اولویت ترامپ در غرب آسیا "اسرائیل" است
علیرضا فقیهی راد ـ کارشناس روابط بین الملل
اساسیترین محور راهبردهای دونالد ترامپ از ابتدای ریاست جمهوری تا به امروز پیروی از اصل «نخست آمریکا» یا همان America first بوده است. محوری که بارها در آخرین سند امنیت ملی آمریکا تکرار شده و از مهمترین شعارهای انتخاباتی ترامپ بود اما هر چه به انتخابات ماه نوامبر نزدیک می شویم، این برنامه به سمت «نخست اسرائیل» حرکت می کند.
اساس برنامههای ترامپ برای دوران ریاست جمهوری تأکید بر اولویت دادن به آمریکا بود. دونالد ترامپ معتقد است: «چیزی به اسم سرود ملی جهانی، واحد پول جهانی یا پرچم جهانی وجود ندارد» و عنوان داشته «این ایالات متحده آمریکاست که من نمایندگی میکنم، من جهان را نمایندگی نمیکنم.» از نظر ترامپ، اصل «نخست آمریکا» باید چراغ راهنمای سیاست خارجی کشور باشد. بر این اساس آمریکای ترامپ بیشتر به «آمریکا» میاندیشد و لذا حمایت از سایر اعضای غرب را منوط به این میسازد که آنها باید در هزینههای دفاع از خود سهیم باشند. اما هر چقدر آمریکا در دوران ترامپ در جهان براساس «نخست آمریکا» عمل میکند، در منطقه غرب آسیا، «نخست اسرائیل» پررنگ میشود.
نتانیاهو برای پایان یافتن دوره اوباما لحظه شماری میکرد. استقبال او از ترامپ بسیار آشکار بود. بلافاصله بعد از اولین سخنرانی ترامپ در جایگاه ریاست جمهوری، نتانیاهو در سخنانی از راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده و سخنان ترامپ را به صورت کامل مورد تأیید و تمجید قرار داد. لابی اسرائیل در سوق دادن ترامپ به تقابل با ایران نقش مهمی دارد و این باعث شده تا ترامپ به منطقه بیشتر از منظر اسرائیل نگاه کند. اسرائیل نقش مهمی در شکل دادن به راهبرد جدید آمریکا در منطقه غرب آسیا دارد.
لابی اسرائیل در سوق دادن ترامپ به تقابل با ایران نقش مهمی دارد و این باعث شده تا ترامپ به منطقه بیشتر از منظر اسرائیل نگاه کند.
ترامپ با بازیگری جارد کوشنر داماد یهودی و مشاور ارشدش، در 6 دسامبر 2017، علی رغم مخالفت رهبران کشورهای جهان اسلام و جامعه بینالمللی، انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس را تأیید کرد و به این ترتیب اولین کشوری لقب گرفت که رسماً بیت المقدس (اورشلیم) را به عنوان پایتخت رژیم صیهونیستی شناخت.
سند امنیت ملی آمریکا که معتبرترین استناد جهت تحلیل راهبردها و استراتژیهای آمریکا است نیز در قسمت خاورمیانه (غرب آسیا) با محوریت امنیتی کردن چهره جمهوری اسلامی و ایجاد تصویر تهدیدآفرین از ایران در منطقه و در کنار به آن عادی سازی و نرمال کردن چهره رژیم صهیونیستی میپردازد. مساله اصلی آمریکا در منطقه غرب آسیا، پیوند زدن ایران و گروههای تروریستی به عنوان تهدیدات اصلی منطقه و در مقابل ایجاد اتحاد میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی برای مقابله با این تهدیدات است. آنچنان که فعالیتهای منطقهای ایران به عنوان ریشه درگیریها در غرب آسیا شناخته شود و مناقشات فلسطینیها با اسرائیل در حاشیه و کم اهمیت جلوه داده شود. بطور صریح در سند امنیت ملی آمریکا آمده است: «برای نسلها، مناقشه بین اسرائیل و فلسطینیها به عنوان بزرگترین عامل مانع صلح و رفاه در منطقه قلمداد شده است. امروز، تهدیدات از جانب سازمانهای تروریستی جهادی و تهدید از ناحیه ایران باعث شده است تا اسرائیل دیگر به عنوان عامل مشکلات منطقه شناخته نشود.» باید ایران به عنوان خطر اول منطقه شناخته شود و در کنار آن با عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، چهره رژیم صهیونیستی ترمیم شود و جبههای با محوریت این رژیم و همکاری کشورهای عربی در منطقه غرب آسیا علیه ایران ایجاد گردد.
