آمریکا برجام را اهرم فشار به تهران قرار داده است
دولت ترامپ با نزدیک شدن به انتخابات، به دنبال اقدامی نمادین برای سبد خالی سیاست خارجی خویش است که یکی از آنها را میتوان خیال تمدید تحریم تسلیحاتی ایران با رسوایی بهانهسازی نام برد.
زمانی که ایران به دلیل پیشرفت هستهای خود مورد تحریم همهجانبه سازمان ملل قرار گرفت، یکی از وجوه آن، تحریمهای تسلیحاتی حتی تسلیحات متعارف بود که در کوران مذاکرات برجام، لغو این تحریمها مورد مطالبه طرف ایرانی قرار گرفت. با این حال طرف آمریکایی این روزها که به زمان برداشته شدن این نوع تحریم ها رسیده ایم، نمی خواهد آن را بپذیرد و سعی دارد کل شاکله برجام را برای مبارزه با لغو تحریم ها از بین ببرد. برای بررسی ابعاد این مهم، با دکتر هادی آجیلی دانشیار روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس ارشد اقتصادسیاسی بینالملل به گفتوگو نشستیم، که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* در آستانه فرارسیدن غروب اولین بند تحریمی ایران طبق برجام یعنی تحریم تسلیحاتی کشورمان هستیم، اما شاهدیم که آمریکا در حال یارگیری برای ایرانهراسی جهت تمدید این تحریمهاست. ماهیت و دلیل این اقدامات آمریکا در چیست؟
یکی از مسائلی که در متن برجام درباره تحریمها مطرح شده، تحریمهای تسلیحاتی متعارف بود که یکی از شاخههای تحریمهای ایران بود. یکی از موضوعات مورد مذاکره ما برای رفع تحریم نیز تاین نوع تحریمهای تسلیحاتی بود. سلاحهای متعارفی که همه دنیا در حال خرید و فروش آن هستند، بر ایران تحریم بود و ذیل یکی از مفاد برجام، این تحریمها در پاییز امسال، باید لغو شود. برخی در افکار عمومی طوری القا میکنند که اصلا چرا باید ایران سلاح بخرد و یا اینکه چرا باید سلاح بفروشد در صورتیکه این مسئله امری متداول در دنیاست. امروز آمریکا، انگلیس، آلمان و... تولیدکننده بزرگ سلاح در جهان هستند که تولیدکننده قطعا خریداری دارد و امری مرسوم است اما این امر مرسوم و متداول برای ایران ممنوع شده بود. بنا بر همین موضوع، یکی از دلایل کوتاه آمدن ایران در زمینه هستهای، رفع تحریمهای تسلیحاتی بود که قرار شد بعد از پنج سال از شروع برجام، ایران بتواند تسلیحات متعارف تسلیحاتی خریداری کند. یکی از بهانههای آمریکاییها و بهخصوص ترامپ و تیم وی در کاخسفید که مدعی آن بودند، برجام به نفع ایران بوده و برای آمریکا خوب نیست، همین اتمام مدت تحریم تسلیحاتی ایران در بازه زمانی 5ساله است. در حالیکه باید این موضوع را به صراحت بگویم که این بهانهای بیش برای ترامپ و تیم وی نبود و این موضوع مستمسکی برای برهم زدن برجام بود. معتقدم چرایی این موضوع هم این است که یکی از مسائل اصلی آمریکا، برخی از کشورهای اروپایی و رژیم صهیونیستی، موضوع هستهای بود، موضوع منطقه و نفوذ قوی ایران در منطقه غربآسیا دلیل اصلی فشارها بر تهران در پرونده هستهای بود. طرفهای غربی ایران در مذاکرات هستهای بنا داشتند، مذاکرات هستهای را مقدمهای برای ورود به مذاکرات منطقهای انجام دهند و به اصطلاح برجامهای دیگری را بر ایران تحمیل کنند که این اتفاق با روی کار آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام هستهای، عملا آن برنامهریزی برهم خورد. رژیم صهیونیستی در توجیه مخالفت ضمنی خود با برجام، مدعی است که اگر ایران در نهایت فعالیت هستهای به بمب هستهای هم برسد، این رژیم هم بمب هستهای