اقدامات تل آویو علیه أنصارالله؛ نگرانی از فراگیری قدرت مقاومت یمن
عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در طول سالیان گذشته برای نابودی «أنصارالله» یمن تلاش کردند اما نه تنها به این هدف نرسیدند بلکه شاهد رسیدن هندسه جغرافیایی مقاومت به داخل این کشور بودند.
رامین حسین آبادیان: از زمان آغاز جنگ فراگیر عربستان سعودی علیه یمن تحت عنوان «طوفان قاطعیت» در سال ۲۰۱۵ میلادی تاکنون طرفهای مختلف منطقهای و بینالمللی در این کشور مداخله جویی کردهاند. بدیهی است که شرایط کنونی یمن تنها متأثر از حملات گسترده و ددمنشانه سعودیها نیست و سلسله اقدامات متحدان ریاض نیز در رقم خوردن این شرایط تأثیر بسزایی داشته است.
از جمله طرفهایی که همواره از همان ابتدا و حتی پیش از آغاز جنگ سال ۲۰۱۵ در یمن مداخله داشته، رژیم صهیونیستی بوده است. واقعیت آن است که صهیونیستها همواره از بازگشایی یک جبهه جدید از مقاومت در یمن احساس نگرانی کردهاند؛ به ویژه اینکه گروهی همچون «انصارالله» در این کشور وجود داشته و یک ظرفیت بالقوه برای تبدیل شدن به یکی از بازوانِ مقاومت محسوب میشُده است.
پس از فراگیر شدن موج بیداری اسلامی صهیونیستها به شدت نسبت به ایجاد جبههای جدید از مقاومت در مرزهای سعودی احساس نگرانی کردندپس از فراگیری موج بیداری اسلامی در نقاط مختلف غرب آسیا و شمال آفریقا، نگرانیهای رژیم صهیونیستی از ورود احتمالی یمن به دایره کشورهای حامی مقاومت بیش از پیش افزایش پیدا کرد. با گستردهتر شدن دامنه و ابعاد بیداری اسلامی در نقاط مختلف جهان اسلام و جهان عرب صهیونیستها به شدت نگران شدند که مبادا تحت تأثیر موجِ بیداری اسلامی جبههای جدید از مقاومت در مرزهای متحد آنها یعنی عربستان سعودی سَر برآورَد.
از همین روی، رژیم صهیونیستی حمایت از «علی عبدالله صالح» دیکتاتور مخلوع یمن را در دستور کار خود قرار دادند تا بتوانند از این رهگذر مانع از شکل گیری مقاومت در بطنِ یمن شوند. مقامات رژیم صهیونیستی به همین منظور عربستان سعودی را مأمور ارائه حمایتهای همه جانبه به علی عبدالله صالح کردند تا ارکان قدرت وی در سایه فراگیری بیداری اسلامی به لرزه درنیاید. با این حال، این تلاشها در نهایت موفقیت آمیز نبود.
علت این مسأله هم آن بود که مردم یمن به خوبی دریافته بودند که علی عبدالله صالح منافع و مصالح ملی را قربانی اهداف و مقاصد سیاسی کرده و به مُهره ای در دستان آمریکا، سعودی و صهیونیسم تبدیل شده است. یمنیها به این باور رسیدند که عبدالله صالح تنها در راستای اجرای اهداف مثلث مذکور گام بر میدارد و مشکلات و معضلات مختلف در کشور نشأت گرفته از همین تبعیت کورکورانه است.
پس از قطع امید کامل مردم یمن از علی عبدالله صالح، طرفهای منطقهای و بینالمللی از جمله رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که میبایست پیش از آنکه گروههای مردمی در این کشور وارد عمل شوند، خود تغییراتی را در نظام حاکم به وجود آورند؛ به گونهای که تنها تغییراتی در قالب رژیم حاکم ایجاد شود اما سیاستهای کلی همچون دوره صالح برجای خود باقی بمانند.
