ایاصوفیه و پایان سکولاریسم استبدادی
سیاوش فلاح پور
احیاء هویت تاریخی «ایا صوفیه» و تبدیل این محل از موزه به مسجد، از ابعاد گوناگون موردتوجه و تحلیل قرار گرفته است. عدهای آن را پدیدهای سیاسی، مربوط به رقابتهای انتخاباتی ترکیه توصیف کردهاند.
طی یک سال گذشته، حزب اسلامگرای عدالت و توسعه با دو انشقاق بزرگ روبرو بوده که درنتیجه آن، احزاب «آینده» به رهبری احمد داوود اوغلو و «دموکراسی و پیشرفت» به رهبری علی باباجان پا به عرصه تحولات سیاسی این کشور گذاشتهاند. طبیعی است که هدف این دو حزب، جذب آرای بخش اسلامگرا و محافظهکار ترکیه خواهد بود؛ امری که جایگاه سنتی حزب عدالت و توسعه را در هرگونه رقابت انتخاباتی با خطر مواجه میکند. از این منظر نتیجهگیری میشود که اراده رهبری حزب و مخصوصاً شخص رجب طیب اردوغان برای جلب رضایتبخش اسلامگرای جامعه از هر زمان دیگری بیشتر شده است و رخدادی نظیر آنچه در مورد ایا صوفیه رخ داده را نیز باید در همین چارچوب تحلیل کرد.
برخی در نگاهی بازهم عمومیتر، تصمیم رئیسجمهور ترکیه را واکنشی به برنامه مشترک آمریکا-اسرائیل (موسوم به معامله قرن) درباره مسجدالاقصی به شمار آوردهاند
گروهی دیگر از مرزهای ترکیه فراتر رفته و این تصمیم را با تقویت موضع آنکارا نزد جریانات اسلامگرای منطقه مرتبط دانستهاند؛ آنهم در شرایطی که فشار کشورهایی نظیر امارات، عربستان سعودی و مصر (محور عربی مخالف ترکیه) علیه گروههای اسلامی روزبهروز تشدید میشود. همچنین برخی در نگاهی بازهم عمومیتر، تصمیم رئیسجمهور ترکیه را واکنشی به برنامه مشترک آمریکا-اسرائیل (موسوم به معامله قرن) درباره مسجدالاقصی به شمار آوردهاند، در شرایطی که حملات جریانات راست افراطی در آمریکا و اروپا علیه دولت اسلامگرای ترکیه بهطور قابلتوجهی افزایشیافته است.
بدون شک در نگاهی جامع نمیتوان هیچیک از این تفسیرها را نادرست خواند. بهعبارتدیگر، آنچه در رابطه با ایا صوفیه رخ داده آنقدر پدیده بزرگ و بااهمیتی است که هرکس، فارغ از نیت و اراده فاعل، میتواند از آن تفسیر و تأویل مطلوب خود را داشته باشد. اما ما در این نوشتار تلاش داریم کمی به کنه تاریخی این پدیده نزدیک شده و آن را در بستر تحولات صدسال گذشته قرائت کنیم؛ تحولاتی که واقعیت حال حاضر ترکیه را برساخته است. پیش از ورود به این بحث باید به یاد داشته باشیم که «فتح» قسطنطنیه (1453 م) و درنتیجه آن، خروج ایا صوفیه از تمدن بیزانسی، نقطه عطفی مهم در تغییر جهانی معادله قدرت به سود مسلمانان، پس از سقوط خلافتهای دمشق و بغداد به شمار میرود. بنابراین هویت ایا صوفیه همواره از معنای ویژهای نزد عقلانیت اسلامی-عربی-عثمانی در طول تاریخ برخوردار بوده است.
«فتح» قسطنطنیه (1453 م) و درنتیجه آن، خروج ایا صوفیه از تمدن بیزانسی، نقطه عطفی مهم در تغییر جهانی معادله قدرت به سود مسلمانان داشته است.
هویت اسلامی؛ از نابودی تا ظهور مجدد
نقطه آغاز بحث ما به سال 1935 برمیگردد؛ زمانی که قطبنمای تاریخ ترکیه به چرخش درآمده و جمهوری سکولار این کشور بر روی آثار بهجامانده از میراث عثمانی بنا شد. ازجمله نمادینترین تصمیمات آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه در این مقطع، که میتوان آن را مانیفستی از «سکولاریزاسیون استبدادی» و «غربیسازی اجباری» ترکیه نامید، تغییر هویت ایا صوفیه از مسجد به موزه بود. در جریان اجرای این تصمیم، حتی نسبت به برخی ظواهر اسلامی که دیگر به بخشی از هویت تاریخی بنای ایا صوفیه تبدیل شده بودند مسامحهای صورت نگرفت؛ از جمعآوری فرش بزرگ این مسجد، تا پایین کشیدن شمعدانیهای بزرگی که مصلی را منور میکرد و تخریب بناهای اسلامی کوچک و جانبی که طی قرنهای قبل در محیط ایا صوفیه ساخته شده بود. آتاتورک حتی خواهان تخریب منارههای ایا صوفیه بود و تنها زمانی از این خواسته دست کشید که مطلع شد تخریب آنها، منجر به سقوط گنبد بزرگ و فروپاشی کل بنا خواهد شد. میدانیم که بنای ایا صوفیه در عصر عثمانی به دست معمار بزرگ، یعنی «معمار سنان» به واسطه طراحی منارههای جدید مورد بازسازی قرار گرفت تا از گزند حوادث طبیعی نظیر زلزله در امان باشد. این بازسازی به خواسته سلاطین عثمانی و البته دیدگاههای هنری-دینی شخص سنان بهگونهای بود که هویت اسلامی بنا را نیز پررنگتر کند.