دارد و خیلی توازنی بهم نخواهد خورد، اما چیزی که برای آنها مهم است، نفوذ منطقهای و قدرت تهران در کشورهای منطقه است که رژیم صهیونیستی صدا و گرمای نفس کشیدن ایران را دقیقا در پس سر خود احساس میکند و این برای آنها آزاردهنده و خطرناک است. حال اگر ایران با وجود تحریم تسلیحاتی متعارف خود، چنین قدرتی را دارد، اگر بعد از 5سال مدنظر برجام، بتواند سلاحهای خود را بهروز کند، قطعا این نفوذ چندبرابر میشود. لذا یکی از دلایلی که رژیم صهیونیستی، ترامپ را برای برهم زدن برجام تحت فشار قرار داده بود، همین ترس از افزایش نفوذ و قدرت غیرقابل کنترل ایران در منطقه بود. آنها اینگونه استدلال میکنند که برجام باعث عقبزدن توان هستهای ایران شد کمااینکه ما در 5سال اخیر گامهای زیادی در زمینه هستهای به عقب نشستیم؛ حال باید نفوذ ایران را در منطقه کنترل و ایران را به عقب برانیم و این موضوع را میخواهند از طریق تمدید تحریم تسلیحاتی ایران دنبال کنند و این مهم با ضعیف شدن ایران در توان بازدارندگی مهیا میشود. آنها معتقدند، تابحال نمیشد به ایران حمله کرد، بعد از لغو تحریم تسلیحاتی و تجهیز ایران، بیشتر نمیشود به ایران حمله کرد. بنابراین، آمریکا و رژیم صهیونیستی از تمدید تحریم تسلیحاتی تهران، به دنبال تکعایدیهای ناشی از برجام هم برای ایران محقق نشود. در واقع آنها از برجام، یک قرارداد یکطرفه از ایران انتظار دارند. البته اروپا نیز همچنین است؛ اروپاییها مانند آمریکا و رژیم صهیونیستی این ادعا را در ظاهر ابراز نمیکنند اما در عمل، انتظار یک قرارداد یکطرفه را دارند که ایران به تعهداتش عمل کند ولی طرف اروپایی همین که پای میز حاضر به نشستن و مذاکره با ایران شده، کفایت میکند. اصطلاحا تجربه نشد داده که اروپاییها در هر قراردادی میگویند «اگر شد که شد ولی اگر نشد ما چه بکنیم؟!» ولی ایران باید مو به مو به همه تعهداتش عمل کند. همه این رفتارها بیانگر نقش قدرت در مذاکرات است؛ آنکسی که مجبور به انجام تعهدات است، طرف ضعیفتر است و آنکس که اجباری برای انجام تعهدات ندارد طرف قویتر است؛ اروپا و آمریکا اگر شد انجام میدهند اما اگر نشد، حرجی بر آنها نیست چون از موضع قدرت ورود میکنند و طرف ضعیف هیچ کاری هم نمیتواند بکند. بنابراین باید بپذیریم با طرفی مواجه هستیم که هیچ تعهدی به معاهدات امضا شده ندارد.
*این تمام بهانه های آمریکا برای لغو نکردن تحریم ها است ؟
اما بخش دیگری از بهانهجوییها و هوچیگریهای آمریکا در موضوع اتمام زمان تحریم تسلیحاتی ایران، این است که بتواند اروپا را از برجام خارج کند و واقعا برجامی وجود خارجی نداشته باشد و این موضوع را به عنوان فرصتی میبینند که بتوانند اروپا را با خود همراه کنند چون مشکلی که آمریکا داشت این بود که در خروج از برجام، آمریکا با اینها همراهی نکرد و آن اجماع جهانی علیه ایران بهم خورد. آمریکا به دنبال ایجاد آن اجماع است و تحریم تسلیحاتی ایران، میتواند آن نقطه اجماع علیه ایران باشد. آمریکا در واقع در حال یارکشی برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران است تا قلدری خود را دوباره به دنیا دیکته کند. از طرف دیگر، ضمانت اجرایی برجام، تایید و قطعنامه 2231شورای امنیت بود و آمریکا به عنوان کشوری که مبدع این سیستم از قبیل سازمان ملل و حق وتو بوده، نه تنها خود، قطعنامه شورای امنیت را اجرا نمیکند بلکه به دیگران هم توصیه میکند اجرا نکنید.
