چرا آمریکا "جامعه المصطفی" را تحریم کرد؟!
در جامعه المصطفی ۹۸ مجله و نشریه علمی به زبانهای مختلف در حال انتشار است. تا کنون بیش از ۱۲۰ جشنواره علمی – پژوهشی در سطوح مختلف برگزار شده که در این همایشها بیش از هزاران مقاله ارائه شده است. به تعداد ۲ هزار و ۷۱۶ نشست علمی و پژوهشی به زبانهای مختلف در کشورهای مختلف با موضوعات و نیازهای مختلف منطقهای برگزار شده است. برگزاری ۱۹ کرسی نظریهپردازی، ۴۹۲ مورد همکاری مشترک علمی پژوهشی با مراکز و نهادهای علمی دیگر در داخل و خارج بیش از ۵ هزار و ۸۰۰ محقق و پژوهشگر از دستاوردهای دیگر المصطفی است. با این همه خدمات علمی و اشتیاق وافری که به علمآموزی در این مرکز علمی در میان نسل جوان و تشنه ملل به وجود آمده، برآیند آن ایران هراسی است. بدین ترتیب، تحریم المصطفی تحریم یک نهاد و سازمان که مرکز آن در ایران قرار دارد نیست. تحریم دانایی و ستیزه با علم است.
ایران هراسی بهمثابه یک سیاست گمراهکننده سالهاست که از سوی غرب به سردمداری کاخ سفید بر اساس نظریه توطئه با هدف معرفی کردن ایران بهعنوان تهدیدی برای منطقه و در شکل بزرگتر برای صلح بینالملل به کار گرفته میشود. محور شرارت، بزرگترین حامی تروریست در جهان، کشوری که نفرت را در جهان اشاعه میدهد، ایران بزرگترین تهدید برای همسایگان، ایران تهدیدی برای صلح جهانی، نقض حقوق بشری و اقدام برای نسلکشی اسرائیل در آینده عناوین و کلیدواژگانی هستند که در قالب بسته سیاسی ایران هراسی مطرحشده است. این بسته سیاسی گاه بهصورت فیلمهای هالیوودی روی پرده سینماها ظاهر شده است و گاه در چارچوب آثاری همچون هراس بنیادین (بابی سعید) و تکمیل هلال شیعی و ژئوپلیتیک شیعه (فرانسوا توال) به مخاطبان القا شده است. عنوانی که جدیداً در این پکیج ارائه شده ارتباط مرکز علمی و بینالمللی جامعه المصطفی با تروریسم است. این درحالی است که مأموریت و چشمانداز المصطفی و نیز سیره عملی این نهاد علمی متفاوت از آن چیزی است که وزارت خزانهداری امریکا برای تحریم آن اعلام کرده و نشان میدهد که نسبت این نهاد علمی با تروریسم بسیار بیربط است. بدین ترتیب، هدف از تحریم المصطفی باید چیزی دیگری باشد. آنچه در پی میآید بیان اهداف واقعی تحریم المصطفی از سوی کاخ سفید است.
1. هراس از تجدید حیات تمدن اسلامی
بنمایه های هراس تمدنی را در امریکا هانتینگتون با نظریه برخورد تمدنها پی افگند و تئوریزه کرد. این نظریه که در قبال تئوری گفت وگوی تمدنها و جنبوجوش جدی مسلمانها برای بازگشت به خود پس از انقلاب اسلامی مطرح شد، تلاش کرد سیاست یکسانسازی فرهنگی و جهانیسازی از نوع لیبرالی را در خورد سیاستمداران امریکا داده و اسلام سیاسی و کنفوسیوس را بهمثابه چالشهای اساسی جهانیسازی از نوع آمریکایی معرفی کند. با توجه به اینکه المصطفی بهمثابه یکنهاد علمی و بینالمللی چشمانداز و مأموریت خود را تجدید حیات تمدن اسلامی اعلام کرده و در عرصه عمل نیز به سمت این افق درحرکت بوده است، بدین روی؛ در روایت آمریکاییها برای تمدن و فرهنگ آمریکایی چالشبرانگیز و ویرانگر تلقی میشود و لذا بایستی تحریم و از بین بروند. امروزه بیداری اسلامی، آهنگ بازگشت به خویشتن و سریال مجد و عظمت اسلام در حال تکرار است. کشورهای اسلامی در پی آن هستند که خود آینده خویش را ترسیم کنند. اگر این خیزیش تمدنی به گفته اولیور روا بازتابی از صدور انقلاب اسلامی تلقی شود، مراکز علمی همچون المصطفی سهم وافری در این زمینه ایفا کرده است و این مسئله برای گفتمان غیریت ساز فرهنگ و تمدن آمریکایی طاقت سوز و غیرقابلتحمل به نظر میرسد. ازاینرو سناریوی تحریم بهترین گزینه برای جلوگیری از رشد و بالندگی نهادهای تمدن ساز در نظر گرفتهشده است.
