پشت صحنه توافق اسرائیل با مغرب چیست؟
ایالات متحده بار دیگر از توافق عادی سازی روابط یک کشور عربی یعنی مغرب با اسرائیل خبر داد. دولت رو به اتمام دونالد ترامپ از این توافق به عنوان یک پیروزی دیگر در سیاست خارجی سخن گفته، اما چنین چیزی حقیقت ندارد و این توافق نی تواند دشواری هایی را برای اسرائیل و آرزوی آن به مورد پذیرش واقع شدن و ثبات در منطقه در پی داشته باشد.
ایالات متحده بار دیگر از توافق عادی سازی روابط یک کشور عربی یعنی مغرب با اسرائیل خبر داد. دولت رو به اتمام دونالد ترامپ از این توافق به عنوان یک پیروزی دیگر در سیاست خارجی سخن گفته، اما چنین چیزی حقیقت ندارد و این توافق نی تواند دشواری هایی را برای اسرائیل و آرزوی آن به مورد پذیرش واقع شدن و ثبات در منطقه در پی داشته باشد.
دولت ترامپ با موافقت در به رسمیت شناختن حاکمیت مغرب بر قلمروهای صحرای غربی که از سال 1975 اشغال کرده، از استانداردهای معاملاتی خود نیز فراتر رفته و امتیازی فراتر از امتیازات به امارات متحده عربی، بحرین و سودان برای عادی سازی روابط با اسرائیل قائل شده است. در هیچ کدام از این توافق ها به موضوعاتی که در گذشته مانع از عادی شدن روابط می شدند، پرداخته نشده و صرفا رشوه، رویکرد قهری و اعمال فشار آمریکا بود که به عادی سازی روابط انجامیده است. شاید برخی از نتیجه فارغ از شیوه حاصل شدن آن راضی باشند، اما هزینه های طولانی مدت برای اسرائیل، ایالات متحده و بیشتر از همه فلسطینی ها، قابل توجه است.
امارات و بحرین هر دو با انتظار موافقت با دستیابی آنها به تسلیحات پیشرفته و پیچیده تر، با عادی سازی روابط با اسرائیل موافقت کردند. در رابطه با سودان هم اینکه ایالات متحده این کشور را حامی تروریست می دانست، ضربه شدیدی به اقتصاد آن وارد آورده بود. بدین ترتیب، دولت ترامپ پیشنهاد حذف سودان از فهرست کشورهای حامی تروریسم در ازای موافقت آن با پرداخت غرامت به برخی از خانواده های قربانی های حملات 11 سپتامبر را در ازای عادی سازی با اسرائیل مطرح کرد. سودان احتیاط کرد و کمک اسرائیل برای کمک در تصویب قانونی برای محافظت از سودان در برابر پرونده های قضایی آتی را نیز خواستار شد. این اقدام ایالات متحده را در موقعیت سیاسی ناخوشایندی قرار داده است. دولت ترامپ ابتدا راه را برای غرامت گرفتن خانواده های قربانی حملات 11 سپتامبر باز کرد و بعد به آنها گفت نمی توانند این مسیر را دنبال و از سودان به دلیل نقشی که در این حملات داشته شکایت کنند چون این بهای تضمین عادی سازی روابط سودان با اسرائیل بوده است!!
هزینه هنگفت عادی سازی
تا اینجای کار، عادی سازی روابط با اسرائیل به این معنی بوده که کیفیت تسلیحات در منطقه خلیج فارس جهشی عظیم خواهد داشت. همانطور که کریس مورفی، سناتور دموکرات، در توضیحات درباره ارائه لایحه ای برای جلوگیری از فروش تسلیحات به امارات متحده عربی، گفت، «سوخت رسانی به رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه» یک سیاست بد است و ایران با تلاش برای توسعه تسلیحاتی به این روند پاسخ خواهد داد. لازم به ذکر است که لایحه پیشنهادی مورفی در کنگره شکست خورد و برنامه فروش همچنان در حال پیشروی است.