آتاتورک حتی خواهان تخریب منارههای ایا صوفیه بود و تنها زمانی از این خواسته دست کشید که مطلع شد تخریب آنها، منجر به سقوط گنبد بزرگ و فروپاشی کل بنا خواهد شد.
تغییر ایا صوفیه از مسجد به موزه، نمادی از پروژه کمالیسم در تاریخ معاصر ترکیه به شمار میرود؛ پروژهای که از اساس بر مبنای تعارض با میراث اسلامی-عثمانی تعریف شده بود. نوعی ملیگرایی که رویکردی خصمانه نسبت به هرگونه نگاه اسلامی داشت. البته اقدامات اساسی این پروژه در ترکیه محدود به تغییر هویت ایا صوفیه نماند. تغییر الفبای عربی-عثمانی به لاتین، ممنوعیت پخش اذان به زبان عربی، ممنوعیت حجاب، ممنوعیت طربوش (کلاه فینه عثمانی)، تخریب صدها مسجد، اعمال فشار بر گروهها و محافل دینی و... از دیگر اقدامات اساسی این جریان به شمار میآید.
آتاتورک در واقع با تکیه بر مشروعیتی که در نبرد با استعمار فرانسه و بریتانیا یافته بود (لقب کمال غازی بر همین اساس به او داده شده)، جنگ اصلی خود را علیه میراث اسلامی-عثمانی در داخل ترکیه آغاز کرد. اینگونه سکولاریزاسیون استبدادی و غربیسازی اجباری با حمایت مطلق نظامیان به هویت غالب در جمهوری مدرن ترکیه تبدیل شد.
برای درک ماهیت جمهوری آتاتورک کافی است نگاهی به سرنوشت عدنان مندریس، اولین نخستوزیر این کشور که بهصورت دموکراتیک با رأی مردم بر سر کار آمده بود، بیندازیم. او باگذشت نزدیک به 3 دهه از این تحولات تلاش داشت در قالب رویکردهای ساده و اقداماتی اولیه، بخشی از میراث اسلامی موجود در بدنه مردمی کشور را احیاء کرده و از دیدگاه حاکمیت آن را به رسمیت بشناسند. اما پاسخ نظامیان به این برنامه، کودتا و درنهایت، اعدام مندریس بود. پیام این رخداد برای همه روشن بود؛ نظامیان بهعنوان حافظان سکولاریسم استبدادی ترکیه، هیچگونه تسامحی در قبال بازگشت هویت اسلامی-عثمانی به حاکمیت و حتی سطح جامعه، ولو به سادهترین اشکال نخواهند داشت.
باید توجه داشت که محرک اصلی در تاریخ معاصر ترکیه، همین نبرد میان جریان سکولار نظامی حاکم و مسلط بر قدرت با بدنه دینی جامعه است که در موضع ضعف، برای بقای خود مقاومت میکرد؛ بدنهای که علیرغم تمام فشارها و سرکوبها، به پشتوانه تاریخ و هویت جامعه ترکیه به حیات خود ادامه داده و بهتدریج ظهور و بروز بیشتری در عرصههای عمومی این کشور پیدا کرد. فعالیتهای سیاسی نجمالدین اربکان در دهههای 70 و 80 میلادی نقطه عطفی مهم در این مسیر به شمار میآید. او در حقیقت، پدر معنوی اسلامگرایان ترکیه است که به آنان هویت سیاسی بخشید. جوانان پیرو او در سالهای بعد به چهرههای شاخصی در جریانات اسلامی ترکیه تبدیل شدند؛ ازجمله رجب طیب اردوغان.
نظامیان بهعنوان حافظان سکولاریسم استبدادی ترکیه، هیچگونه تسامحی در قبال بازگشت هویت اسلامی-عثمانی به حاکمیت و حتی سطح جامعه، ولو به سادهترین اشکال نخواهند داشت.