صهیونیستها به مرور زمان به این نتیجه رسیدند که «أنصارالله» در حال تبدیل شدن به «حزب الله» دوم در منطقه است و لذا به رویارویی با آن پرداختندبه همین منظور، «عبد ربه منصور هادی» با حمایتهای منطقهای و بینالمللی روی کار آمد و پس از مدتی بصیرت مردم یمن موجب شد تا او نیز از قدرت به زیر کشیده شود. در این میان، گروهی که نقش محوری در به زیر کشیدن منصور هادی ایفا کرد، «انصارالله» یمن بود که هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه نظامی انقلاب این کشور را به سمت موفقیت سوق داد. اینجا بود که صهیونیستها خیلی زود به این باور رسیدند که حزب الله دوم در یمن در حال ظهور است. لذا با هماهنگیهای پشت پرده عملیات تجاوزکارانه «طوفان قاطعیت» آغاز شد.
هرچند که سعودیها با هماهنگی متحدان خود در اراضی اشغالی مدعی شدند که هدفشان از عملیات تجاوزکارانه طوفان قاطعیت بازگرداندن مشروعیت به یمن است، اما آنها هدف اصلی و اساسی دیگری را دنبال میکردند؛ هدفی که از سوی صهیونیستها مأمور به انجام آن شده بودند و این هدف، نابودی «أنصارالله» بود. با این حال، گروه مقاومتی «أنصارالله» نه تنها توسط سعودیها و صهیونیستها نابود نشد بلکه توانست نوعی توازن نظامی در مقابله با آنها ایجاد کند.
از همین روی، گروهی که پیشتر عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در طول سالهای گذشته برای نابودی آن تلاش میکردند امروز به یکی از طرفهایی که در محور مقاومت نقش آفرینی میکند، تبدیل شده است. لذا میتوان گفت که انصارالله موجبات فراگیری قدرت مقاومت را فراهم آورد و بنابراین، هندسه جغرافیایی مقاومت به یمن هم رسید.
در حال حاضر، انصارالله علاوه بر موفقیت در ایجاد توازن نظامی در برخورد با ائتلافهای منطقه منطقهای متشکل از عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، در چارچوب فعالیتهایش در محور مقاومت حتی قدرت چانه زنی برای معاوضه اسرای فلسطینی نزد عربستان با اسرای ائتلاف متجاوز نزد خود را به دست آورده است. در همین ارتباط، پیشتر «عبدالملک الحوثی» در جریان یکی از سخنرانیهای خود از آمادگی کامل صنعاء برای آزادی یک خلبان و ۴ افسر سعودی در مقابل آزادی بازداشت شدگان جنبش حماس در عربستان سعودی سخن گفت.
قدرت چانه زنی «أنصارالله» در چارچوب محور مقاومت به حدی است که ابتکار عمل معاوضه اسرای سعودی با اسرای فلسطینی را مطرح کردوی در این خصوص تأکید کرد: «آمادگی کامل خود را برای آزادی یکی از خلبانان اسیر به همراه ۴ افسر و سرباز متجاوز سعودی در مقابل آزادی افراد ربوده شده از جنبش حماس را اعلام میکنیم. نظام سعودی افراد ربوده شده فلسطینی را به اتهام حمایت از یک طرف تروریستی محاکمه میکند و منظورش مجاهدان است».
طرح ابتکاری «عبدالملک الحوثی» نشان میدهد که یمنیها از قدرت چانهزنی بالایی نیز برخوردار گشتهاند؛ به گونهای که حتی میتوانند به عنوان یک طرف تأثیرگذار میان عربستان و جنبش مقاومت اسلامی حماس ایفای نقش کنند. بنابراین، طرح ابتکاری عبدالملک الحوثی، حاکی از قدرت یافتن یمنیها در بعُد سیاسی نیز هست. لذا پر واضح است که صهیونیستها، انصارالله یمن را علاوه بر یک خطر نظامی، یک خطر ایدئولوژیک نیز میدانند.
درست به همین دلیل است که صهیونیستها همصدا با عربستان سعودی و امارات علیه مقاومت یمن نقش آفرینی میکنند و آخرین نمونه این نقش آفرینی را در جریان استقرار پایگاه نظامی رژیم صهیونیستی در شهر عدن به درخواست امارات، شاهد بودیم. به هر حال، عصر امروز یکشنبه «یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن از ابعاد بیشتری از نقش آفرینی مخرب صهیونیستها علیه مقاومت یمن پرده برخواهد داشت.