اما نکته در این بین این است که آمریکا به خوبی میداند که اروپا با آمریکا در قدرت منطقهای بودن ایران همدغدغه است. اروپا اتفاقا این را خوب درک کرده بود و وقتی ایران از موضع هستهای کوتاه آمد، آنها برای محدودیت تسلیحات متعارف ایران، 5سال زمان خریدند در حالیکه روسیه در همان زمان اظهار داشت که وقتی قطعنامههای تحریمی شورای امنیت ملغی میشود، همه تحریمها باید لغو شود و اینکه تحریم تسلیحاتی در یک بازه زمانی 5ساله لغو شود، توجیهی ندارد که البته تیم مذاکره کننده ایران این مدت 5سال را پذیرفت. اکنون که زمان آن 5سال فررسیده، آمریکاییها میگویند، همین حق را نیز نباید برای ایران قائل شد. حرف غیرمنطقی است اما وقتی آمریکا از برجام خارج شد، اجماع از روی ایران برداشته شد اما آمریکا میخواهد با حربهای که اروپا نیز روی آن دغدغه دارد، دوباره علیه ایران اجماع ایجاد کند. البته دلیل دودلی و رفتار متناقض اروپا در برخورد با این قضیه، مخالفت با نظر آمریکا نیست بلکه نمیخواهد از خود وجهه سرسپردگی و پیروی محض از آمریکا در صحنه بینالمللی و نزد افکار عمومی از خود نشان دهد و الا شاید اگر فشار افکار عمومی نبود، اروپا هم مسیر آمریکا را طی میکرد کمااینکه باید ماند و صبر کرد و میزان مقاوت اروپا را دید.
آمریکایی که با هدف برهم زدن برجام از آن خارج شدن، این موعد لغو تحریم تسلیحاتی ایران بسیار سنگین است
* چقدر توازن منطقهای در این لغو تحریم تسلیحاتی بهم میخورد؟
اگر تحریم تسلیحاتی تهران برداشته شود، یعنی برجام زنده است و کار میکند. به آمریکایی که با هدف برهم زدن برجام از آن خارج شدن، این موعد لغو تحریم تسلیحاتی ایران بسیار سنگین است. آمریکا خطاب به اروپا، مدعی است که اگر واشنگتن در مذاکرات نبود، توافقی صورت نمیگرفت کمااینکه در سالهای 82 تا 84، اروپا با ایران مذاکره و توافق کرد ولی به دلیل کارشنکنی آمریکا، هیچکاری از پیش برد. آمریکا میگوید اگر من نباشم نباید توافقی هم باشد. حال با توافقی طرف هستیم که آمریکا از آن خارج شده و عملا ایران نیز از یک سال و نیم گذشته، به تعهداتش عمل نمیکند و باز این توافق زده بوده و قرار است تحریم تسلیحاتی ایران نیز لغو شود که این برای آمریکا خیلی سنگین است. از نظر آمریکا، آن قسمتی از برجام که تعهدات ایران است، خوب است که زنده بماند و هرجا که ایران محکوم میشود براساس تعهدات برجامی تهران است اما در غیر اینصورت باید ملغی شود.
با وجود همه این مسائل، بنده خیلی به عمل اروپا به برجام خوشبین نیستم و معتقدم اروپا به سمت آمریکا غش خواهد کرد، زیرا آمریکا و اروپا در موضوع تسلیحاتی ایران همدغدغه هستند. احتمالا اروپا به دنبال بهانهای خواهد که تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند.