2. هراس از گسترش دانایی
بسط علوم دینی در گستره جهانی از اهداف و مأموریتهای کلان المصطفی به شمار آمده است: «جامعه المصطفی العالمیة نهادی علمی و بینالمللی با هویت حوزوی است که به گسترش علوم اسلامی، انسانی و اجتماعی، با رویکرد آموزشی، پژوهشی و تربیتی در سراسر جهان اهتمام دارد.»
در این مرکز علمی بیش از 100 هزار دانشپژوه از 136 کشور دانش فراگرفته و در حدود 50 هزار آن به کشورهای خود بازگشتهاند که بسیاری از آنها درسمت های بالا ازجمله نماینده پارلمان، معاونت ریاست جمهوری، وزیر و معاون وزیر، رئیس و استاد در دانشگاههای دولتی و خصوصی در حال فعالیت هستند. این نهاد دارای 170 واحد تابعه است و در بیش از 60 کشور واحد آموزشی دایر کرده و بیش از 80 کشور را تحت اشراف و مدیریت خود قرار داده است. المصطفی با این که یک مرکز علمی جوان است؛ اما در این مدت کوتاه در حدود 400 رشته در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و از سطح یک تا سطح پنج حوزوی تدریس میشود. به تعداد 3500 استاد در بخشهای مختلف به آموزش اشتغال دارند. نزدیک به 300 گروه علمی – آموزشی و پژوهشی در رشتهها و تخصصهای مختلف فعال هستند. در قسمت پژوهش نیز کارهای سترگ و درخوری انجام گرفته است. تا کنون سه هزار 766 اثر علمی در قالب کتاب در این مرکز تدوین و چاپ شده که از این تعداد 2 هزار و 47 مورد تألیف و هزار 729 مورد ترجمه کتاب به بیش از 25 زبان زنده دنیا بوده است. به تعداد 9 هزار و 43 مقاله شامل مقالات علمی – تخصصی، علمی – ترویجی طی ده سال اخیر توسط این مرکز به ثبت رسیده است. در جامعه المصطفی 98 مجله و نشریه علمی به زبانهای مختلف در حال انتشار است. تا کنون بیش از 120 جشنواره علمی – پژوهشی در سطوح مختلف برگزار شده که در این همایشها بیش از هزاران مقاله ارائه شده است. به تعداد 2 هزار و 716 نشست علمی و پژوهشی به زبانهای مختلف در کشورهای مختلف با موضوعات و نیازهای مختلف منطقهای برگزار شده است. برگزاری 19 کرسی نظریهپردازی، 492 مورد همکاری مشترک علمی پژوهشی با مراکز و نهادهای علمی دیگر در داخل و خارج بیش از 5 هزار و 800 محقق و پژوهشگر از دستاوردهای دیگر المصطفی است. با این همه خدمات علمی و اشتیاق وافری که به علمآموزی در این مرکز علمی در میان نسل جوان و تشنه ملل به وجود آمده، برآیند آن ایران هراسی است. بدین ترتیب، تحریم المصطفی تحریم یک نهاد و سازمان که مرکز آن در ایران قرار دارد نیست. تحریم دانایی و ستیزه با علم است.
