از کابل تا خلیج فارس؛ محورهای اصلی رایزنیهای ظریف در اسلامآباد
با خروج ترامپ از کاخ سفید، نقش ایران و پاکستان به عنوان دو بازیگر مهم در تحولات افغانستان برای مبارزه با تروریسم، پیش بردن فرآیند صلح و مذاکرات درون افغانی به شیوهای که مورد قبول جامعه افغانستان و دولت این کشور نیز باشد پررنگ تر خواهد شد
روزگذشته محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران پس از پایان سفری دورهای به کشورهای آمریکای لاتین، برای انجام رایزنیهای دیپلماتیک با مقامات ارشد پاکستان، راهی اسلامآباد شد. انجام این سفر، در شرایطی که سیاستهای منطقهای آمریکا در افغانستان و غرب آسیا متأثر از رفتن ترامپ خواهد بود، میتواند بر مبنای کسب آمادگی دو طرف برای تقویت همکاری در فضای جدیدی باشد که انتظار میرود بر معادلات منطقهای حکمفرما شود. موضوعی که اهمیت سفر ظریف به پاکستان را چندبرابر میکند، بویژه که وزیر خارجه ایران در میان دیدارهای خود با مقامات اسلام آباد دیدار با فرمانده ارتش پاکستان، که تصمیمگیر نهایی در برخی از مهمترین پروندههای سیاست خارجی این کشور از جمله صلح افغانستان و مسئله کشمیر و پیماننامههای نظامی و امنیتی میباشد، را در دستور کار قرار داده است. در بیانیه وزارت خارجه پاکستان در مورد اهداف این سفر که روز گذشته منتشر شد آمده است سفر ظریف به تعمیق همکاری های دوجانبه و افزایش تفاهم در مورد موضوعات مختلف منطقهای کمک خواهد کرد.
مسئله افغانستان و راه نیمه تمام مذاکرات صلح
مسئله تداوم جنگ در افغانستان و فرازونشیبهای مربوط به فرایند صلح و استقرار ثبات در این کشور یکی از مهمترین موضوعات مشترک و مورد توجه طرفین در سیاست خارجی است که با توجه به تحولات مهمی که طی ماههای اخیر افغانستان در این موضوعات شاهد آن بوده و با رفتن ترامپ از کاخ سفید پیچیده تر نیز خواهد شد، گفتگو در مورد تحولات این کشور بخش مهمی از رایزنیهای ظریف با مقامات پاکستانی را در بر خواهد گرفت. نمود این قضیه را می توان در نخستین حضور محمد ابراهیم طاهریان نماینده ویژه ایران در افغانستان در جمع هیئت دیپلماتیک ایران مشاهده کرد.
پاکستان و ایران هر دو از فرایند مذاکرات درون افغانی در قطر طی ماههای گذشته حمایت کردهاند با این حال سیاست دو طرف کاملاً منطبق نیستند. ایران در دو دهه گذشته حامی تقویت بیشتر دولت مرکزی افغانستان و استقرار امنیت و ثبات به این کشور بوده است و این امر را مقدمه مهمی برای ملاحظات امنیتی مهمی چون جلوگیری از اشاعه تروریسم در مرزهای شرقی خود، کاهش حضور نیروهای نظامی خارجی و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، جلوگیری از ترانزیت مواد مخدر، بازگشت آوارگان و پناهجویان افغان به سرزمین خود دانسته است. در این شرایط ایران ضمن آنکه از گفتگوهای درون افغانی برای پایان جنگ چندین ساله میان دولت و طالبان استقبال کرده اما از برنامه آمریکا برای سهیم کردن طالبان که از ایدئولوژی وهابیت تغذیه میشود نگرانیهایی نیز دارد. مضافاً اینکه میتوان مشاهده کرد که در جریان مذاکرات میان دولت و هیئت طالبان سطح خشونتها در این کشور رو به افزایش بوده و تحرکات گروهک تروریستی داعش شاخه خراسان در افغانستان بر خلاف آنچه آمریکایی مدعی مقابله با آن هستند، شدت یافته است.
درطرف مقابل اما پاکستان کاملاً نسبت به سهیم شدن طالبان در فرآیند قدرت و تشکیل دولت در افغانستان حمایت میکند که به دلیل ارتباطات پیچیده پاکستان و طالبان و حمایتهای گسترده آسلام اباد از این گروه میباشد. با این حال اسلام آباد نیز با خروج سریع نیروهای آمریکایی از افغانستان موافق نبوده و آن را موجب شکست تلاشها برای تثبیت حضور طالبان در کابل میبیند. از طرف دیگر اسلام آباد نیز نسبت به قدرت گیری داعش در افغانستان نگران است و آن را تهدیدی وجودی برای امنیت داخلی خود در آینده قلمداد میکند.