* این روزها گمانهزنی و زمزمهای از سوی اروپاییها در قالب طرحی برای تمدید تحریم تسلیحاتی تهران تا سال 2023 مطرح است. حال این سوال پیش میآید چقدر باید به این طرح اروپا خوشبین بود؟
هیچ نباید خوشبین بود و اصلا نباید اعتماد کرد. سال 2023هم که برسد، این اتفاق تمدید خواهد شد؛ در این قضیه اروپا مانند بدهکاری است که شما به عنوان طلبکار هیچ تضمینی از بدهکارت نداری و طرف بدهکار، پرداخت بدهی خود را همواره معوق میکند و شما تنها مجبور به تمکین هستید. اما چیزی که اروپا به دنبال آن است این است که هم بگوید برجام زنده است و ههم به تعهدش عمل نکند؛ یعنی هم وجهه بینالمللی خود را حفظ کند و هم نظر آمریکا را جلب نماید. در مقابل این مسئله، ایران این موضوع را به عنوان خط قرمز مطرح کرده است زیرا میخواهد حداقل مزه میوه این توافق را بچشد. در حرف اروپاییها به حفظ برجام تأکید دارند و معتقدند ایران باید از مواهب برجام برخوردار باشد اما عملا کاری صورت نگرفته و حتی سازوکارهای مالی پیشبینی شده از سوی اروپاییها کارکردی برای ایران نداشته است. پس عملا عایدی مالی نمیتواند برای ایران اتفاق بیافتد، بنابراین تنها همین امتیازاتی مانند لغو تحریم تسلیحاتی برای ایران میماند که ایران روی این امتیازات تمرکز ویژهای دارد.
اگر دموکراتها بر سر کار بیایند، یکی از دغدغههایشان این میشود که از توافق قبلی اعاده حیثیت شود اما دموکراتها اگر بخواهند برجام را احیا کنند، مابهازای هر گامی که برگردند، از ایران امتیاز خواهند خواست
* انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در پیش است. اگر ترامپ مجددا رای بیاورد شاید همین رویه علیه ایران با شدت کمتر یا بیشتر ادامه پیدا کند، اما در سوی مقابل عدهای در داخل، دلخوش رأیآوری دموکراتهایی هستند که عملا اعلام کردهاند به برجام باز خواهند گشت ولی از در ازای توافقی جامعتر یعنی عملا چیزی که تیم ترامپ از ایران میخواهد. نظر شما در اینباره چیست؟
ترامپ توافقی را برهم زده که دموکراتها منعقد کردند. حال اگر دموکراتها بر سر کار بیایند، یکی از دغدغههایشان این میشود که از توافق قبلی اعاده حیثیت شود اما دموکراتها اگر بخواهند برجام را احیا کنند، مابهازای هر گامی که برگردند، از ایران امتیاز خواهند خواست. اتفاقا به دلیل اشکالاتی که ترامپ و جمهوریخواهان به این توافق گرفتهاند و برای آنکه دموکراتها نشان دهند هیچ امتیازی به ایران ندادهاند، از ایران امتیازات زیادی مطالبه خواهند کرد. دموکراتها معتقدند که اتفاقا با برجام بر دست و پای ایران قفل و زنجیر زده بودند اما با خروج آمریکا از برجام، ایران این قفل و زنجیر را باز کرده است. از نظر بنده، دموکراتها به احیای برجام علاقمندند تنها و تنها برای احیای خودشان. علاوه بر گرفتن امتیازات برای رسیدن به برجامی که خودشان امضا کردند، خواهند گفت که آن برجام کافی نبود و ایران باید در مورد مسائل دیگر هم با آمریکا صحبت و توافق کند و اتفاقی که در برجام نیافتاد را در اینجا نقد کند. در برجام، توافق بر سر مسئله هستهای بود و الزامی هم بر توافق بر سر پروندههای دیگر برای اجرای برجام نبود اما اینجا اگر دموکراتها بر سر کار بیایند، اجرای برجام را موکول به برجامهای دیگر خواهند کرد.