برنامه ترامپ این است: باید ایران به عنوان خطر اول منطقه شناخته شود و در کنار آن با عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، چهره رژیم صهیونیستی ترمیم شود.
در همین راستا هم بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا هفته گذشته در نشستی در اندیشکده شورای آتلانتیک مدعی شد که درگیری میان اسرائیل و فلسطین عامل بیثباتی در منطقه نبوده است. پمپئو گفت: «اصلیترین نیروی بیثباتکننده در خاورمیانه درگیری میان اسرائیل و فلسطینیها نبود، بلکه تهدید ناشی از برنامههای برونمرزی رژیم ایران بود.»
از سویی یکی از اهداف روشن توافقات سازش میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی با واسطه گری و عاملیت مستقیم آمریکا دقیقاً در پیگیری همین راهبرد عادی سازی از چهره رژیم جعلی صهیونیستی، ایجاد جبهه کشورهای عربی و اسرائیل مقابل ایران و امنیتی سازی از چهره ایران به عنوان تهدید اول منطقه غرب آسیا است. یک ماه پس از توافق امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی برای عادی سازی روابط در روز ۲۳ مرداد (۱۳ اوت) و به دنبال آن توافق ۲۱ شهریور ماه بحرین و این رژیم، 25 شهریورماه با میزبانی واشنگتن و حضور مقامات این دو کشور و نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی توافق سازش با عنوان «توافقهای ابراهیم» امضا شد.
دونالد ترامپ در غرب آسیا راهبرد «نخست اسرائیل» را در پیش گرفته است و از هر اقدامی برای پیشبرد معامله قرن استفاده می کند.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا قبل از امضای این توافق در اظهاراتی عنوان کرد که این توافقها مسیر را برای صلح در خاورمیانه هموار خواهد کرد. او مدعی شد که کسی فکر نمیکرده حصول چنین توافقاتی امکانپذیر بوده است. ترامپ در ادامه گفت: «حداقل سه یا چهار کشور هستند که میخواهند به توافق عادیسازی روابط بپیوندند و ما به دنبال اتحاد در خاورمیانه هستیم تا خونریزیها در آن منطقه را متوقف کنیم.»
دونالد ترامپ یکی از اهداف اصلی خود از این توافقها بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را اینگونه آشکار میکند و میگوید: «فکر میکنم که اسرائیل چیزی بیشتر از صلح به دست آورده است. اینها توافقهای بسیار قدرتمندی هستند. این صلح جدی است. در خاورمیانه صلح برقرار خواهد شد. فکر میکنم اسرائیل دیگر منزوی نیست.» لذا آنچنان که روشن است دونالد ترامپ در غرب آسیا راهبرد «نخست اسرائیل» را در پیش گرفته است و از هر اقدامی برای پیشبرد معامله قرن اعم از انتقال سفارت به بیت المقدس تا فشار به کشورهای عربی جهت امضای توافق سازش با اسرائیل و از سویی فشار و امنیتی سازی چهره جمهوری اسلامی ایران و گروههای مقاومت به عنوان دشمن اصلی این رژیم جعلی دریغ نمیکند. تا از این رهگذر تهدید و ریشه منازعات منطقه غرب آسیا را از مناقشه طولانی اشغالگری رژیم صهیونیستی به اقدامات ایران و گروههای مقاومت بازنمایی کند.