طبیعتاً با رفتن ترامپ تغییر محتمل سیاست کاخ سفید در قبال طالبان مذاکرات قطر را تحت شعاع خود قرار خواهد داد. مذاکراتی که تاکنون نیز پیشرفت چندانی نداشته و حتی نتوانسته است که از ناآرامیها در این کشور بکاهد. دولت افغانستان نیز که نسبت به سیاست کاخ سفید دیگاه بدبینانهای دارد و تحت فشارهای کاخ سفید به مذاکره با طالبان تن داد در آینده فرصت را برای اعلام مخالفت و تأثیرگذاری بر سیاست خارجی دولت بایدن در قبال افغانستان فراهم خواهد دید و تلاش برای بازپسگیری مناطق از دست داده را پی خواهد گرفت. موضوعی که میتواند بار دیگر کوره آتش جنگ در افغانستان را شعله ور سازد. بنابراین نقش ایران و پاکستان به عنوان دو بازیگر مهم در تحولات افغانستان برای مبارزه با تروریسم، پیش بردن فرآیند صلح و مذاکرات درون افغانی به شیوهای که مورد قبول جامعه افغانستان و دولت این کشور نیز باشد پررنگ تر خواهد شد.
ارتقای روابط دوجانبه
تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه آمریکا علیه ایران موجب شده تا تهران به برای کاهش تأثیرات تحریمها گسترش همکاریهای اقتصادی با کشورهای همسایه را در اولویت قرار دهد. در سفر سال گذشته عمران خان نخستوزیر پاکستان به تهران دو طرف در مورد توسعه تجارت دوجانبه به رقم 5 میلیارد دلار در سال تا سال ۲۰۲۱ توافق کردند. پاکستان بازار بزرگی برای فروش محصولات ایرانی میتواند باشد و از طرف دیگر این کشور مسیر دسترسی ایران به چین می باشد. بر اساس جزئیات غیرسمی که رسانه ها از قرارداد 25 ساله ایران با چین خبر داده اند یکی از موارد مهم این توافق تعهد ایران به تامین گاز برای پاکستان و چین با استفاده از کریدور اقتصادی چین و پاکستان است.
در طرف مقابل ایران مسیر مطمئن ترانزیت کالاهای پاکستانی به ترکیه و اروپا می باشد. هر دو کشور عضو سازمان همکاریهای شانگهای هستند (ایران هنوز عضو ناظر است) و همچنین دو عضو بنیانگذار سازمان همکاری اکو می باشند.
هر ساله جلسه مشترک مرزی میان ایران و پاکستان برگزار می شود که در آن مسائل تجاری مورد بحث قرار میگیرد. آخرین جلسه در مهر ماه امسال در کویته برگزار شد.
جایگاه تحولات منطقهای در سفر ظریف
اما یکی دیگر از موضوعات سفر ظریف به پاکستان گفتگو در مورد تحولات منطقه ای است. ایران همواره موضع حمایتی از مسلمانان کشمیر و مخالفت با اتخاذ سیاستهای یکجانبه اخیر دولت هند در رفع وضعیت فوق العاده این منطقه و سرکوب سازمان یافته مسلمانان کشمیری که خواستار لغو قوانین جدید هستند داشته است. این موضوع با توجه به جایگاه ویژه کشمیر برای سیاست خارجی دولت پاکستان بسیار حائز اهمیت است در حالی که دیگر کشورهای اسلامی از جمله عربستان و امارات موضعی مورد انتظار اسلام اباد اتخاذ نکردند. در بیانیه وزارت خارجه پاکستان تأکید می شود که دولت ایران در حمایت از مردم کشمیر اشغالی جدی بوده است.
اما از بعدی دیگر عمران خان نخست وزیر پاکستان در دو سال گذشته در چندین مرحله به تلاش برای میانجیگری میان ایران و عربستان اقدام کرد که با سرسختی سعودیها راه به جایی نبرد. حال تلاقی شکست نظامی عربستان در یمن، با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا که بر اساس تبلیغات انتخاباتی وعده اتخاذ موضع سرسختانه تری در قبال تداوم جنگ افروزی سعودیها در یمن داده است، این امکان که سعودیها برای خروج آبرومندانه تری از جنگ یمن به تلاشهای میانجیگرایانه اسلام آباد روی باز نشان دهند، وجود دارد. ظریف دو روز پیش در توییتی نسبت به آمادگی تهران برای شروع مذاکرات برای کاهش اختلافات با برخی از دولتهای منطقه چون عربستان ابراز تمایل کرد. او نوشت: «ترامپ۷۰ روز دیگر رفته است و ما برای همیشه اینجا میمانیم.» پیامی که خطاب آن عمدتاً به دولتهای عربی منطقه است. حال باید منتظر ماند و دید آیا پاکستان که در موضوع بحران یمن موضع میانهروانهای طی سالیان گذشته برای حفظ موازنه میان دو کشور قطب مهم منطقه و جهان اسلام داشته است می تواند گام جدیدی برای باز کردن قفل روابط تهران- ریاض بردارد یا خیر؟