چرا پایان تحریم‌ قطر، شورای همکاری را از کُما نجات نمی‌دهد؟

قابل پبشبینی است که قطر پیروزی در وادی سخت تحریم‌ها را پلکان ارتقای جایگاه بین‌المللی، تغییر در موازنه قوا در شورای همکاری و حتی کاهش اثرپذیری از الزامات این سازمان در تدوین راهبردهای سیاست خارجی خود قرار خواهد داد.

با گذشت بیش از سه سال بحران بی سابقه در شورای همکاری خلیج فارس و ناکامی تمامی تلاش‌های دیپلماتیک برای حل اختلافات میان قطر و کشورهای تحریم‌کننده این کشور، امروز و در پی بیانیه «احمد الناصر المحمد الصباح» وزیر خارجه کویت، گمانه‌ها برای پایان یافتن این بحران شدت گرفته است. در بیانیه وزارت خارجه کویت گفته شده: «در راستای ادامه تلاش‌ها برای آشتی [کشورهای حاشیه] خلیج [فارس] گفت‌و‌گوهای مثمرثمر اخیرا صورت گرفت. تمام طرف‌هایی که در گفت‌‌و‌گوی آشتی مشارکت کردند، پافشاری خود برای ثبات [کشورهای حاشیه] خلیج [فارس] را ابراز داشتند». در پی این بیانیه مقامات ریاض و دوحه نیز به نوبه خود بر حل پیشرفت در بحران صحه گذاشتند تا نشانگر بسته شدن احتمالی این فصل تاریک از دوران تشکیل شورای همکاری خلیج فارس از آغاز آن در دهه 80 میلادی (سال 1981) تاکنون باشد.

اما در این میان به طور حتم سوالات بی جواب بسیاری وجود دارد که هنوز پاسخ آنها روشن نشده است. اولاً دو طرف در مورد سرنوشت شروط 12گانه‌ای که در ابتدای بحران برای قطر وضع گردید سخنی نگفته‌اند که این پرسش را در پی دارد که موازنه قدرت در شورای همکاری خلیج فارس در آینده به چه صورت خواهد بود؟ از طرف دیگر  نقش فشارهای آمریکا در رسیدن به نقطه کنونی غیرقابل انکار است ،چنانکه در بیانیه وزیر خارجه کویت نیز به آن اشاره می‌شود، بنابراین آینده روابط ایران و قطر چه سرنوشتی خواهد یافت؟ به عبارت دیگر در حالی که واشنگتن اجماع سازی علیه ایران و افزایش فشار اقتصادی بر تهران را در صدر اهداف تلاش های خود طی ماه‌های گذشته اعلام کرده، آیا توافق احتمالی می‌تواند به زیان منافع ایران باشد؟

 

استقبال ایران از ثبات خلیج فارس

در هفته‌های اخیر کاخ سفید ابتدا پمپئو و سپس کوشنر را راهی منطقه برای مذاکره با مقامات قطر و کشورهای تحریم کننده بویژه عربستان کرد. نمایندگان دولت ترامپ امیدوار هستند که با توافق میان قطر و عربستان آسمان کشورهای تحریم کننده به روی پرواز هواپیماهای قطری باز شود تا از این طریق درآمد ایران از پرواز هواپیماهای قطری و ترانزیت مسافری کاهش یافته و به اصطلاح ضربه‌ای اقتصادی را بر ایران وارد کنند. این موضوع علاوه بر اینکه اعتراف صریح مقامات کاخ سفید به شکست سیاست فشار حداکثری در رسیدن به یکی از مهمترین اهداف خود طی دو سال گذشته، یعنی قطع ارتباط کامل تجارت ایران با سایر کشورها می‌باشد، همچنین نشانگر دستان خالی مانده ترامپ از هرگونه گزینه فشار دیگری می‌باشد به صورتی که مأیوسانه برای گرفتن نتیجه در آخرین روزهای دولتش دست به دامن قطع درآمدی در حدود 100 میلیون دلار شده است. این در حالی است که ایران خود از اولین طرف‌هایی بود که بحران‌آفرینی و سیاست زورگویانه کشورهای تحریم کننده قطر را اقدامی بی‌ثبات ساز و خواستار دیپلماسی برای باز کردن گره مشکلات شد و اکنون نیز از بازگشت کشورهای تحریم کننده از سیاست‌های غلط گذشته حمایت کرده است.

