توافق میان ارمنستان و آذربایجان بسیار شکننده است!
در تاریخ ۹ نوامبر نیمه شب خبری دو کشور و جامعه بین الملل را غافلگیر کرد. توافق نامه صلحی بین طرفین درگیر با میانجیگری روسیه به امضاء رسید. توافقی که می توان از آن فقط به عنوان یک مسکن کوتاه مدت یاد کرد که غرور ملی ارامنه را خدشه دار کرد. این توافق جامعه ارامنه دیاسپورا در انزجار فرو برد و ناآرامی در ارمنستان را موجب شد. ارامنه، نیکول پاشینیان، نخست وزیر کشورشان را یک وطن فروش و خائن قلمداد می کنند که بدون هماهنگی با احزاب و حتی رئیس جمهوری به چنین تصمیمی حیاتی اقدام کرده و امنیت ملی را به مخاطره انداخته است.
یکی از قدیمی ترین مناقشه ها در عرصه بین الملل بعد از 45 روز جنگ تمام عیار در قفقاز جنوبی منطقه قره باغ با میانجیگری روسیه وبا امضاء توافق آتش بس بین دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان به ظاهر خاتمه یافت، جنگی که نزدیک به هفت هزار کشته از هر دو طرف بجا گذاشت. آتشی زیر خاکستر که زبانه کشید و چالشی بزرگ در منطقه و همسایگان به وجود آورد. این رویاروی نظامی بین دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان را می توان از نبردهای نسل پنج دانست، از مشخصه های جنگ های نسل پنج استفاده گسترده فناوری های نوین از قبیل پهپادهای پیشرفته، تاکتیک های سایبری تهاجمی، سلاح های هوشمند و غیر متعارف را اشاره کرد. در این نبرد ها مرز مفهوم خود را از دست داده و با عدم تمایز بین منطقه غیر نظامی و جبهه جنگ، استفاده از بازیگران غیر دولتی را مد نظر قرار می دهد.
یک طرف درگیر جمهوری آذربایجان با وصول شبکه های تروریستی، گروه های شورشی سوری و شبه نظامیان به مناطق درگیری، حضورگسترده نیروهای ویژه ترکیه و مستشاران خارجی در این جنگ را رقم زد،که موجب تغییر درمعادلات نبرد صورت گرفت.
جمهوری آذربایجان با خریداری تسلیحات فوق پیشرفته از رژیم اسرائیل و ترکیه همچنین استفاده از مستشاران آن دو کشور در جنگ 45 روزه تاثیر بسیاری به جا گذاشت، پهپادهای انتحاری و پهپادهای مسلح به موشک های لیزری آن کشورها نقشی بسزا درنبردها به ثبت رساندند. آذری ها عزم خود را جذب کردند تا به پیروزی های چشمگیری برسند، در این راه حتی استفاده گسترده از بمب های خوشه ای و فسفری ممنوعه به جز مناطق جنگی در شهرها و روستاها نیز واهمه ای نداشتند، این تسلیحات نامتعارف با شواهد بدست آمده، تولید دو کشور همراه آن جمهوری بودند. همچنین اعدام ساکنین غیرمسلح و اسیران، بریدن سر کشته شدگان ارمنی قره باغ سعی در ایجاد رعب و وحشت در کل منطقه بودند که با سکوت جوامع بین الملل علی الخصوص شورای امنیت روبه رو شد. در این میان جمهوری اسلامی با محکوم کردن این اعمال قاطعیت خود را در برابر جنایت های جنگی مشخص کرد.
در طول مدت این جنگ نابرابر مسئله تهدید تغییرات ژئوپولتیک و مرزهای بین المللی را بسیار شنیدیم تغیراتی که از ایدئولوژی پان ترکیسم منشاء می گرفت. جمهوری آذربایجان و ترکیه به فکر اتصال منطقه نخجوان به آذربایجان با عبور از سرزمین ارمنستان و به زیر پا گذاشتن مرزهای رسمی بودند. در این راستا مناطق نبرد و اقدامات نظامی را در کناره رود ارس آغاز کرده است تا بعد از رسیدن به مرز رسمی ارمنستان، نبرد را وارد آن کشور کند و با تصرف قسمت جنوبی ارمنستان راهی به نخجوان باز کنند تا ترکیه به راحتی با عبور از این مناطق به دریای مازندران (خزر) روزنه ای پیدا کند. این اقدام بجز ارمنستان، ایران و روسیه را نیز تهدید می کند که با ورود ایران به این بحران و اعزام نیروی گسترده نظامی به مرزهای شمالی و هشدار به اجرای چنین نقشه ای موضع گیری سختی اعمال کرد. روسیه نیز با وصول نیروی مرزبانی خود در ارمنستان به منطقه، اعلام برخورد به این سناریو را نمایان ساخت. جمهوری آذربایجان با تحلیل روخدادها تغیراتی در برنامه خود ایجاد و هدف خود را در تصرف کامل قرهباغ متمرکز کرد.
