جنگ غزه ؛نقطه عطفی در معادله رویارویی با صهیونیست ها
با مجموعه این دستآوردها و تحلیل ها بود که کارشناسان مسائل منطقه، جنگ 22 روزه را نقطه عطفی در معادله رویارویی با صهیونیست ها در منطقه دانستند که می تواند به عنوان الگویی درمقاومت ضد سلطه منطقه مطرح شود و تحولات آینده منطقه را بر حول مقاومت رقم بزند. براساس همین تحلیل بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران 29 دی ماه را در تقویم ایران که روز پایان جنگ 22 روزه است به عنوان روز غزه نماد مقاومت نامگذاری کرده اند.
سایت بیداری اسلامی - با مجموعه این دستآوردها و تحلیل ها بود که کارشناسان مسائل منطقه، جنگ 22 روزه را نقطه عطفی در معادله رویارویی با صهیونیست ها در منطقه دانستند که می تواند به عنوان الگویی درمقاومت ضد سلطه منطقه مطرح شود و تحولات آینده منطقه را بر حول مقاومت رقم بزند. براساس همین تحلیل بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران 29 دی ماه را در تقویم ایران که روز پایان جنگ 22 روزه است به عنوان روز غزه نماد مقاومت نامگذاری کرده اند.
این روزها در سالگرد جنگ 22 روزه غزه قرار داریم. جنگی که در سال 2008 میلادی رخ داد و رژیم صهیونیستی با تمام ظرفیت های نظامی و رسانه ای و اطلاعاتی و با پشتیبانی حامیان غربی و عربی اش از زمین و آسمان و دریا به غزه یورش برد.
جنگی که در آن به گفته خانم "تیزیپی لیونی"، وزیر امورخارجه وقت رژیم صهیونیستی، با 170 کشور جهان از جمله دولت های عربی منطقه از پیش هماهنگ شده بود تا به مدت یک هفته به نوعی سکوت خبری در کشورهایشان در باره این جنگ، حاکم شود تا اسرائیل به گمان خودش، کار غزه و یا به عبارت دیگر کار مقاومت فلسطین را در غزه یکسره کند.
حمله اسرائیل در زمانی رخ داد که در بیشتر کشورهای جهان، مردم در تدارک جشن های سال نو میلادی بودند و این به گمان صهیونیست ها بهترین فرصت بود تا مقاومت ضد صهیونیستی را در غزه نابود کند.
در اینجا این پرسش مطرح می شود که چرا اسرائیل از 170 کشور جهان درخواست کرده بود که به مدت یک هفته افکار عمومی خود را در باره این جنگ کنترل کنند؟ پاسخ خیلی ساده است؛ اسرائیل از افکار عمومی وحشت دارد. در جنگ سال 2006 لبنان که به جنگ 33 روزه مشهوراست، با شروع حمله اسرائیل به لبنان در همه کشورهای جهان تظاهرات ضد اسرائیلی برگزار شد.
گزارش ها نشان می دهد که تنها در کشور مصر مردم در بیش از 80 شهر تظاهرات روزانه علیه اسرائیل و در گیری با نیروهای امنیتی مصر داشتند. البته رسانه ها فقط چند شهر بزرگ مصر مانند قاهره و اسوان و اسکندریه را پوشش می دادند. افکار عمومی هم در غرب بر دولت ها فشار سنگینی وارد ساختند. از اینرو اسرائیل با نگاه به تجربه جنگ لبنان و بر اساس ارزیابی های نظامی، یک هفته زمان لازم داشت تا غزه را اشغال و کار مقاومت را یکسره کند. بنابر این لازم بود در این مدت افکار عمومی کنترل شوند.
اما با شروع جنگ، همه پیش بینی ها و هماهنگی ها به هم ریخت و مردم جهان با آنکه در شرایط تحویل سال نو میلادی بودند و بیشتر رسانه ها در تعطیلات کریسمس بودند، در محکومیت این حمله، علیه اسرائیل و در دفاع از فلسطینیان به تظاهرات هر روزه و گسترده دست زدند و افکار عمومی به شدت علیه اسرائیل موضع گرفت.