سودان هم از کشورهایی است که از دیرباز به مساله فلسطین توجه ویژه داشته؛ اما این کشور دچار مشکلات اقتصادی قابل توجه است و موافقت آن با عادی سازی روابط با اسرائیل نشان می دهد که ایالات متحده روی نقطه ضعف آن دست گذاشته تا به هدف خود دست یابد. حتی اکنون که دولت سودان با عادی سازی روابط با اسرائیل موافقت کرده، مردم این مساله را نخواهند پذیرفت.
با این حال، توافق با مغرب را می توان ترکیبی از بدترین گزینه های توافق های آبراهام با امارات و بحرین و توافق با سودان دانست. این توافق نقض قانون بین المللی و یک نمونه دیگر از اقدامات دولت ترامپ در هزینه کردن بیش از اندازه برای سودی ناچیز است. در حالی که در رابطه با امارات و اسرائیل ارتباطات در سال های گذشته صرفا از کانال های پشتی دنبال می شد، اما مغرب و اسرائیل آشکارا ارتباط داشتند و اگرچه به طور رسمی روابط دوستانه نداشتند، اما یک رابطه کاری داشتند. مغرب حتی پس از امضای توافقنامه اسلو یک «دفتر رابط» در اسرائیل تاسیس کرده بود که البته پس از انتفاضه دوم تعطیل شد. از این رو، ارتقاء روابط بین مغرب و اسرائیل به اندازه توافق ها با دیگر کشورهای عربی اهمیت نداشت. عادی سازی رسمی روابط برای اسرائیل و طرفداران آن بسیار مطلوب است، اما می توانست با هزینه کمتری از آنچه ایالات متحده پرداخته صورت بگیرد.
آمریکا در ازای توافق عادی سازی روابط حاکمیت مغرب بر منطقه صحرای غربی را به رسمیت شناخت و این یک تغییر عمده در سیاست های ایالات متحده بود. دولت جورج دابلیو. بوش از طرح خودمختاری مغرب حمایت می کرد، اما باراک اوباما به سیاست قبلی و دیرینه ایالات متحده بازگشت و از قطعنامه های مربوطه شورای امنیت سازمان ملل متحد حمایت کرد، اگرچه مانع از اعمال فشار شورای امنیت علیه مغرب برای پیروی از مصوبات همان قطعنامه ها شد. اما به هر حال، هیچ کدام از دولت های پیشین حاکمیت مغرب بر منطقه اشغالی را به رسمیت نشناخته بودند.
کاشت بذر درگیری به نام عادی سازی
پیامی که ترامپ به منطقه می فرستد، یک پیام خطرناک برای ایالات متحده و اسرائیل است. توافق های عادی سازی این پیام را ارسال می کنند که حقوق بشر و حقوق ملی مردم عرب و مسلمان در خاورمیانه اهمیتی ندارد. ایالات متحده تنها به خاطر اسرائیل درگیری ها را در منطقه ویرانگرتر و خونین تر خواهد کرد. ایالات متحده به خاطر اسرائیل کل اقتصاد یک کشور را به گروگان گرفته و حقوق افرادی را که مانند فلسطینی ها در تلاش هستند تا به چندین دهه اشغالگری پایان دهند، سلب کرده است. پیام این رویکرد به سراسر جهان این است که اگر می خواهید چیزی از ایالات متحده بگیرید، کافی است روابط خوبی با اسرائیل داشته باشید! روابط خود را با اسرائیل خوب کنید تا ورای آرزوهای خود را به دست آورید! اما شکی نیست که این رویکرد خصومت مردم در قبال اسرائیل را در سراسر جهان افزایش خواهد داد؛ خشم فلسطینی ها از اسرائیل خیلی زود به مردم دیگری که به همان گونه مورد ظلم قرار گرفته اند، از جمله ساکنان صحرای غربی، خواهد رسید. اسرائیل به جهان نشان داد که عادی سازی روابط با آن می تواند راهی برای مقبولیت بیشتر دولت های اقتدارگرا باشد و پاداش آن سلاح های جدید کسب امتیازات سیاسی خواهد بود.
هیچ کدام از پیام های ارسال شده در نتیجه عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل نمی تواند راه حل طولانی مدت برای صلح باشد!