 

 

ایران بی ثباتی در خلیج فارس را تنها به سود رژیم صهیونیستی و بویژه آمریکا می‌داند که از این طریق علاوه بر فروش میلیاردها دلار سلاح در انبار مانده برای جلوگیری از ورشکستگی شرکت‌های اسلحه‌سازی، بهانه‌ای نیز برای توجیح حضور خود در منطقه می‌یابد. در واقع ناگفته پیداست که اولین بازنده‌گان ثبات و همکاری در منطقه خلیج فارس آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند به صورتی که تحریم قطر در سال 2017 درست در زمان سفر ترامپ به منطقه و با چراغ سبز واشنگتن روی داد. اکنون نیز که کاخ سفید سلاح‌های خود را به فروش رسانیده و تداوم شکاف در شورای همکاری را به ضرر منافع خود و رژیم صهیونیستی در راستای اجماع سازی علیه ایران و پیشبرد طرح عادی سازی روابط می‌بیند، برای پایان محاصره قطر به تکاپو افتاده است.

 

اختلافات پابرجا و گام‌های محتاطانه قطر

در مورد آینده شورای همکاری خلیج فارس و موازنه قدرت در این سازمان پس از توافق برای حل بحران در نظر داشتن چند نکته حائز اهمیت است.

در وهله اول اعلام توافق بدون وجود هیچ نشانه‌ای از حل ریشه‌ای اختلافات عمیق میان قطر با عربستان و امارات و بحرین، قادر نخواهد بود که اعتبار بر باد رفته شورای همکاری را بازگرداند. سالهاست که از ائتلافی بنام شورای همکاری خلیج فارس تنها نامی باقی مانده و وجود اختلافات عمیق سیاسی، ژئوپلتیکی و ایدئولوژیکی این شورا را در گام برداشتن به سوی اهداف اولیه تأسیس آن عملاً فلج کرده است. در این شرایط قطری‌ها به خوبی از این موضوع آگاه هستند که رضایت سعودی‌ها به رفع محاصره نه به معنای پایان تخاصم با دوحه، بلکه تنها در نتیجه فشارهای ترامپ و ترس بن سلمان از روی کار آمدن «جو بایدن» می‌باشد تا از مخاطرات آینده بکاهد.

کشورهای تحریم کننده و حتی آمریکا همچنان اخوان المسلمین را در لیست گروه‌های تروریستی حفظ کرده و بر تقابل با محور اخوانی در منطقه به عنوان هدفی راهبردی می‌نگرند. همچنین عربستان و امارات حضور نظامی ترکیه در قطر را در راستای تقویت نفوذ بیشتر آنکارا در خلیج فارس و تهدیدی بزرگ برای خود قلمداد می‌کنند و به نظر می‌رسد که دوحه در آینده نیز به این همکاری ادامه خواهد داد زیرا معمای امنیتی در خلیج فارس با اعلام پایان احتمالی محاصره همچنان وجود خواهد داشت.

از بعدی دیگر قابل پبشبینی است که قطر پیروزی در وادی سخت تحریم‌ها را پلکان ارتقای جایگاه بین‌المللی، تغییر در موازنه قوا در شورای همکاری و حتی کاهش اثرپذیری از الزامات این سازمان در تدوین راهبردهای سیاست خارجی خود قرار خواهد داد.

شاهد این ماجرا را می‌توان موضع‌گیری احتیاط آمیز وزیر خارجه قطر گرفت که روز جمعه گفت: «نمی‌توانیم بگوییم که تمامی مشکلات یک روزه حل خواهد شد». وی در ادامه با اعلام اینکه «بحران خلیج فارس ارتباطی به توافق آبرهام یا عادی سازی روابط با اسرائیل ندارد» گفت: «عادی سازی روابط با اسرائیل در مقطع کنونی نفعی برای ملت فلسطین به دنبال ندارد». رد این موضع‌گیری‌های مقامات قطری را در مورد روابط دوحه و تهران نیز می‌توان گرفت که تأکیدی از سوی دوحه بر حفظ استقلال عمل این کشور در آینده می‌باشد.




مطالب مرتبط

آمریکا از کشتار فلسطینیان حمایت می‌کند و مدعی ارائه طرح صلح است!

آمریکا از کشتار فلسطینیان حمایت می‌کند و مدعی ارائه طرح صلح است!

رئیس کمیته عالی انقلاب یمن در سخنانی کنایه آمیز خطاب به آمریکایی ها تأکید کرد: شما از کشتار یمنی‌ها توسط سعودی و قتل عام فلسطینیان توسط اسرائیل حمایت می کنید و مدعی ارائه طرح صلح هم هستید!

|

نظرات کاربران