باریکه غزه که در سال 1967 در کنترل دولت مصر بود، در مدت زمان نیم ساعت به اشغال صهیونیست ها در آمده بود اما توانست 22 روز در این نخستین جنگ تمام عیار فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی، مقاومت کند و نه تنها اجازه اشغال دوباره غزه را به آن نداد، بلکه این رژیم را از دستیابی به اهداف مورد نظرش نیز باز دارد.
پیشتر رویارویی فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی تنها به صورت عملیات چریکی بوده است و فلسطینی ها و صهیونیست ها حتی یک جنگ رو در رو با یکدیگر نداشته اند. چرا که فلسطینی ها نیروی نظامی منسجم و زمینی تحت کنترل نداشته اند تا دو طرف در یک جنگ کامل یکدیگر را محک بزنند. حتی در سال 1917 میلادی که فلسطین به عنوان مقدمه تاسیس یک دولت یهودی در این سرزمین از سوی ارتش استعماری بریتانیا اشغال شد، جنگی میان فلسطینی ها و ارتش انگلیس رخ نداد، بلکه این اعراب بودند که در یک طرح مشترک با انگلیس، نیروهای امپراطور عثمانی را از فلسطین بیرون راندند و بعد فلسطین را به ژنرال آلن بی فرمانده ارتش بریتانیا طبق توافق فی مابین، تحویل دادند. هر چند فلسطینی ها با مشاهده این خیانت بزرگ عرب ها با تشکیل گروه های چریکی علیه اشغالگران انگلیسی و یهودی هایی که از اقصی نقاط دنیا به فلسطین کوچانده و سازمان داده شده بودند، وارد مبارزه شدند.
شهید عزالدین القسام شاید نخستین و در عین حال برجسته ترین رهبر مبارزین فلسطینی است که عملیات های زیادی را علیه انگلیسی ها و صهیونیست ها سازماندهی کرد و سرانجام در عملیات مشترک نیروهای اشغالگر انگلیس و صهیونیست ها به شهادت رسید.
پس از تاسیس رژیم صهیونیستی به سال 1948 میلادی هم، گروه های متعدد فلسطینی که با الهام از تفکرات چپ مارکسیستی شکل گرفته بودند مبارزه با اشغالگران صهیونیست را به صورت چریکی انجام می دادند و هرگز یک جنگ تمام عیار و رو در رو با دشمن صهیونیستی را تجربه نکرده بودند. البته اسرائیل نیز چنین تجربه ای (جنگ کامل با فلسطینی ها) را نداشته است. بنابر این جنگ سال 2008 میلادی یا همان جنگ 22 روزه، نخستین آزمون دو طرف در یک جنگ تمام عیار بود که البته به اعتراف کارشناسان اسرائیلی، این رژیم در این جنگ هم مانند جنگ با حزب الله لبنان به سال 2006 میلادی (جنگ 33 روزه) یک شکست خورده ی بزرگ بود. زیرا به هیچ یک از اهداف خود از این جنگ دست پیدا نکرد، هر چند میزان خسارات به فلسطینی ها بسیار بالا بود؛ ساختمان های زیادی ویران شدند. بیش از 1400 نفر از فلسطینی ها شهید و بیش از 4000 نفر زخمی شدند.
اما نه غزه اشغال و نه مقاومت اسلامی فلسطین در غزه نابود شد. نه پرتاب موشک از غزه به سرزمین های اشغالی پایان یافت.. نه توانستند شالیت، سرباز اسرائیلی در اسارت نیروهای مقاومت در غزه را آزاد کنند. نه توانستند اعتماد در هم شکسته جامعه صهیونیستی را به ارتش و دولت باز گردانند. اعتمادی که به دلیل شکست در جنگ 33 روزه لبنان از دست رفته بود.
یکی دیگر از اهداف این جنگ متوقف سازی روند رو به رشد امید به شکست دادن اسرائیل در منطقه بود که پس از جنگ 2008 لبنان شکل گرفته بود. اسرائیل با حمله به غزه و اشغال دوباره آن، می خواست نشان دهد که شکست جنگ لبنان یک اتفاق بود اما در نیل به این هدف نیز ناکام ماند.
از سوی دیگر اسرائیل جنگ رسانه ای را نیزبه مقاومت اسلامی فلسطین، باخته بود. با آن که رژیم صهیونیستی به اعتراف خانم لیونی با کشورهای جهان هماهنگ کرده بود تا این جنگ، در یک سکوت رسانه ای انجام شود، اما رسانه های مستقل، اخبار این جنگ را به اصطلاح" آن لاین" بازتاب دهند.
هر چند برخی رسانه های عربی منطقه مثل العربیه عربستان بعد از جنگ از سوی تیزیپی لیونی تشویق شدند و به دلیل آن که کاری که این رسانه های عربی در حمایت از اسرائیل و علیه فلسطینی ها در این جنگ انجام دادند، حتی سفرای اسرائیل ناتوان از انجامش بودند، از سوی اسرائیل جایزه نیز دریافت کردند. اما رسانه های مستقل این خلاء ها و خیانت ها را پر ساختند و اجازه ندادند که جنایات اسرائیل در این جنگ پوشیده ماند تا جائیکه اسرائیل به دلیل همین مساله یعنی " جنگ در مقابل دوربین ها" بر اساس گزارش کمیته تحقیق سازمان ملل متحد به ریاست قاضی ریچارد گلدستون، به ارتکاب جنایات جنگی متعدد در جنگ 22 روزه محکوم شد و در افکار عمومی به عنوان یک رژیم نژادپرست و جنایتکار معرفی می شود.
به گونه ای که سفرای 10 کشوراروپای غربی به هنگام رای گیری در باره گزارش گلدستون در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، برای آنکه از سوی افکار عمومی خود تحت فشار بودند و همچنین از فشار های لابی صهیونیستی در کشور خود در امان باشند ناچار از ترک شورا به هنگام رای گیری شدند تا آن گزارش بدون حضور آنها تصویب شود. هر چند به هنگام طرح آن گزارش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و رای گیری در باره آن چاره ای جز حضور در رای گیری نداشتند و به این ترتیب اسرائیل هم در شورای حقوق بشر و هم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان مرتکب جنایات جنگی شناخته شد که این خود تبدیل به یک مبنای حقوقی برای پیگرد قضایی و حقوقی این رژیم و مسئولان آن در مجامع قضایی و حقوقی بین المللی شده است.
همچنین تصویب گزارش گلدستون موجب شد تا افکار عمومی غرب، در اروپا که همواره خود را در داستان ادعایی هولوکاست، گناهکار می دانست و اسرائیل را قربانی نسل کشی و نژاد پرستی اروپایی می دانست و به همین دلیل نیز نسبت به حمایت های دولت های غربی از اسرائیل واکنشی منفی نداشتند، احساس کردند که در همه این سال ها از سوی اسرائیل و دولت های شان فریب خورده اند و اسرائیل نه تنها قربانی نژادپرستی و نسل کشی نیست، بلکه خود یک رژیم نژاد پرست و جنایتکار است. بر همین اساس موج مخالفت ها در افکار عمومی غرب علیه اسرائیل شدت گرفت. علی رغم اینکه افکار عمومی غرب در زندان تصویر و تصدیق سازی رسانه های صهیونیستی محصور هستند.
از نشانه های شکست این زندان برای افکارعمومی غرب، می توان به انتشار گزارش سرقت اعضا مجروحین فلسطینی توسط صهیونیست ها و فروش آن ها در سطح جهانی اشاره کرد که یک خبرنگار سوئدی 17 سال پیش از آن اسنادی از این جنایت را به دست آورده بود اما اجازه انتشارش را به دلیل فشار صهیونیست ها و ترس از آنها نداشت. اما پس از تصویب و انتشار گزارش گلدستون آن را منتشر ساخت. اسرائیل و لابی صهیونیستی به دولت سوئد فشار وارد کردند تا خبرنگار را تنبیه کند اما در اقدامی عجیب که تا آن موقع سابقه نداشت، رئیس دولت سوئد ضمن حمایت از خبرنگار و نشریه ای که آن اسناد را منتشر ساخته بودند، خواستار تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی بیت المقدس نیز می شود.
