عراق دموکراتیک و باثبات؛ سد راه نقشههای آمریکا در منطقه
حسن کاظمی قمی اگر یک بررسی اجمالی در روند تحول شناسی داخلی عراق حداقل از سال 2003 تا به امروز صورت گیرد، این ارزیابی را میتوان با قاطعیت مطرح کرد که هیچ کشوری در سطح جهانی مانند جمهوری اسلامی ایران در تعامل و همکاری و هم سویی با منافع ملی مردم عراق نیست.
همسویی و همراهی ایران با مردم عراق در طول تاریخ وجود داشته است و حتی قبل از سقوط رژیم بعث در دوره دفاع مقدس و در جنگ تحمیلی نیز حضور بیش از دو میلیون مهاجر عراقی در شرایط جنگی در داخل ایران نشان از حسن همجواری و همراهی ایران با مردم این کشور دارد. این مسئله برآمده از نگاه اسلامی و توجه به مصالح و منافع کشورها به ویژه کشورهای همسایه است.
با توجه به اینکه دو کشور عراق و ایران مشترکات دینی، مذهبی، روابط کهن تاریخی و در عین حال مشترکات فرهنگی و بعضاً اجتماعی دارند، ظرفیتهای بسیار خوبی برای همکاری بین این دو کشور دیده میشود. همچنین وجود اماکن مقدسه و مرزهای بین این دو کشور از جمله مسیر ترانزیتی که دارند از بهترین و مهمترین نقاط تعامل ایران و عراق بشمار میآید.
آمریکا و صهیونیستها و حکام ارتجاعی منطقه تماماً مجموعههایی هستند که با یک عراق دموکراتیک مردمسالار مخالف هستند.
سیاست منطقهای جمهوری اسلامی بر ثبات، امنیت و همکاریهای منطقهای استوار است و امنیت منطقه به دور از اشغالگری، در گرو همکاریهای کشورهای منطقه بشمار میآید. مجموعه این عوامل و شرایط نشان میدهد تنها کشوری که در تمامی شرایط به ویژه در شرایط بحرانی همسو با مردم و همکار با رهبران عراق بوده و با نگاه مراجع دینی همراهی داشته، جمهوری اسلامی بوده است. چنین سابقه همکاری و ویژگیهای ممتازی به این معنی است که تلاش دشمنان برای تخریب این روابط نمیتواند چندان اثرگذار باشد. آمریکا، صهیونیستها و حکام ارتجاعی منطقه تماماً مجموعههایی هستند که با یک عراق دموکراتیک مردمسالار مخالف هستند و به طور طبیعی این درست در نقطه مقابل سیاستهایی است که جمهوری اسلامی داشته و همواره بر آن تأیید کرده است.
آنها همچنین بیان کردهاند که امروز سرمایههای آمریکایی باید جایگزین حضور پیمانکاران ایرانی شود. اما این استدلال در مبانی اصلی آن اشتباه و خطا است. آمریکاییها هرگز در هیچ کشوری به دنبال سازندگی نبودند.
هدف اصلی امریکا در شرایط فعلی، تخریب روابط بین ایران و عراق است. مسئلهای که به شدت باید مورد توجه تحلیلگران در حوزه منطقه غرب آسیا و همچنین مسئولین حوزه سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد. هدف دومی که آمریکا به صورت جدی دنبال میکند، این است که امکاناتی که ایران برای ساختن یک عراق جدید میخواهد بکار ببرد را از ایران و عراق بگیرند. اخیراً اندیشکدهای آمریکایی مطرح کرده است که برای جلوگیری از همکاریهای بغداد – تهران و برای ایجاد اختلاف بین دو کشور، بهتر است که اعراب منطقه به فکر ایجاد اتحاد با عراق باشند و سرمایهگذاریها و ارتباطات سیاسی از سمت تهران – بغداد به سمت بغداد و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس انتقال یابد. آنها همچنین بیان کردهاند که امروز سرمایههای آمریکایی باید جایگزین حضور پیمانکاران ایرانی شود. این استدلال اما در مبانی اصلی آن اشتباه و خطا است. آمریکاییها هرگز در هیچ کشوری به دنبال سازندگی نبودند. در افغانستان بر حجم ویرانیها افزوده شده و هیچ ثبات سیاسی و امنیتی در این کشور وجود ندارد و حجم تروریست در منطقه افزایش پیدا کرده است.
مردمسالاری در عراق تهدیدی برای حکام موروثی کشورهای عربی است. آنها چطور به شکوفایی نظام مردمسالاری عراق کمک خواهند کرد؟
در نقطه مقابل اما ایران نگاه رقابتی با هیچ کشوری ندارد و این تصور که کشورهای دیگر موقعیت جمهوری اسلامی را در عراق تصاحب کنند وجود ندارد. تهران در چهارچوب مصالح ملی و منطقهای به دنبال تعاملی با همه کشورها از جمله عراق است، اما آیا کشورهایی که آمریکا مدعی جانشینی آنها به جای ایران هستند نیز چنین نگاه و موقعیتی دارند؟ تجربه دموکراسی در عراق جوان است اما عراق امروز از مردمسالاری نسبی و انتخابات برخوردار است. مردمسالاری در عراق تهدیدی برای حکام موروثی کشورهای عربی است. آنها چطور به شکوفایی نظام مردمسالاری عراق کمک خواهند کرد؟ موفقیت و یا عدم موفقیت آمریکا در کشاندن عراق بهسوی خود، در جاهایی برای ما دردسر و مشکلاتی ایجاد میکند اما این مشکلات باعث نمیشود که ایران از منافع خود در افزودن به عمق استراتژیکش در منطقه کوتاه بیاید. در مقابل ایران باید برای دسیسههای آمریکا در عراق آمادگی داشته و با آنها به صورت متناسب برخورد کند. یکی از این موارد وجود مستشاران آمریکایی در بانک مرکزی عراق است که در همکاریهای عراق و سایر کشورهای منطقه دخالت میکنند و باید به مسئولان عراقی به وضوح گفته شود که این نقض حاکمیت ملی این کشور است. البته حجم روابط بین ایران و عراق امروز به روابط بین دو حکومت محدود نیست و این باعث میشود که نقشههای آمریکا برای عراق و ایران قابلیت اجرایی شدن نداشته باشد.
آمریکاییها بنا دارند با توسل به برنامه گفتگوهای راهبردی با عراق، در جدولی زمانبندی شدهای موضوع خروج را تعیین تکلیف کنند. این دقیقاً نقض مصوبه مجلس عراق است.
نکته دیگر در مسئله خروج آمریکاییها از منطقه و بهخصوص عراق نهفته است. ادعایی که در خصوص خروج آمریکاییها در شرایط کنونی از سوی رسانههای آمریکایی مطرح میشود صحت ندارد. آمریکاییها بنا دارند با توسل به برنامه گفتگوهای راهبردی با عراق، در جدولی زمانبندی شدهای موضوع خروج را تعیین تکلیف کنند. این دقیقاً نقض مصوبه مجلس عراق است. طرح موضوع داعش و یا برخی از آشوبهای خیابانی در همین راستا دیده میشود زیرا آمریکا بنای خروج از عراق را ندارد. اما اگر آمریکا نخواهد مصوبه مجلس را اجرا کند، حتماً با مخالفت و مقاومت مردم این کشور روبهرو میشود. مردم عراق این حضور را دخالت در امور و نقض حاکمیت ملی خود میدانند و مسلماً با دسیسههای بعدی آمریکا برای ماندگار شدن نیروهایش در این کشور برخورد میکنند. عراقیها در زمانی که آمریکا بیش از 160 هزار نیروی نظامی داشت شرایط را به گونهای دگرگون کردند که آمریکا مجبور به فرار شبانه شد. در همین راستا باید خاطرنشان کرد که بغداد در طول سالهای بعد از 2003 و اشغال این کشور به دست نیروهای آمریکایی به خوبی با وعدههای بیاساس و پایه آمریکاییها آشنایی دارد. عراقیها چه مردم این کشور و چه مقامات رسمی و دولتی آن، به خوبی میدانند که نمیتوانند به آمریکا اعتماد کنند. یک نمونه در این خصوص، نتایج سفر آقای الکاظمی به ایالات متحده بود که نشان داد بیش از اینکه به نفع عراق باشد به نفع شرکتهای ورشکسته آمریکا است.
ناظران بینالمللی میدانند که اگر آمریکا بخواهد به این دولت کمک کند به راحتی میتواند پولی را که عراق در صندوق سازمان ملل متحد دارد در اختیار آنها قرار بدهد اما چنین کاری نمیکند.
از زمانی که آقای الکاظمی سمت نخست وزیری عراق، را در دست گرفت تا به امروز هیچ اتفاق سیاسی خاصی در عراق رخ نداده است، مگر اینکه آمریکا خواستههای خود را در دور جدیدی به عراق تحمیل میکند. امروز با فضای ایجاد شده در بحران کرونا و کاهش درآمدهای نفتی عراق، دولت این کشور برای گذران امور خود به قرض گرفتن روی آورده است. ناظران بینالمللی میدانند که اگر آمریکا بخواهد به این دولت کمک کند به راحتی میتواند پولی را که عراق در صندوق سازمان ملل متحد دارد در اختیار آنها قرار بدهد اما چنین کاری نمیکند تا خواستههای خود را همچنان به بغداد تحمیل کرده و کاری کند که دولت در شرایط سختی باشد و به خواست دولت آمریکا تمکین کند. سیاست آمریکا همواره اعاده سلطه خود بر عراق است و راهبرد او تحمیل فشار بر دولت است. به همین دلیل ناظران منطقهای بر این باورند که عراق متحد، یکپارچه و باثبات نمیتواند اهداف آمریکا را محقق سازد و تمام نقشههای آمریکا برای کشاندن اعراب منطقه به این کشور و یا دور کردن بغداد از تهران، برای بیثباتسازی این کشور در جهت رسیدن به امیال و اهداف خود در منطقه است.