ریشه آشفتگی اوضاع سیاسی لبنان چیست؟

به گفته ساید فرنجیه تحلیلگر سیاسی لبنانی، تاریخ لبنان مجموعه‌ای از بحران‌ها و فتنه‌های پی‌ در پی است که هر چند وقت یکبار تکرار می‌شود. اما به راستی ریشه‌ی این بحران‌های پی در پی چیست؟

شکل‌گیری دولت مدرن به انعقاد عهدنامه‌ی صلح وستفالیا  در سال 1648 میلادی برمی‌گردد که به‌ عنوان سر آغاز حاکمیت دولت‌های مدرن امروزی بر قلمروهای سرزمینی خود اطلاق می‌شود؛ اما پی‌ریزی دولت‌ مدرن در خاورمیانه‌ عمری نزدیک به یک قرن دارد و تأسیس دولت در خاورمیانه بیش از آن‌که نتیجه‌ قرارداد اجتماعی  میان مردم و نخبگان باشد، بازتابی از ضرورت‌های امنیتی بوده است. در عین حال با گذشت سال‌های متمادین، منطقه‌ خاورمیانه همچنان از معضل دولت‌های ناکارآمد و بی‌ثباتی سیاسی3 رنج می‌برد. کشور لبنان یکی از این موارد قابل بررسی در خاورمیانه است. لبنان که در قلب خاورمیانه قرارداد همچنان پس از هفتاد و هفت سال نتوانسته است دولتی باثبات را در خود ایجاد و تقویت کند. با بررسی تاریخ سیاسی لبنان می‌توان مشاهده کرد که دولت‌ در این کشور بسیار متزلزل بوده و عمر برخی از کابینه‌‌ها گاه از چند ماه بیش‌تر تجاوز نمی‌کند. علت این مسئله به نوبه‌ خود به بی‌ثباتی سیاسی حاکم بر این کشور برمی‌گردد. در نهایت نیز این مسئله به ناتوانی دولت در تحقق نیاز‌های اساسی مردم و افزایش شکاف بین مردم و دولت و منجر می‌شود. 

پیش از آن‌که به مسئله بی ثباتی سیاسی در لبنان بپردازیم برای درک بهتر از موضوع ابتدا ضروری است به‌طور مختصر به لبنان معاصر پرداخته شود. لبنان کشوری کوچک در غرب آسیا و خاورمیانه قرار دارد که در شمال و شرق با سوریه و از جنوب با فلسطین اشغالی همسایه است و همچنین دریای مدیترانه در غرب آن قرار گرفته است. همسایگی با رژیم صهیونیستی و سوریه و قرارگرفتن در سواحل مدیترانه از لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک به لبنان اعتبار خاصی بخشیده است. 

لبنان امروزی به مدت چهار قرن بخشی از امپراطوری عثمانی محسوب می‌شد و مردم آن از اواخر جنگ جهانی اول با حمایت انگلیس مبارزاتی را علیه عثمانی‌ها آغاز کردند که سرانجام آن با چیزی که در ذهن خود داشتند متفاوت بود. در سپتامبر ۱۹۲۰ فرانسه بر اساس قرارداد سایکس پیکو که در سال ۱۹۱۷ با انگلیس امضا کرده بود بر لبنان که بخشی از سوریه‌ی بزرگ به شمار می‌رفت مسلط شد و در سال ۱۹۲۶ جمهوری لبنان را تحت قیمومت خود تأسیس نمود. به دنبال تسلط فرانسه، مردم لبنان مبارزات خود را این ‌بار علیه فرانسوی‌ها دنبال کردند که کشمکش¬ها فراز و نشیب‌های زیادی داشت و سرانجام دولت فرانسه در سال ۱۹۴۳ با برگزاری انتخابات موافقت کرد؛ اما نتیجه فراتر از انتظار دولت فرانسه پیش رفت و دولت لبنان یک‌طرفه قیمومت فرانسه را لغو نمود که ابتدا با مخالفت دولت قیم مواجه شد و در نهایت در ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳ به این تصمیم تن در داد. از آن تاریخ، چنین روزی، به عنوان روز استقلال لبنان شناخته شد.

