دوئل ترکیه و کشورهای عربی؛ از انقلابهای مردمی 2011 تا بحران قرهباغ
اکنون نکته قابل تامل مخالفت و ضدیت کشورهای عربی با حضور ترکیه در بحران قرهباغ و بازنمایی این کشور در مقام یک بازیگر متجاوز است در این میان کانون تمرکز عربستان برای حضور نیروهای بهنظامی سوری است که ترکیه آنها را به قرهباغ ارسال میکند
آغاز موج جدید درگیریهای نظامی میان دو کشور عربستان و آذربایجان، سطحی جدید از قطببندی را میان قدرتهای منطقهای و بینالمللی به همراه داشته است. کشورهایی همانند روسیه و هند با صراحت از ارمنستان حمایت کردهاند و در مقابل کشورهای ترکیه، پاکستان از جمهوری آذربایجان حمایت کردهاند. اما نکته قابل تامل بازیگردانی کشورهای یا بازیگرانی است که در موضع رسمی یا بیطرف هستند و یا اینکه هیچ موضعی را تاکنون اتخاذ نکردهاند.
در این میان آمریکا، اتحادیه اروپا و نیز کشورهای عربی، بازیگرانی هستند که تا کنون موضعی مبتنی بر حمایت از یکی از طرفین درگیر را اتخاذ نکردهاند اما واقعیات نشانگر آن هستند که در محور عربی به رهبری عربستان قطببندی بزرگی در حمایت از ارمنستان در بحران قرهباغ در جریان است. نکته قابل تامل این است که همزمان با برنامههای ویژه کشورهای عربی در ضدیت با آذربایجان، آرمن سرکیسیان، رئیس جمهوری ارمنستان، در 28 سپتامبر 2020 (9 مهر 1399) از شماری از رهبران کشورهای عربی خواست که به مسئله قرهباغ ورود کرده و از نفوذ بینالمللیشان برای توقف منازعه در این منطقه استفاده کنند. در واکنش به این درخواست نیز شاهد هستیم که عربستان سعودی به صورت جدی با ورود به مساله قصد بازنمایی حضور شبهنظامی سوری در مقام نیروهایی تروریست در میدان جنگی قرهباغ را بازنمایی میکند.
ترکیه و بازنمایی حضور شبه نظامیان در قرهباغ
اکنون نکته قابل تامل مخالفت و ضدیت کشورهای عربی با حضور ترکیه در بحران قرهباغ و بازنمایی این کشور در مقام یک بازیگر متجاوز است. در این میان کانون تمرکز عربستان برای حضور نیروهای بهنظامی سوری است که ترکیه آنها را به قرهباغ ارسال میکند. اساس ماجرا از این قرار است که دولت ارمنستان در ابتدا مدعی شد که حدود ۴ هزار نیروی سوری برای جنگیدن به جمهوری آذربایجان فرستاده شدهاند. در ادامه برخی منابع محلی در شهر عفرین که تحت اشغال ترکیه است، مدعی ثبت نام مزدوران برای جنگ با ارمنستان شدند.
متعاقب این گزارشها رسانههای انگلیسی موج رسانهای علیه حضور شبهنظامیان سوری تحت الحمایه ترکیه ردجنگ قرهباغ را سازماندهی و مدیریت کردند. در ابتدا خبرگزاری رویترز نیز به نقل از دو منبع خبری از انتقال شبهنظامیان سوری توسط ترکیه به قرهباغ خبر داد. اما مهمترین گزارش از اعزام این نیروها توسط خبرنگار بیبیسی عربی به نقل از شخصی با نام مستعار «عبدالله» است. در اینگزارش ویژه بی بی سی نوشت که عبدالله میگوید قبل از آغاز جنگ در قرهباغ، بدون هیچگونه آموزش نظامیای، در ازای 2 هزار دلار به آذربایجان اعزام شده و پس از آغاز جنگ به خط مقدم اعزام میشوند و حتی نمیدانستند دشمن کجا مستقر شده است. عبدالله همچنین، مدعی کشته و زخمی شدن بیش از 70 سوری شده و میگوید به آنها اجازه بازگشت نمیدهند.