اما این مسئله را باید در بعد داخلی نیز بررسی کرد و مخاطب اینجای سخنم، افرادی هستند که برجام را قبول داشته و دارند. دولت توافقی را امضا کرد که آنچیزی که میخواست به آن برسد، نرسید. هدف اصلی برجام براساس حرفهای آقای رییسجمهور و تیم مذاکره کنده هستهای، رفع کلیه تحریمهای اقتصادی برای گشایش اقتصادی بود. حال دولت باید از حیثیت و کارنامه خود دفاع کند. این روزها هم که شاهد برخی موجهای خبری و سروصداهایی که درباره لغو تحریمهای تسلیحاتی هستیم، به خاطر بیچیزی و بیعایدی دولت از توافق هستهای است. انگار دولت در حال متمرکز کردن حواس همه به سمت این لغو تحریمهای تسلیحاتی است و دنبال آن است که نشان دهد که انگار همه دستاورد برجام همین لغو تحریمهای تسلیحاتی است در حالیکه این موضوع یکی از میوههای کال برجام هم نیست. در واقع دولت و تیم مذاکره کننده ما، در تلاش هستند تا همه از دست رفتنها و نشدنها در برجام را، به لغو تحریم تسلیحاتی ایران تقلیل میدهند که ببینید چه دستاورد بزرگی کسب کردیم که آمریکا و اروپا را به تکاپو انداخته تا ایران به این موهبت دست نیابد! در حالیکه این تحریم باید روز اول برداشته میشود، در ضمن این همه هدف ایران از برجام نبود. ایران امروز به جایگاهی رسیده که هم تانک و موشک و جنگافزار میسازد و آنچنان نیازی به لغو این تحریمها ندارد. اتفاقا معتقدم، با لغو این تحریمها بر وزن منطقهای تأثیر زیادی حاصل نشود، این چیزی است که غربیها معتقدند وزن ایران افزایش مییابد که آنهم به دلیل ایرانهراسی آنها و دوشیدن کشورهای مرتجع و متمول منطقه است. البته شاید در برخی حوزهها ای لغو تحریمها کمککننده باشد، این را نمیشود کتمان کرد؛ ایران در حوزه جنگنده ضعیف است، در حوزه ضدهوایی قوی هستیم اما در حوزه جنگندهها و نیروی هوایی ضعفهایی داریم که اگر این تحریم برداشته شود و بتوانیم جنگنده بخریم، خوب است اما هدف برجام خرید جنگنده نبوده بلکه امروز آدرس غلط به ما میدهند. امروز موافقین برجام همه انتظارات از این توافق را در لغو تحریم تسلیحاتی خلاصه کردهاند که اگر موفقیتی در این زمینه حاصل شد، اعلام کنند که در کل برجام موفقیت حاصل شده و آمریکا را شکست داده است؛ کمااینکه از 18 تعهدی که آمریکا قرار بوده انجام دهد، از 11تعهدی که اروپا قرار بوده انجام دهد، هیچکدام را انجام ندادهاند و تنها سطح انتظارات را به انجام یک تعهد محدود کردن، شکست طرف مقابل نیست.
*البته برخی هم اینطور القا می کنند که باید در انتظار نتیجه انتخابات آمریکا ماند.
بله، برخی اینطور القا میکنند که اگر دموکراتها رأی بیاورند، برجام احیا میشود، سوال اینجاست که آیا برجام در روز اول خوب بود که بر آن تأکید دارید؟ چه توازنی بین داده و ستانده شما در برجام وجود دارد؟ حال که انتظار دموکراتها را میکشید، مگر اوباما زیر برجام را امضا نکرد؟ چرا هیچ تراکنش مالی را با آمریکا نتوانستید برقرار کنید و آمریکا پول بلوکه شده ایران را به صورت نقدی به تهران فرستاد که نکند خدای ناکرده، تراکنش مالی بانکی انجام شده و ساختار تحریم بانکی ایران ترک بردارد. در همان دوران یک سال و نیم اولی که از عمر برجام گذشت و دموکراتها بر سر کار بودند، چند نامه از سوی آقای ظریف خطاب به آمریکا نوشته شد که شما به تعهداتتان عمل نمیکنید؟ پس از برجام، در بوق و کرنا کردند که ما میتوانیم نفت بفروشیم، بله درست است، توانستیم نفت بفروشیم و کسی هم جلوی ما را نگرفت، اما همچنان سیستم بانکی تحریم بود و نتوانستیم پولی به کشور وارد کنیم. هوشمندی که طرف مقابل کرده بود این بوود که تحریم نفتی ایران لغو شده بود اما تحریم بانکی همچنان برقرار بود؛ چیزی که قبل از برجام هم بود. قبل از برجام قاچاقی نفت میفروختیم و پول در کشور خریدار بلوکه میشد، بعد از برجام، قانونی نفت فروختیم و پول در کشور خریدار بلوکه میشد! برجام از دیدگاه من اصلا متوازن نبود، من برجام را به فروش خانهای مثال میزنم که فروشننده، نصف قیمت خانه را فروخته و خریدار همین نصف قیمت را در قالب چکهایی که نقد نمیشود و هیچ تضمینی برای نقد شدنش نیست، قرار است بپردازد. حال دولت ما در بوق و کرنا کرده ببینید در حال پاس کردن یکی از این چکها هستم! دولت میخواهد پیروزی خود در فروش این خانه را به پاس شدن یک چک از چندین چکی که گرفته، بنویسد که آنهم قرار است پاس شود!