3. هراس از استقرار فرهنگ اسلام ناب محمدی
«عزم و تلاش سازمانی بهمنظور استقرار فرهنگ اسلام ناب محمدی چشمانداز المصطفی است». بر اساس این چشمانداز علم برای علم جستجو نمیشود؛ بلکه علوم و معارف اسلامی در راستای خدمت به مردم و انتقال پیام اسلام راستین به مستضعفین و دفاع از ستمدیدگان در برابر مستکبران تاریخ یک اصل و یک رسالت است. اسلام ناب محمدی بهمثابه یک گفتمان، دارای دالهای مرکزی و شناوری است که میتواند رعشه براندام گفتمان استکبار وارد کند. مقاومت در برابر فتنه اکبر کاخ سفید وداعش سازی توسط کشورهای منطقه و فرا منطقه همانگونه که یک رسالت علمی است یک وظیفه انسانی است. کور کردن چشم فتنه و استکبارستیزی از آموزههای نبوی و علوی و حسینی است. اسلام ناب محمدی تبلور یافته از معارف قران و اهلبیت است. بسیار واضح است که استکبار با چنین آموزهها روی خوشی نشان نمیدهد. اما امریکا و خواستههای آن برای المصطفی نمیتواند یک معیار و قاعده باشد. با توجه به همین نکته اساسی است که آمریکاییها همواره در برابر اسلام ناب محمدی چالش ایجاد کرده و خواسته است تا اسلام آمریکایی را جایگزین اسلام ناب محمدی کند. امریکا از اسلام آمریکایی هیچ ترسی به دل راه نمیدهد؛ چون اسلام آمریکایی فاقد جوهره برائت از مشرکین است، دوستی با کفار یک افتخار و امتیاز بزرگ است و کشورهای اسلامی بهمثابه گاو شیرده در نظر گرفته میشود. اینچنین است که اسلام هراسی امریکا به ایران هراسی ختم میشود.
4. هراس از اهداف صلحآمیز و وحدت طلبی
«تمام فعالیتهای این نهاد علمی و آموزشی بر اساس معیارهای اسلامی، اهداف صلحآمیز و هماهنگ با روح وحدت و اخوت اسلامی طراحیشده است.» (اعرافی) بر اساس این معیار، المصطفی همواره در تلاش بوده است تا خدمات علمی – پژوهشی تربیتی خود را در جهت برقراری صلح و وحدت و اخوت اسلامی به کارگیرد. ایجاد فضای آموزشی – همدلی در بخش نمایندگی گرگان، تعامل سازنده المصطفی با حوزههای علمی دنیای اسلام و اقدامات اساسی برای تقریب مذاهب اسلامی روحیه وحدت و صلحطلبی المصطفی را به نمایش گذاشته است. المصطفی از طریق تربیت انسانهای وحدت طلب، مصلح و اعتدالی در تقریب بین المذاهب نقش اساسی داشته و دیدگاههای مذاهب اسلامی را به هم نزدیک ساخته است. طبیعی است که رویکرد وحدت طلبی المصطفی برای اسرائیل و قدرتهای فرا منطقه یک تهدید جدی محسوب میشود. تجربه نشان داده است که منافع قدرتهای بزرگ از طریق نشر و دامن زدن به تفکرات فرقهگرایانه به دست میآید. پروژه آمریکایی – اسرائیلی و عربستانی داعش مثال درخور در این زمینه است. شکست این پروژه سنگین با هزینه میلیاردها دلار بهصورت طبیعی دشمن سازو انتقام برانگیز است. مسئله یمن نیز بهصورت یک چالش برای ائتلاف سعودی جلوهگر شده است. انگشت اتهام این شکستها به سمت ایران بهعنوان حامی گروههای مقاومت نشانه رفته است.