در ادامه نیز نوبت به رسانههای سعودی رسید که با بازنمایی خود، نیروهای تروریست سوری را در مقام نیروهایی که آنکارا آنها را برای حمایت از دولت آذربایجان به قرهباغ آورده، نشان دهد. در حقیقت، کشورهای عربی به ویژه سه کشور عربستان، مصر و امارات متحده عربی، طی چند سال گذشته از هیچ تبلیغات و فشاری علیه ترکیه فروگذاری نکره و رسما نوعی جنگ سرد را با دولت اخوانی رجحب طیب اردوغان کلید زدهاند اما برای پیجویی دقیق این موضع میبایست محورهای بحران میان طرفین را موردنظر قرار داد.
از انقلابهای مردمی 2011 تا ورود به پرنده قرهباغ
در پرداختن به زمینه و پیشنه اختلافات میان کشورهای بی به رهبری عربستان با ترکیه کانون تمرکز را میتوان در تحولات غرب آسیا بعد از سال 2011 متمرکز کرد که طی آن در برخی از کشورهای عربی موجی از بیداری اسلامی و انقلاب مردمی را شاهد بودیم. در این میان، حتی در روزهای بعد از وقوع انقلاب در کشور مصر چنین تصور میشد که امارات متحده عربی و عربستان میتوانند یک شریک تجاری و سیاسی خوبی برای ترکیه باشد اما کودتای ارتش به رهبری عبدالفتاح السیسی، علیه دولت اخوان المسلیمنی محمد مرسی در سال 2013، آغازگر سطحی بزرگ از تنشهای میان آنکار و ابوظبی شد که همچنان طی سالهای اخیر بر گستره و دامنه آنها افزوده شده است.
متعاقب این کودتا، در یک سو قطر و ترکیه از حکومت اخوانی دفاع کردند و از رخداد پیش آمده در قاهره در مقام یک جنایت علیه دموکراسی یاد کردند. در طرف مقابل کشورهای امارات، عربستان و حکومت عبدالفتاح السیسی در مصر حضورداشتند که به دلیل اختلافات ایدئولوژیک بها اخوان المسلمین در برابر ترکیه موضعی جدی اتخاذ کردند. از این مقطع به بعد دورانی از رقابت استراتژیک میان دو کشور آغاز شد که البته با حمایت امارات از کودتای نافرجام 15 جولای 2016 در ترکیه بیش از پیش افزایش پیدا کرد.
بعد از شکست کودتای مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه با اشاره به کشورهای عربی طی اظهاراتی گفت: «ما میدانیم که یک کشور برای انجام کودتا در ترکیه سه میلیارد دلار حمایت مالی کرده است.» همچنین، اختلافات میان دو طرف طی سالهای اخیر بیشتر نیز شد؛ به ویژه پس از وقوع بحران کاهش ارزش نرخ لیر ترکیه، شواهدی مبنی بر دخالت امارات و عربستان منتشر شد که بیش از پیش خشم آنکارا و اردوغان را در پی داشت.
اما در این میان، بحران جدیتر میان کشورهای عربی و ترکیه پیرامون حمایت آنکارا از قطر اتفاق افتاد. متعاقب قطع مناسبات دیپلماتیک پنج کشور عربی به رهبری عربستان با کشور قطر در ۵ ژوئن ۲۰۱۷، ترکیه در ابتدای امر گروهی از نظامیان خود را به پایگاهی در نزدیکی دوحه اعزام کرد.
دیگر محور تنش و بحران در مناسبات میان ترکیه و کشورهای عربی را میتوان در موضع گرفتن آنها در برابر مواضع اردوغان مورد ارزیابی قرار داد. از همان ابتدای آغاز بحران سوریه در سال 2011، رجب طیب اردوغان نخستوزیر وقت ترکیه راهبرد حمایت از اخوان المسلین و معارضه با حکومت قانونی بشار اسد را در پیش گرفت اما طی چند سال گذشته امارات مواضع خود را کاملا در مسیر تقابل با ترکیه قرار داد. در نتیجه امر نیز شاهد هستیم که کشورهای عربی به ویژه عربستان در چندین نوبت از نیروهای تحت الحمایه ترکیه به عنوان تروریست یاد کرده و از مواضع حکومت قانونی سوریه حمایت کرده است.
اما مناقشه بعدی میان ترکیه و کشورهای عربی در راتباط با موضع قتل فجیع جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در شهر استانبول بود. دولت ترکیه با تبلیغات گسترده، محمد بن سلمان را کانون حملات خود قرار دادو در سطح بینالمللی لابیگری گستردهای برای محکومیت ریاض داشت که این موضع موجب گسترش سطح تنشهای میان طرفین شد. در تحولات جید نز شاید مهمترین و جدیدترین سطح اختلافات میان کشورهای عربی با و ترکیه را بتوان پیرامون مواضع متضاد دو طرف در عرصه بحران لیبی مورد ارزیابی قرار داد. کشور لیبی به دو قسمت تقسیم شده که در یک سو، در بخش غربی با مرکزیت طرابلس دولتی موسوم به «دولت وفاق ملی» تحت حمایت سازمان ملل اداره میشود و در سوی دیگر، ارتش ملی لیبی، تحت رهبری خلیفه حفتر با مرکزیت «بنغازی» که تصرف پایتخت و تسلط کامل بر کشور را دنبال میکنند.
اما تقسیم لیبی میان این دو قدرت نیز در سطح بازیگران خارجی نیز نوعی دو قطبی شدن را به همراه داشته است. بر این مبنا که کشورهای محافظهکار عربی به ویژه عربستان و امارات در راستای مخالفت با جریان سیاسی - فکری اخوان المسلمین به شدت از حفتر حمایت نظامی و مالی میکنند و در مقابل ترکیه نیز به رهبری اردوغان و با همراهی قطر، برای حفظ حکومت طرابلس، حاضر هستند هر اقدامی انجام دهند که نماد بارز آن ارسال نیروهای شبهنظامی از سوی آنکارا به طرابلس است. در شرایط جدید نیر همچنان امارات از حفتر حمایت میکند و ترکیه نیز از دولت السراج؛ همین امر موجب شده که مناسبات میان دو طرف بیش از پیش تیره شود.
رسانههای سعودی علیه ترکیه و در کنار ارمنستان
بدون تردید سطح جدید بحران میان کشورهای عربی و ترکیه را میتوان در اختلافنظر پیرامون بحران قرهبا مورد ارزیابی قرار داد. با وجود مسلمان بودن حکومت آذربایجان، طی روزهای گذشته رسانههای عربی به ویژه رسانههای عربستانی در سطحی گسترده به تبلیغ علیه ترکیه پرداختهاند و این کشور را در مقام ارسال کننده تروریستها به عرصه بحران میان آذربایجان و ارمنستان بازنمایی میکنند. در میان تمامی تبلیغات رسانههای سعودی، تلاش این است که اردوغان همچون شخصی «فتنهگر» معرفی شود. از جمله روزنامه عکاظ سعودی که از آن به روزنامه نزدیک به دربار سعودی یاد می شود، روز ۲۹ سپتامبر در مطلبی با عنوان "فتنه های اردوغان را جستجو کنید"، به آنچه "نقش مخرب ترکیه از منطقه سرت در لیبی تا نبرد قره باغ"، خوانده، اشاره کرد.
همچنین، شبکه تلویزیونی العربیه سعودی نیز با انتشار مقالاتی در سایت خود به نقل از رسانه های عرب زبان، اردوغان را سلطان جدید توصیف کرد و درباره پیامدهای ورود ترکیه به قفقاز هشدار داد و از شکست اردوغان در پرونده های منطقه ای سخن گفت و در اشاره به بحران قره باغ این پرسش را مطرح کرد که چرا ترکیه بدنبال ورود نظامی به باتلاق دیگری است؟ در مجموع، روزنامه ها و رسانه های سعودی در جریان پوشش اخبار قره باغ نیز در تیترهای مشابه خود به آنچه آن را "اعزام شبه نظامیان سوری توسط ترکیه به قره باغ و افزایش تلفات آنها و شعله ور کردن درگیری توسط ترکیه" دانستند، اشاره کردند.