معتقدم باید به قیمت، داشتههای ما معامله میشد، حال که نیمبها معامله شده، همین نیمبها باید اخذ شود ولی اگر همین نیمبها را هم نمیدهند، باید معامله بهم بخورد. اقدامی که ترامپ کرده در برهم زدن برجام معایب و منافعی دارد. منفعت لغو برجام، این است که خانهای که به نیم بها و آنهم قسطی فروختهایم را پس میگیریم. امروز هم خانه را نیمبها فروختهایم(داده و ستانده ما در توافق هستهای برابر نیست) هم اینکه پول فروش نیمبها را قسطی قرار است دریافت کنیم که اتفاقا هیچ تضمینی برای دریافت این پول وجود ندارد. بنابراین عقل سلیم میگوید که خانه را پس بگیریم.
دولتیها این روزها به منتقدان برجام اعتراض میکنند که اگر برجام بد است، چرا به عدم تعهدات آمریکا و اروپا معترض هستید، میگویند شما که برجام را قبول نداشتید چرا با استناد به برجام، به عدم تعهد طرف مقابل معترض هستید، باید پاسخ داد که موضوع فروش خانه است. اگر تعهدی دادهاید بروید همین نیمبها، دریافتی داشته باشید. اگر پرداخت نمیکنند، حداقل خانه را پس بگیرید.
معتقدم باید به قیمت، داشتههای ما معامله میشد، حال که نیمبها معامله شده، همین نیمبها باید اخذ شود ولی اگر همین نیمبها را هم نمیدهند، باید معامله بهم بخورد.
* در فضاسازی که غربیها درباره تمدید تحریم تسلیحاتی ایران داشتند، اعراب حاشیه خلیجفارس، همراهی با آمریکا داشتند. دلیل این همراهی چیست؟
کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس به جز عربستان، به دلیل وسعت کم و کمجمعیت بودن، حتی قبل از انقلاب نیز از ایران میترسیدند؛ اساسا کشور کوچک از همسایه بزرگ خود میترسد و این هراس، هراس ژئوپلیتیکی است. این را ما در اروپا نیز شاهدیم که مثلا بلژیک از آلمان هراس دارد و فرقی ندارد که هیتلر سر کار باشد یا مرکل. کشورهای کوچک حاشیه خلیجفارس علاوه بر کوچک بودن، مورد هجمه ایرانهراسی آمریکا نیز هستند و دلیل این اقدامات آمریکا هم ریشه اقتصادی داشته و زمینهچینی برای فروش سلاح به این کشورهاست در صورتیکه ایران در عمر پس از انقلاب خود، هیچ تعدی به این کشورها نداشته که نمونهاش کویت است؛ کویت در جنگ ایران و عراق، حامی عراق بود ولی ایران در جنگ عراق و کویت، از کویت حمایت کرد. نکته دیگر این سر و صدای اعراب، این است که نمیخواهند ایران قدرتمند باقی بماند، آنها دنبال تجزیه ایران و تضعیف ایران هستند. امروز این کشورها شاهدند که ایران دست برتر در معادلات منطقهای در عراق و سوریه، یمن، لبنان و فلسطین و ... دارد و این هراس آنها را بیش از پیش میکند. در این بین، عربستان هم که دایهدار اعراب مسلمان است، بزرگی ایران را برنمیتابد و دائما در حال شانتاژ و پروپاگاندا علیه تهران است. عربستان خواهان آن است که دست برتر در معادلات منطقه و دنیای اسلام داشته باشد و کفه توازن در دنیای اسلام به سمت ریاض باشد که امروز این نیست و ایران عملا بازیگر اصلی دنیای اسلام است و این برای عربستان و امارات گران تمام میشود. البته باید عرض کنم که نمیتوان این خصومت را به همه اعراب حاشیه خلیجفارس تعمیم داد. ایران با عمان، کویت و قطر ارتباط خوبی دارد، حتی در