ارامنه منطقه قره باغ با تسلیحات دو دهه قبل از خود دفاع می کردند، آنها پس از امضای توافق آتش بس سال 1994 تا کنون فرصتی 26 ساله داشتند تا به خودکفایی و خرید تسلیحات نظامی مدرن بپردازند که ظواهر بیانگر عدم اتخاذ تصمیماتی در این خصوص بوده و یا بسیار ناچیز صورت گرفته و امیدی واهی به پشتیبانی مستقیم روسیه بسته شده بود.
توافق نامه آتش بس
در تاریخ 9 نوامبر نیمه شب خبری دو کشور و جامعه بین الملل را غافلگیر کرد. توافق نامه صلحی بین طرفین درگیر با میانجیگری روسیه به امضاء رسید. توافقی که می توان از آن فقط به عنوان یک مسکن کوتاه مدت یاد کرد که غرور ملی ارامنه را خدشه دار کرد. این توافق جامعه ارامنه دیاسپورا در انزجار فرو برد و ناآرامی در ارمنستان را موجب شد. ارامنه، نیکول پاشینیان، نخست وزیر کشورشان را یک وطن فروش و خائن قلمداد می کنند که بدون هماهنگی با احزاب و حتی رئیس جمهوری به چنین تصمیمی حیاتی اقدام کرده و امنیت ملی را به مخاطره انداخته است.
این توافق ابهامات بسیاری دارد، از ابهامات آن می توان به نامشخص بودن وضعیت حقوقی ارامنه قره باغ کوهستانی و خود آن منطقه اشاره کرد. همچنین وضعیت اداره اماکن تاریخی ارامنه در مناطق باز پس داده شده به آذربایجان، یک مسئله مهم است. عملیاتی شدن عجولانه این توافق و حضور نیروهای روسی در آن مناطق به عنوان نیروهای حافظ صلح از دیگر ابهامات آن است.
چالش امنیتی جدی در این توافق نامه برای ایران و ارمنستان، کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان از مسیر نوار مرزی ارمنستان با ایران است. با عملی شدن این بند ایران کاملا همسایه مهم شمالی خود، ارمنستان، را از دست می دهد و به صورت کامل با جمهوری آذربایجان همسایه می شود. اجراء این بند عواقبی خطرناک برای ایران در پیش دارد که طی آن گلو گاه تنفسی ایران در آن منطقه و البته همچنین ارمنستان بسته خواهد شد که با حضور ترکیه و رژیم اسرائیل در جنگ و تمایل تداوم حضور تهدیدی جدی باید قلمداد شود. تروریست های سوری در آن منطقه نیز بنا به گزارش های منابع اطلاعاتی هنوز حضوری پررنگ دارند که تهدید را مضاعف می کند.
سئوالات بسیاری پس از امضای توافق نامه در محافل سیاسی دو کشور و جوامعه بین الملل به وجود آمده که شبهات قابل تامل ایجاد کرده است. نقش و حضور نیروهای ترکیه در منطقه قره باغ که البته از طرف ارمنستان انکار می شود، ولی با اعلام قاطع این موضوع از طرف اردوغان و اعزام هیئتی از جانب روسیه برای توافق به چه منظور و در راستای کدام سیاست است؟ می توان جواب را در جنگ سوریه و نزدیکی دو طرف در خرید تسلیحات پیش رفته روسی جستجو کرد. چهار بازیگر اصلی این رویداد سیاسی با نادیده گرفتن ایران، همسایه بزرگ و ذینفع در این منطقه، به دنبال چه سیاست و ایدئولوژی هستند؟ به جز ریشه دواندن ایدئولوژی پان ترکیسم در قفقاز و دور ساختن ایران از حضور در منطقه تاریخی خود، که مانعی قدرتمند محسوب می شود؟ چرا این توافق پس از نزدیک به یک ماه و نیم جنگ خونین به امضاء رسید؟ توافقی که بیش از بیست سال روی میز مذاکره بود، ولی اقدامی عملی برای آن صورت نگرفت و اکنون که با به جا گذاشتن هزاران کشته و جانباز از هر دو سو که فراموش شدن آن از جانب طرفین دشوار و زمان بر است، اعمال می شود.
ارتش ارمنستان در اعلامیه آتش بس به نوسازی و ساخت ارتشی پیشرفته اشاره کرده و با موج اعتراضات در ارمنستان و البته در جامعه دیاسپورا بیانگر عدم هضم این توافق است. از منظر واقع گرایی قاعده بازی در عرصه سیاسی و بحران های حاصل جمع صفر این توافق موجب حفظ منافع ملی بازیگران می شود، ولی در این سازش منافع یک طرف نادیده و منوط به شروط در آینده می شود. این مناقشه با این توافق استخوانی لای زخم باقی می ماند و با مشاهده وضعیت کنونی و بیانیه ها، آتشی زیر خاکستر در حال مهیا شدن فرصتی برای شعله ور شدن مجدد است.