به گفته ساید فرنجیه تحلیلگر سیاسی لبنانی، تاریخ لبنان مجموعه‌ای از بحران‌ها و فتنه‌های پی‌ در پی است که هر چند وقت یکبار تکرار می‌شود. اما به راستی ریشه‌ی این بحران‌های پی در پی چیست؟ 

کیک قدرت در لبنان بر اساس میثاق ملی نانوشته‌ای در سال ۱۹۴۳ که خود لبنانی‌ها آن را میثاق وطنی می‌نامند تقسیم شده است. این میثاق وطنی نتیجه‌ گفتگوهای طولانی میان سه فرقه‌ بزرگ مسیحیان مارونی، سنی‌ها و شیعیان بود که براساس آن رئیس جمهور از میان مسیحیان مارونی، نخست وزیر از میان سنی‌ها و رئیس پارلمان نیز از بین شیعیان انتخاب می‌شود. لازم به ذکر است که تقسیم‌بندی‌های کرسی‌های پارلمانی نیز بر اساس جناح‌ها و دسته‌¬های طایفه‌ای شکل می‌گیرد. ممکن است در نگاه اول تقسیم‌بندی قدرت بر اساس جمعیت‌های هر فرقه‌ و طایفه‌ کاملاً عادلانه و بی نقص تلقی شود. اما بحران‌های پی در پی لبنان دقیقاً از همین مسئله ناشی می‌شود که به طور کلی می‌توان آن را ذیل مفهوم بی‌ثباتی سیاسی بررسی کرد.

در لبنان سیاست حول منافع طوایف و جناح‌ها می‌چرخد. به عبارت دیگر، هر گروه به دنبال تأمین منافع خود در رأس هرم قدرت است و سعی‌ دارد نماینده‌ی خود را با هر ترفندی به پارلمان و یا کابینه روانه کند و از مزایای آن منتفع شود. در این شرایط گم شدن منافع ملی بین خرده منافع این گروه‌های منفعت طلب امری تعجب آور نیست. این مسئله را می‌توان به‌طور واضح هنگام تشکیل کابینه مشاهده کرد. برای مثال سعد حریری در فوریه سال ۲۰۱۹ پس از هشت ماه مذاکره و چانه ‌زنی با گروه‌های مختلف و رقبای خود سرانجام وزرای دولت ائتلافی سوم خود را به میشل عون معرفی نمود. در این شرایط، حتی اگر دولتی هم تشکیل شود تضمینی برای عمر بلند مدت آن نخواهد بود و با ایجاد حوادث و بحران‌های سیاسی تحت فشار قرار گرفته و از هم می‌پاشد. از سال ۱۹۹۲ تا کنون ۵ نخست وزیر از سمت خود استعفا داده‌اند. به طور میانگین در ۷۸ سال اخیر ۵۴ نخست وزیر با میانگین عمر یک سال و چهار ماه در لبنان روی کار آمده‌اند. حسن دیاب نخست وزیر پیشین نیز پس از هفت ماه تصدی، تحت فشارهای ناشی از حادثه‌ی انفجار در بیروت مجبور به تقدیم استعفای خود به میشل عون شد.