پادشاهی گذشته عربستان هم ارتباطات بسیار خوبی با ایران برقرار شد، شیخنشینهای ابوظبی، دبی و شارجه نظرهای متفاوتی درباره ایران دارند و ما باید برای تعامل با اینها، تفاوت قائل باشیم. شاهد بودهایم در برههای از زمان وزیر دفاع ایران(آقای شمخانی) از عربستان نشان درجه1 شجاعت دریافت میکند پس باید در حوزه پیرامونی، برای ارتباط و نوع برخورد با اینها نگاه ویژهای به خرج دهیم. بله تیم بی(عربستان بنسلمان، امارات بنزاید و بحرین) معقتدند که ایران دشمن مشترک ما و اسرائیل است و برای زدن دشمن مشترک حتی میتوان با اسرائیل دوست بود اما این نظر دیپلماتهای تیم فوقالذکر است و جامعه عربی با ایران مشکلی ندارد اتفاقا برعکس آنقدر اسرائیل منفور است که هنوز نتواستهاند در آشکارا از ارتباط با اسرائیل پردهبرداری بکنند ولی اگر با ایران ارتباطی برقرار شود، هیچ عکسالعملی رخ نمیدهد کمااینکه جوامع عربی، استقبال نیز میکنند، بنابراین باید در دیپلماسی با کشورهای اطراف، به این نکات دقت شود.
مادامی که آمریکا و اروپا، نگرانیهای فراهستهای از جمله منطقهای، تسلیحاتی و ... را درباره ایران دارد، این روند امنیتیسازی ادامه خواهد داشت
* یکی از مهمترین دلایل ایجاد برجام، شکست اجماع سیاسی-امنیتی جهانی علیه ایران بود که تقریبا این مهم حاصل شد. حال که آمریکا با یکجانبهگرایی در حال یارگیری و ایجاد یک فضای امنیتی-سیاسی علیه ایران است، چه باید بکنیم که این فضا ایجاد نشود؟
امنیتیسازی یک کشور، دارای یک نیتهایی است که از سوی کشور اعمالکننده این سیاست دنبال میشود و خیلی ارتباطی به ایران دارد. البته این درست است که شما باید اقدامات تنشزدا انجام دهید و از مواضع تنشزا پرهیز کنید تا روند این امنیتیسازی تسریع نشود اما اگر هدف طرف مقابل امنیتیسازی شما باشد، هر اقدام تنشزدایی هم انجام دهید، طرف مقابل کار خود را خواهد کرد. یکی از دستاوردهای ایران خروج و یا تعلیق ایران از فصل هفتم بود و امنیتیسازی ایران شکست خورد و با امضای برجام به دنیا اثبات کردیم که ایران به دنبال تعامل است و عامل بیثباتی نیست. اما ما با اجرای برجام و تایید بیش از پانزدهباره آژانس به دنیا ثابت کردیم که باید به ایران اعتماد شود ولی نتیجه چه شد، باز در مسیر امنیتیسازی ایران قرار داریم و طرف مقابل بدون اینکه تعهداتش را عملیاتی کند، خصومت خود با ایران را ادامه میدهد. بنابراین، مادامی که آمریکا و اروپا، نگرانیهای فراهستهای از جمله منطقهای، تسلیحاتی و ... را درباره ایران دارد، این روند امنیتیسازی ادامه خواهد داشت. غرب به دنبال خلعسلاح ایران به معنای عام است تا از این طریق اولا ایران ضعیف شده، در ثانی ایران تجزیه شده و سپس ایرانی در کار نباشد. آن روزی که ایران بیدفاع باشد، این فرصت تاریخی را به دشمنان خود دادهای که نگذارند که ایران بزرگ باشید. در طول 200سال اخیر، هرجا ایران ضعیف شده و دشمن توانسته، به ایران ضربه زده است و ایران شده این جغرافیایی که در حال حاضر داریم که به زعم آنها، این نیز بزرگ است و میخواهند با ابزارهایی که دارند، ایران را کوچک و ضعیف کنند.
مهدی خورسند ـ روزنامه نگار