با مجموعه این دستآوردها و تحلیل ها بود که کارشناسان مسائل منطقه، جنگ 22 روزه را نقطه عطفی در معادله رویارویی با صهیونیست ها در منطقه دانستند که می تواند به عنوان الگویی درمقاومت ضد سلطه منطقه مطرح شود و تحولات آینده منطقه را بر حول مقاومت رقم بزند. براساس همین تحلیل بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران 29 دی ماه را در تقویم ایران که روز پایان جنگ 22 روزه است به عنوان روز "غزه نماد مقاومت" نامگذاری کرده اند.
پس از این جنگ فضای منطقه تغییر کرد و در کشورهای عربی مردم برای یک حرکت بنیادین و فراگیر آماده شدند. مطالبات مردم در جوامع عربی از دولت های خود هر روز بیشتر و متراکم شد. زیرا این جوامع می دیدند که دولت هایشان به بهانه خطر اسرائیل، مبالغ هنگفتی را برای خرید تسلیحات و جنگ افزارهای پیشرفته از کشورهای دیگر خصوصا کشورهای غربی تخصیص می دهند اما در مقابله با این رژیم همواره شکست خورده اند و تحقیر را برای ملت عرب به ارمغان آورده اند. اما مقاومت اسلامی خواه در جمهوری اسلامی ایران که برای حفظ انقلاب و استقلال کشور در برابر همه توطئه ها و فشارها ایستاد و بر مقاومت ابرام و اصرار داشت که 5 قدرت برتر نظامی جهان چاره ای جز حل مشکلات خود با ایران از طریق گفتگو نیافته اند تا از این طریق دانش هسته ای و ظرفیت های مرتبط را حفظ کند. خواه حزب الله لبنان که در جنگ 33 روزه ارتشی را شکست داد که مجموعه کشورهای عربی از رویارویی با آن شکست خورده بیرون آمده بودند. خواه دولت سوریه که در محور مقاومت شاداب ایستاده بود و اکنون مقاومت در غزه که یک شاهکار جنگی را رقم زده بود. همه اینها متراکم شده و تنها جرقه ای را طلب می کرد که در تونس زده شد و بیداری اسلامی در کشورهای عربی شروع شد و به دلیل شرایط اجتماعی یکسان جوامع عربی ، این بیداری چندین دولت را به سرعت سرنگون کرد.(بن علی در تونس، مبارک در مصر، قذافی در لیبی، علی عبدالله صالح در یمن) و چندین کشور دیگر را ملتهب ساخت.
این مساله موجب شده که غرب، اسرائیل و برخی کشورهای عربی برای حفظ موجودیت خود در منطقه با فراخوانی ترکیه اردوغانی فرصت طلب که داعیه امپراطوری نوین عثمانی را در سر دارد، توطئه ای را علیه محور مقاومت و بیداری اسلامی طراحی و اجرایی سازند و سوریه به عنوان حلقه طلایی محور مقاومت شروع این توطئه بود که با ایجاد بحران جنگ تروریستی – تکفیری در آن، آمدند تا با حذف دولت سوریه از محور مقاومت، میان شرق و غرب محور مقاومت جدایی انداخته و با فراغ بال، یک یک بازیگران محور مقاومت را حذف کرده و در نهایت به خاستگاه و کانون اصلی مقاومت اسلامی یعنی ایران بپردازند( دست کم تکرار تجربه سوریه در ایران) و آن را هم حذف کنند. اما سوریه مقاوم با توجه به تجربه مقاومت در غزه و لبنان، در برابر این توطئه مقاومت کرد و اینک مزد مقاومت خود را با آزادی حلب از اشغال تروریست ها دریافت کرد. تحولی بزرگ که همه کارشناسان مسائل منطقه تاکید دارند که دولت سوریه پس از آزادی حلب، برای یکسره سازی بحران تروریستی در این کشور دشواری چندانی نخواهد داشت.