آینده ی سیاسی لبنان در پسا انفجار بیروت!
لبنان جز کشورهایی در منطقه است که برای مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی بسیار بااهمیت است. بااینحال در رسانههای ایرانی ما لبنان را بهخوبی نمیشناسیم.
چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و پس از سی سال نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی در لبنان تصور ما این است که بهخوبی لبنان و نیروهای این کشور را میشناسیم و طبیعتاً فضای تحلیلی جامعه خبری ما باید اشراف خوبی روی این کشور داشته باشد، ولی واقعیت عکس این موضوع است؛ نهتنها لبنان بلکه کشورهایی مانند عراق و سوریه نیز از این قاعده مستثنا نیستند. ما لبنان، جایگاه حزبالله در این کشور و حتی بازیهای رسانهای و جریان رسانه آنجا را نیز بهخوبی نمیشناسیم. تحلیل ما به این صورت است که دورهم مینشینیم و برای هم حرف میزنیم ولی در این مباحث دورهمی، نقدی درباره موضوع اصلی نمیکنیم و کسی از جریانات خارج از این فضا وارد دیالوگمان نمیشود.
حتی اگر دولت موقتی شکل بگیرد چند وقت دیگر با مشکلات همین دولت حسان دیاب روبرو خواهد شد، زیرا اقتصاد این کشور به مرز فروپاشی رسیده و مردمش ظرف 8 ماه تورم چند صددرصدی بیسابقهای را تجربه کردهاند.
مسئله روزهای اخیر این است که مشروعیت در سراسر نظام لبنان زیر سؤال رفته است و این نظام با این شکل کلی دیگر قادر به ادامه کار در این کشور نیست. حتی اگر دولت موقتی شکل بگیرد چند وقت دیگر با مشکلات همین دولت حسان دیاب روبرو خواهد شد، زیرا اقتصاد این کشور به مرز فروپاشی رسیده و مردمش ظرف 8 ماه تورم چند صددرصدی بیسابقهای را تجربه کردهاند. ارزش پول ملی لبنان از هر دلار 1500 لیر به 8000 لیر رسیده است. این کشور تماماً واردکننده و مصرفی است و به همین نسبت قیمت تمام کالاها متأثر از تورم است. دولت استقراض زیادی دارد و مشخص نیست این پولها به کجا رفته است. حسابهای شهروندان بلوکهشده و هر لبنانی فقط میتواند در ماه بخش اندکی از پول خود را نجات دهد و برای این برداشت نیز سقفی وجود دارد. این مسئله موجب شده قبل از انفجار بندر بیروت، انفجاری در جامعه به وجود بیاید. جنبش 17 اکتبر که سال 2019 شروع شد به همین دلیل بود. بدنه مردم نه با جناح خاصی بلکه با سیستم مشکل دارد که همه جزئی از این سیستم هستند. اتفاقی که بعد از انفجار افتاد این بود که 14 مارسیها یعنی ائتلاف مخالفین حزبالله، 8 مارسیها یعنی میشل عون، جریان امل و حتی جریان حزبالله همه مورد اعتراض مردم هستند. این مسئله غیرقابلتحمل است که 8 سال اینهمه ماده منفجره در حساسترین منطقه یعنی بندر بیروت بود و هیچ اقدامی در مورد جمعآوری آن صورت نگرفته بود.
بحران مشروعیت در لبنان به یک حزب و چند گروه و شخص خاصی برنمیگردد.
مردم لبنان امروز با ماهیت این انفجار کاری ندارند, اینکه حمله شده و یا فقط یک حادثه بوده برای آنها مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که چرا 2700 تن نیترات آمونیوم آنجا دپو شده است. جریان در اقلیت 14 تلاش میکند تا به لحاظ رسانهای طوری وانمود کند که مردم از حزبالله شاکی هستند. در تجمعاتی که دیده شد تصویر تمام رهبران سیاسی به دار کشیده شد اما با مدیریت و هدایت رسانه فقط این بخش از اعتراضات دیده شد. جریان رسانهای ما روایتی مستقل برای خود ندارد و تنها روایت طرف مقابل حزبالله را برای خود بازخوانی میکند و بر اساس آن واکنش نشان میدهد. درحالیکه درواقع کسی در لبنان مسئله حزبالله را مطرح نمیکند.
در لبنان گفته میشود سیستم به پایان راه خود رسیده است و منظور از سیستم، نظام برآمده از توافق آمریکا و عربستان سعودی است که بعد از جنگهای داخلی شکل گرفت. بحران مشروعیت در لبنان به یک حزب و چند گروه و شخص خاصی برنمیگردد.
حسان دیاب توانایی روحی لازم را ندارد و بعدازاین انفجار نمیتواند کار کند. لبنان به سمت دولت وحدت ملی که گزینه پیشنهادی مکرون بود میرود و همه حتی حزبالله نیز موافق آن است و کسی مشکل خاصی با این گزینه ندارد. اگر دولت وحدت ملی برگردد طبیعتاً جریان حریری به دولت برمیگردد و مجموعهای از همه اینها تا انتخابات, لبنان را اداره خواهند کرد.
رسانههای ایرانی گاهی اوقات به ضرر حزبالله کار میکنند.
واقعیت لبنان بهگونهای پیش میرود که نارضایتیها بهزودی برمیگردد. چون این کشور اقتصادی در مرز ورشکستگی دارد. مشکل برق این کشور بعد از سی سال حلنشده است. لبنان بهوضوح سیستمی فاسد و فوقالعاده ناکارآمد دارد و مهم نیست چه کسی پایکار باشد. واقعیت وضعیت لبنان این است که مردم حق اعتراض دارند چون این سیستم برآمده از استعمار است و اراده ملی در آن نقشی نداشته است. باید دید این کشور چگونه این مسیر را در داخل نظام خود حل میکند. لبنان برای اصلاح نظام انتخابات هزینه زیادی خواهد داد زیرا جریان سنتی با آن مخالفت خواهند کرد.مردم از مدیریت سیستم فاسد ناراضیاند و خشم خود را نشان میدهند. حزبالله نیز بخشی از این سیستم است البته ما باور داریم حزبالله سالمتر از بقیه است. لبنانیها در اعتراضات خود شعار میدادند «همه آنها»؛ یعنی نگویید فلان حزب خوب است و حزبالله بد است یا مستقبل خوب است و چه و چه، چون ازنظر اکثریت شهرنشین لبنانی، تمامی این احزاب برآمده از همین سیستم و فاسد هستند. اما طبیعتاً هر چه به سمت شهرهای جنوبی برویم پایگاه حزبالله قویتر است و هر چه به سمت شهرهای شمالی حرکت کنیم مسیحیان قویتر هستند. اما امروز در کلیت همه ناراضی هستند.
ایران باید با شفافیت حرف بزند و واقعیت را بگوید. این مسئله بیشتر مشکل داخلی ما است که شناختی از لبنان نداریم. لبنان آنطور که ما فکر میکنیم نیست. ولی واکنش ما بهگونهای است که در زمین رسانههای عربی بازی میکنیم و در قالب کمک حتی به ضرر حزبالله نیز کار میکنیم.
سیاوش فلاح پور پژوهشگر جریانات اسلامی