اردوغان به دنبال چیست؟
ممکن است ما تصمیم اردوغان و هیئت حاکمه ترکیه در پرونده ایا صوفیه را بخشی از نبرد تاریخی اسلام-مسیحیت تفسیر کنیم؛ بازتابی جدید از جنگهای صلیبی در مناسبات مدرن بشر که حالا با معادلات سیاسی-حزبی نیز در هم آمیخته است. اما به نظر میرسد این نگاه نهتنها فاقد درک جامعی از پرونده ایا صوفیه است، بلکه نوعی تخفیف و تقلیل واقعیت نیز در آن دیده میشود.
رهبر جدید ترکیه تلاش میکند ضمن ایجاد خلل در جریان تاریخی سکولار-استبدادی این کشور، باری دیگر پیوند ترکیه را باگذشته اسلامی-عثمانیاش برقرار کند، گذشتهای که آن را در فراز و نشیب تاریخ گم کرده بود. در واقع میتوان گفت اردوغان با جستجو در گذشته کشورش، به دنبال ساختن آینده آن است. نگاهی به پیشینه سیاسی رئیسجمهور ترکیه بهخوبی این واقعیت را نشان میدهد. احیاء هویت اسلامی و یا حتی بهطور مشخص، بازگرداندن ایا صوفیه از موزه به مسجد، بیش از آنکه کنشی سیاسی-انتخاباتی باشد، چشماندازی دیرین برای او بوده است.
بدون شک، ذکر نکته فوق به این معنا نیست که از تصمیم اردوغان در ایا صوفیه استفاده سیاسی-انتخاباتی نخواهد شد و یا حتی نگاه سیاسی در اتخاذ تصمیم او وجود نداشته است. بلکه این نکته بیانگر بُعدی عمیقتر در پرونده ایا صوفیه، ناظر به تحولات تاریخ معاصر ترکیه است که نمیتوان بهسادگی با تأکید بر معادلات سیاسی-انتخاباتی از آن چشم پوشید.
رهبر جدید ترکیه تلاش میکند ضمن ایجاد خلل در جریان تاریخی سکولار-استبدادی این کشور، باری دیگر پیوند ترکیه را باگذشته اسلامی-عثمانیاش برقرار کند
از سوی دیگر، آنچه درباره پیشینه و هویت سیاسی اردوغان بیان شد نیز نباید ما را در فهم او دچار گمراهی کند؛ بهگونهای که همسو با تحلیلهای سطحی رایج، از نوعثمانیگری و مفاهیمی از این دست برای توصیف شخصیت سیاسی وی استفاده کنیم. اردوغان قبل از هر چیز، فرزند جمهوری مدرن ترکیه و سیاستمداری پراگماتیست است؛ سیاستمداری که علاوه بر توسعه و مدرنیزاسیون ترکیه، میخواهد این کشور را به نیرویی مؤثر در سطح منطقه و جهان تبدیل کند، اگرچه همواره دل در گرو هویت اسلامی داشته و اصولاً برآمده از بدنه اسلامی جامعه است. در واقع او پیش از آنکه دانشجوی دانشکده علوم اقتصاد مرمره باشد، مستمع منابر ائمه و علمای دینی کشورش به حساب میآید.
بنابراین اردوغان را باید مجموعهای از تمام این هویتها دید؛ تجمیعی از میراث بهجامانده از عصر عثمانی و جمهوریت مدرن ترکیه. سیاستمداری که اگرچه بر احیاء هویت اسلامی تأکید دارد، اما هرگز تمایلی به خروج از مسیر مدرنیزاسیون ترکیه از خود نشان نداده است. او بهخوبی میداند که اساس مشروعیت نظام مدرن ترکیه بر سکولارسیم است و به همین دلیل نبرد اصلی خود را، نه علیه سکولاریسم، بلکه علیه سکولاریسم استبدادی-نظامی تعریف کرده است. او نیامده تا نظامی اسلامی تأسیس کند، بلکه میخواهد با تضعیف بُعد استبدادی-نظامی موجود در میراث آتاتورک، فضا را برای ظهور آزادانه هویت اسلامی در جامعه فراهم کند؛ فضایی که در عصر آتاتورک وجود نداشت. تصمیم اردوغان برای مسجد ایا صوفیه، مهمترین نماد نبرد مذکور است در عین حال که نمادی از پایان سکولاریسم استبدادی در ترکیه (میراث آتاتورک) نیز به شمار میآید.
این نگاه را میتوان پروژهای برای احیاء توازن تاریخی ترکیه، پس از فقدان آن در عصر آتاتورک دانست. پروژهای مبتنی بر مدرنسازی دین و حفظ هویت دینی در سایه مدرنیته، بدون آنکه تعارضی ویرانگر میان این دو باشد. اکنون میتوان گفت قطبنمای تاریخ ترکیه باری دیگر به چرخش درآمده است. این بار به دست فاتح دوم؛ رجب طیب اردوغان.