حملات خود به افغانستان را آغاز کرد، تقریبا بیشتر کشورهای دنیا از این تصمیم واشنگتن حمایت کردند و روسیه جزو اولین کشورها بود. اما 20 سال بعد روسیه و تمام کشورهای پیرامون بحران افغانستان، مخالف ادامه جنگ آمریکا هستند. برای نمونه چند سال پیش ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان گفت که اگر آمریکا نیروهای خود را از افغانستان خارج کند، همه چیز به هم میخورد. اما همین دیپلمات روس طی مصاحبهای در تابستان سال 2017 اعلام کرد که ارتش ایالات متحده آمریکا نمیتواند کاری انجام بدهد، پس اجازه بدهید که آنها افغانستان را ترک کنند. این دقیقا همان چیزی است که توجه بارنت روبین (Barnett Rubin)، اندیشمند علوم سیاسی آمریکا را به خود جلب میکند و وی برای همکارانش در آمریکا توضیح میدهد که چرا در حال حاضر موفقیتهای اندک و منتقدان بیشماری وجود دارد و پیش از این همه طرفدار بودند، اما اکنون همه مخالف هستند.
قدرتهای منطقهای و وضعیت جدید منطقهای
در این گزارش آمده است: بنابراین در حاضر ایالات متحده آمریکا با شرایط سالهای دهه اول قرن بیست و یکم روبرو نیست و اوضاع به طور اساسی متفاوت شده است. طی دو دهه گذشته، کشورهای منطقهای به طور قابل توجهی متحول شدهاند. آنها میخواهند تعادل قدرت برقرار کنند و به ایجاد حوزههای نفوذ و سیستمی از روابط بینالمللیِ منطقهای بپردازند. این موضوع در رابطه با ایران، هند، ترکیه و عربستان سعودی صدق میکند و کشورهایی مانند پاکستان، ازبکستان و حتی قطر را هم شامل نمیشود.
آستاریان در پایان تاکید میکند: فدراسیون روسیه و چین نیز سیاستهای خود را دنبال میکنند. مسکو و پکن بدون آنکه حتی تصور کنند لازم باشد به هماهنگی سیاستهای خود با ایالات متحده آمریکا، به عنوان سهامدار اصلی بپردازند، مواضع خود را دنبال میکنند. بنابراین شرایطی به وجود آمده که به واشنگتن اجازه نمیدهد مانند گذشته بازی کند.