البته ذکر این نکته ضروری‌ست که اختلافات داخلی در لبنان در اثر فشارهای خارجی نیز تقویت می‌شود. همان‌طور که در بالا اشاره شد، موقعیت ژئوپلیتیک لبنان آن را به طعمه¬ای مناسبی برای دخالت‌های خارجی از طریق افزایش نفوذ خود در لبنان بدل نموده است. این دخالت‌ها که عمدتاً توسط کشورهای امریکا، عربستان سعودی، امارات و اسرائیل صورت می‌گیرد مانع از ایجاد ثبات سیاسی و سبب تداوم اختلافات داخلی است. به‌عنوان مثال سمیر جعجع رئیس حزب القوات اللبنانیه نمونه‌ بارزی در این زمینه محسوب می‌شود. وی که سابقه‌ی طولانی در همکاری با رژیم صهیونیستی و دشمنی با حزب¬الله لبنان دارد از حمایت کشورهای اشاره شده برخوردار است. همچنین در طی ناآرامی‌های اکتبر سال ۲۰۱۹ (آبان ۱۳۹۸) روزنامه‌ی لبنانی الأخبار و پایگاه خبری العهد گزارش‌هایی را مبنی بر دخالت عربستان سعودی و امارات در این اعتراضات منتشر کردند. 

در مقابل محور غربی و عربی که عامل تفرقه به شمار می‌روند، می‌توان به نقش جمهوری اسلامی در حمایت از ثبات و امنیت در لبنان از طریق همکاری با تمامی گروه‌های لبنانی و به طور خاص حزب ‌الله لبنان اشاره کرد. مسئولین ایرانی در موضع‌گیری‌های مختلف همواره بر خواست جمهوری اسلامی مبنی بر ثبات لبنان تأکید نموده‌اند. در همین رابطه می‌توان به سفر ۲۴ مرداد امسال وزیر امور خارجه کشورمان دکتر ظریف در پی انفجار در بیروت اشاره نمود که بر ایستادگی ایران در کنار ملت لبنان تأکید نمود. همچنین حزب¬الله در بین مردم به‌ عنوان همراه همیشگی مردم لبنان شناخته شده که در برهه‌های حساس همواره به یاری ملت شتافته است. در این زمینه مقاومت حزب¬الله در برابر حملات اسرائیل از جمله نقش بی بدیل آن در جنگ سی و سی روزه سال ۲۰۰۶ حائز اهمیت است. پیروزی‌های حزب¬الله تنها به حوزه نظامی محدود نشده و نتایج انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ لبنان نیز از محبوبیت روز افزون آن در بین مردم حکایت دارد.

ثبات سیاسی بر پایه‌ی انسجام ملی شکل می‌گیرد و انسجام ملی نیز به نوبه‌ی خود عزمی راسخ برای پیگیری منافع ملی به جای منافع قومی و جناحی را می‌طلبد. لبنانی‌ها از زمان استقلال خود همواره شعارهایی را در جهت اصلاح و تغییرات سر داده‌اند اما تاریخ نشان‌ داده است که در تحقق این شعارها نتوانسته‌اند نمره‌ی قابل قبولی دریافت کنند. در حال حاضر چشم انداز قابل قبولی برای افزایش ثبات سیاسی در لبنان دیده نمی‌شود. اکنون که لبنان روزهای سختی را در مبارزه با بیماری COVID-19  و تلاش برای رفع خسارات ناشی از انفجار طی می‌کند، آرامش و ثبات سیاسی ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد. راه‌حل این معضل دیرینه یک گفتگوی ملی با حضور تمامی جناح‌های سیاسی برای تلاش در رفع اختلافات است؛ اما با یک ویژگی بسیار مهم که شرط لازم آن محسوب می‌شود: یعنی گذر از منافع جناحی به سمت پیگیری منافع ملی‌. البته لازم به ذکر نیست که عوامل خارجی غربی و عربی از این فرایند باید دور نگه داشته شوند؛ چرا که با پشتیبانی آنان از گروه‌های مورد حمایت خود این گفتگوی ملی محکوم به شکست است. در این فرایند ملی، نقش حزب¬الله و شخصیت‌هایی همچون نبیه بری و میشل عون نیز به‌عنوان چهره‌هایی قابل قبول در وحدت بخشی بین حاکمیت و مردم حائز اهمیت است. تنها در این‌صورت است که می‌توان به آینده‌ سیاسی لبنان امیدوار بود و رویاهای استقلال‌طلبان لبنانی را تحقق بخشید.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران