تکلیف جنگ افروزی آمریکا در دولت بعدی چیست؟
صرف نظر از احتمال یک بازشماری معجزه آسای آراء برای دونالد ترامپ یا یک درگیری قضایی به سمت مناقشات بوش-گُور، به نظر می رسد که جو بایدن رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده خواهد بود. اما این مساله بر سیاست خارجی جمهوری خواهان و پذیرش فزاینده محافظه کارانه واقع بینی و خویشتن داری چه تاثیری خواهد داشت؟
صرف نظر از احتمال یک بازشماری معجزه آسای آراء برای دونالد ترامپ یا یک درگیری قضایی به سمت مناقشات بوش-گُور، به نظر می رسد که جو بایدن رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده خواهد بود. اما این مساله بر سیاست خارجی جمهوری خواهان و پذیرش فزاینده محافظه کارانه واقع بینی و خویشتن داری چه تاثیری خواهد داشت؟
به طور کنایه آمیزی پاسخ این است: هر چه بدتر، بهتر. به این معنا که اگر بایدن به مثابه یک شاهین لیبرال رفتار و از توصیه های یک نهاد سیاست خارجی دموکرات متعهد به نسخه ای از هژمونی خیرخواهانه جهانی پیروی کند، جهت گیری کلی سیاست خارجی کشور بدتر می شود و موضع گیری جمهوری خواه ناگزیر در این مسائل به سمت خویشتن داری گرایش پیدا می کند. در مقابل، اگر بایدن به صداهای واقع بینانه و حتی مترقی خواه توجه کند، نتیجه ای که می گیرد بیشتر مبتنی بر وقایع خواهد بود و جمهوری خواهان را به دنبال کتاب نمایشی از زمان جنگ سرد هستند، به تمایل بیشتر به ایجاد چالش برای دشمن دموکرات خود سوق می دهد.
اگرچه پس از حوادث ناگوار چهار سال گذشته به نظر می رسد آمریکا وارد یک دوره جدید سیاسی شده است، اما حزب گرایی همچنان وجود دارد و جهان واشنگتن حول محور آن می چرخد.
این مساله در کاخ سفید باراک اوباما با معاونت جو بایدن مشهود بود. سناتور راند پال و محافظه کاران حزب چای در مجلس نمایندگان توانستند صفی از بیشتر جمهوری خواهان در برابر جنگ غیرقانونی در لیبی و مداخله نظامی پیشنهادی در سوریه تشکیل دهند. اما اشتیاق چندانی برای حمایت از توافق هسته ای با ایران وجود نداشت. شاید بیشترین انگیزه ای که برای جمهوری خواهان جاه طلب می تواند وجود داشته باشد، مخالفت با بایدن است. این مساله به ویژه با توجه به انتخابات میان دوره در سال 2022 صدق می کند.
بایدن ممکن است بتواند بر خلاف باراک اوباما، از روابطی که با برخی جمهوری خواهان در کنگره دارد، سود ببرد. به علاوه، او برخی گرایش های معاملاتی دارد که رئیس پیشینش از آن بی بهره بود. با این حال، سه مانع احتمالی در مسیر ایجاد تغییر واقعی در سیاست خارجی وجود دارد: 1) جمهوری خواهانی که می خواهند در سال 2024 نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند، به هیچ وجه هیچ توافقی را نخواهند پذیرفت؛ 2) گرایشات نهادگرایانه بایدن به روابطش آسیب می رساند چرا که چپ ها توافق با افرادی مشابه ترامپ را نمی خواهند؛ 3) حتی اگر بایدن از آندسته از افراد با گرایش های کمتر حزبی پیروی کند و بتواند مخالفان را پشت سر بگذارد، نتایج سیاست خارجی بد خواهد بود چرا که او احتمالا با شاهین های جمهوری خواه سر و کار پیدا می کند.
بهترین سناریو این است که برخی از جمهوری خواهان مشتاق فرصت پیش آمده برای اصلاحات در مارک جمهوری خواه توسط ترامپ را دریابند. ترامپ به رغم همه خطاهایش در سیاست خارجی سبب شد جمهوری خواهان درباره پایان دادن به جنگ های بی پایان و خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه صحبت کنند. و گرچه او نمی فهمید که چگونه دیپلماسی را به درستی پیش ببرد، اما اینطور فکر می کرد که گفت و گو بهتر از جنگ است.
متاسفانه آنچه ترامپ تا اواخر بازی متوجه آن نشد این بود که نیرو، سیاست است. مدافعان نمایشی اگر با آنچه که می خواهید در أفغانستان پیش ببرید مخالف باشند، کمکی به آن نمی کنند. یک رویکرد مناسب پلیس خوب-پلیس بد اگر همه افراد گمارده شده در روند مربوطه پلیس های بدی باشند، جواب نخواهد داد.
مشکل بلند مدت تر این است که ترامپ افراد زیادی را برای جانشینی خودش در جبهه سیاست خارجی باقی نگذاشت. شاید مت گائتز، نماینده ایالت فلوریدا، که طرفدار «اول آمریکا» است، یک مورد استثنا باشد. اگرچه او در رابطه با یمن و ایران، علیه ترامپ رای داد. سناتور جاش هاولی از میسوری هم هنوز قاطعانه خود را از اجماع نو محافظه کار پیش از ترامپ جدا نکرده است. دو متحد دیگر ترامپ یعنی سناتور لیندزی گراهام از کارولینای جنوبی و سناتور تام کاتن از آرکانزاس هم در این اجماع هستند. دیدگاه های سیاست خارجی جف سشنز در دوران ترامپ بهبود یافت، اما رئیس جمهوری کاری کرد که دادستان کل پیشین دیگر به سنا برنگردد.
بسیاری از جمهوری خواهان وفادار به جورج دابلیو. بوش از سال های ترامپ برای احیای مرد مورد نظر خود استفاده کردند که اکنون بیشتر مشغول تعارف آب نبات با میشل اوباماست تا جست و جوی بیهوده برای سلاح های کشتار جمعی در عراق.
اگر بایدن در نقش یک شاهین لیبرال کاخ سفید را اداره کند، همکاری دو حزب برای صلح آسان تر می شود. لفاظی های ترامپ کمک شایانی به مخالفان و مشکوکین به مداخله در حزب جمهوری خواه کرد، اما او در برابر دموکرات ها کینه جو بود. این مانع با روی کار آمدن یک شخص دیگر در کاخ سفید برطرف می شود.
بخش های بزرگی حتی از جناح چپ پایگاه دموکرات ها بر سر روسیه آنقدری توافق نظر دارند که تعهدات سیاست خارجی در دیگر زمینه ها را نیز تضمین کنند. باید دید که این احساسات پس از ترامپ هم پابرجا می ماند یا به یادگاری مصابه «سیاست خارجی دهه 1980» تبدیل خواهد شد.
در طی دو دولت گذشته که در راس آنها روسای جمهوری بودند که درک می کردند جنگ عراق یک اشتباه پرهزینه بوده، روندهای مثبتی در سیاست خارجی نزد افکار عمومی ایجاد شد. اما به رغم اینکه به نظر می رسید سیاست خارجی در آشفتگی های دولت ترامپ و در میانه همه گیری کووید 19 یک وصله ناجور است، حزب گرایی همچنان به احزاب در اتخاذ سیاست ها انگیزه می دهد و مانع از گرایش آنها به تطبیق خود با شرایط موجود و نظر حزب مخالف می شود.