واکنش دشمنان مقاومت در برابر شکست این پروژهها دامن زدن به سناریوی زنگزده ایران هراسی است. اگر ذهنیت کشورها به ایران و نهاد علمی مطلوب و مساعد باشد، حداقل فروش سلاح با مانع جدی مواجه میشود. تحریم المصطفی این سیگنال را به کشور منطقه و فرا منطقه میفرستد که حتی نهاد علمی در ایران خطری برای صلح و امنیت منطقه و جهان است. بدین ترتیب تحریم المصطفی تحریم یک نهاد علمی نیست؛ بلکه تحریم صلح، تقریب مذاهب و وحدت طلبی است.
5. از المصطفی نهراسید
المصطفی پنتاگون، تزاحال، داعش و کره آدم سوزی نیست، یکنهاد علمی – دینی است که « به تربیت عالمان دینی پارسا، متعهد و زمانشناس در حوزههای علوم اسلامی و انسانی، تبیین، تولید و نشر اندیشه دینی و حمایت از حوزههای علمیه و تأثیرگذاران عرصه دین و دانش میپردازد.»
در این مرکز، علم نافع آموزش داده میشود. علم نافع دانشی در مسیر بندگی خداوند و مطابق با فطرت و عقلانیت و در جهت خیر و صلاح دینی و دنیایی انسانهاست. این نهاد بر اساس آموزه متعالی امام خمینی؛ عالم را محضر خدا میبیند و معصیتهای از قبیل کشتار بیرحمانه مردم فلسطین، یمن و سوریه و تحریم ظالمانه کشورها را معصیت کبیره میداند.
المصطفی زیر نظر عقلا و نخبگان اداره میشود، در رأس آن یک مجتهد نخبه، پرهیزکار و زمانشناس قرار دارد که بر عملکرد آن نظارت مستمر دارد. برنامههای آموزشی و سرفصلهای آن توسط دانشمندان و متخصصان در تراز جهانی و مطابق با نیازهای منطقه و بینالمللی تدوین میشود. در این مرکز بینالمللی دانشمندان مهذب و عاقل حضور دارند، دانشمندان مهذب و عاقل طرفدار عقلانیت، عدالت وتوسعه هستند و صلح و امنیت بینالملل را با خطر مواجه نمیسازد. بدین ترتیب؛ از دانشمندان تربیتیافته عاقل نترسید از دیوانها بترسید! دیوانههای که با عربدهکشی و شارلاتان بازیهای خود بر طبل جنگ میکوبند وبنیانهای حقوق هنجارهای بینالمللی را سست و لرزان میکنند. اینجا آموزههای جنگ و صلح مطابق با قواعد اخلاقی فرا گرفته میشود و به اندیشه عدم خشونت و جهان عاری از تبعیض و سلاحهای کشتارجمعی تأکید میشود. اینجا علم از سرچشمههای ناب وحی و اهلبیت اخذمی شود. کسانی که در دوران حکومتداریاش از ربوده شدن خلخال از پای دختر یهودی عصبانی میشد. اینجا فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر که در سازمان ملل متحد بهعنوان تنها مرجع و سند عدالتگستری در طول تاریخ بشریت ثبت شده است، بهعنوان یک منشور سیاسی و اخلاقی آموزش داده میشود. این جا به آموزههای دیگر علوی همچون تحریم آب بر دشمن خونی نیز خلاف مردانگی و شهامت قلمداد میشود. اینجا اخلاق و علم در یک جدول قرار گرفته و ازاینرو علم، اخلاق و سیاست ماکیاولی مذموم پنداشته میشود. سیره نبوی در این مرکز از حجیت و اعتبار اساسی برخوردار است. پیامبر برای زندگی مسالمتآمیز با یهودیان معاهده امضا میکرد و تا پای جان بر معاهداتش مقاومت میکرد. این جا بر اساس آموزههای معمار انقلاب، حساب دولتها از ملتها تفکیک میشود؛ زیرا دولتها رفتنی هستند؛ اما ملتها ماندگارند. المصطفی یک نهاد دولتی نیست و در قلب ملتها جای دارند و دارای پایگاه اجتماعی گسترده است. بنابراین از المصطفی نهراسید؛ نسبت المصطفی با تروریسم بیربط است. المصطفی خود قربانی تروریسم است.