نقش پاریس و واشنگتن در استعمار نوین در خاورمیانه
همگی می دانیم که آمریکا از وابستگی به نفت منطقه خاورمیانه رها می شود و در ضمن تلاش می کند تا حضور خود در این منطقه را کاهش دهد. افزون بر مساله نفت و گاز، پایتخت های غربی در ساله های پیش رو تصمیم خواهند گرفت که آیا باید به حضور تقریبا تمام عیار خود نه تنها در خاورمیانه بلکه در دفاع از ارزش های حاکم بر جوامع خود ادامه دهد یا خیر.
خاورمیانه دومین مکان پس از پایتخت های غربی است که در سال های آینده دیدگاه آمریکا و اروپا با چالش بازنگری در آنها روبه رو خواهد شد. برای نخستین بار ظرف چند دهه گذشته نظم جغرافیای سیاسی جهان در حال دگرگونی است و اکنون این پرسش مطرح است که آیا سراسر منطقه خاورمیانه باید در اتحاد تاریخی خود با غرب و به ویژه آمریکا و اروپا بازنگری کند؟
همگی می دانیم که آمریکا از وابستگی به نفت منطقه خاورمیانه رها می شود و در ضمن تلاش می کند تا حضور خود در این منطقه را کاهش دهد. افزون بر مساله نفت و گاز، پایتخت های غربی در ساله های پیش رو تصمیم خواهند گرفت که آیا باید به حضور تقریبا تمام عیار خود نه تنها در خاورمیانه بلکه در دفاع از ارزش های حاکم بر جوامع خود ادامه دهد یا خیر.
یک مساله حتمی است: اکنون هر گونه اشتباهی در منطقه می تواند به تغییر ژئوپلیتیک بینجامد و پیامدهای خطیری برای امنیت جهان و دردسرهایی برای غرب ایجاد خواهد کرد. چنین به نظر می رسد که از لحاظ تاریخی، آمریکا برای شکل دادن به سیاست خارجی خود در قبال خاورمیانه، همواره از دولت انگلیس رهنمود دریافت کرده است. به باور من انگلیسی ها رهنمودهای نادرستی درباره خاورمیانه به آمریکا ارائه می دهند. من بر این باورم که دولت آمریکا به جای مشورت با لندن درباره مسائل خاورمیانه باید با پاریس در این زمینه تبادل نظر کند.
با توجه به چالش های فزاینده در جهان و به ویژه خاورمیانه باید مشارکتی مستحکمتر بین امریکا و اروپا و فرانسه به طور اخص ایجاد شود. اروپا نیز باید برای مقابله با چالش هایی در نزدیکی مرزهایش کمین کرده اند تلاش بیشتری از خود نشان دهد. چنین به نظر می رسد که اروپا در زنجیر ائتلاف غرب، حلقه ضعیفی است و همین ضعف باعث شده است تا در بده بستان های لازم برای حل و فصل مسائل منطقه ای منافع اروپا نادیده گرفته شود.
فرانسه آگاهی فراوانی از مسائل خاورمیانه دارد و آمریکا می تواند از طریق رایزنی با پاریس رهنودهای بسیار سودمندی دریافت کند. اروپا خود را برای تامین امنیت بلند مدت خاورمیانه متعهد می داند و نکته مهم این است که فرانسه رویکرد مثبتی به چین و روسیه دارد که برای فراهم آوردن امنیت بلند مدت برای این منطقه از جهان همکاری آنها ضرورت دارد.
گفت وگوی تلفنی بایدن با مکرون و بوریس جانسون می تواند سرآغاز مشارکت تازه ای بین دو سوی آتلانتیک باشد. رئیس جمهوری فرانسه و نخست وزیر انگلیس در گفت وگوهای تلفنی خود با بایدن به مشکلات دیرینه منطقه خاورمیانه یعنی روند ناکام صلح بین اسرائیل و فلسطینی ها و مساله حل نشده هسته ای ایران و همچنین شکافی که بین اعضای ناتو ایجاده شده است، اشاره کردند.
از جمله دیگر مسائل منطقه خاورمیانه نفوذ فزاینده چین و تا حدودی روسیه در این منطقه است.
دگرگونی های ژئوپلیتیک در زمانی رخ داده اند که جهان با بحران شیوع کرونا درگیر است و اروپا در مقابله با این بحران از خود ضعف نشان داده است. بسیاری در جهان این پرسش را مطرح می کنند که مبادا دوران نفوذ غرب به پایان رسیده باشد.
آیا واقعا قدرت سخت و نرم اروپا و آمریکا مرحله افول خود را به ویژه در خاورمیانه آغاز کرده است؟ چنین به نظر می رسد که پاسخ این پرسش مثبت باشد چون نافرمانی و سیاست های مستقل در این منطقه، هم از سوی متحدان و هم دشمنان غرب، رو به افزایش است.
در تماس تلفنی وزیر امور خارجه امریکا با همتای فرانسوی خود، راه های تقویت اتحاد بین دو سوی آتلانتیک مورد توجه قرار گرفت و آنتونی بلینکن از فرانسه به عنوان قدیمی ترین متحد آمریکا یاد کرد.
مهمترین مساله ای که غرب باید درباره آن به تفاهم برسد پرونده برنامه هسته ای ایران است که تاثیری شدید بر آینده خاورمیانه دارد. این مساله به ویژه در مورد لبنان مصداق پیدا می کند که مکرون قصد دارد به این کشور کمک کند. اما تا زمانی که حزب الله کنترل کامل اوضاع در لبنان را برعهده دارد، فرانسه نمی تواند آینده ای مطابق با خواست و پیش بینی خود برای این کشور تامین کند. توافق ضعیف هسته ای که دخالت های ایران در خارج از مرزهای این کشور را مهار نکند درست مانند این خواهد بود که عنان اختیار منطقه، به ایران و در لبنان، به حزب الله سپرده شود. باید دانست که توافق هسته ای ضعیف بیش از منطقه، به زیان غرب تمام خواهد شد و موجبات نزدیک شدن ایران به غرب را فراهم نخواهد آورد، بلکه تهران را با بهره مند شدن از منابع مالی تازه به ایجاد چالش های بیشتر برای غرب ترغیب خواهد کرد. کشورهای عرب متحد غرب سرانجام راهی برای مقابله با ایران و برقراری توازن قدرت پیدا خواهند کرد، و در این میان غرب بازنده خواهد بود.
کشورهای عرب از یک دهه پیش این نگرانی را احساس کرده اند اما امروز از موقعیت بهتری در مقایسه با گذشته برخوردارند و افزون بر این، می توانند روی مناسبات خود با چین، هند و روسیه نیز حساب کنند.
توافق هسته ای ضعیف در واقع آخرین میخ به تابوت روابط غرب و منطقه خاورمیانه خواهد زد. درست است که فرانسه از امکانات لازم برای تقویت متحدان منطقه ای خود برخوردار نیست اما می تواند به آمریکا برای ایجاد توازن قدرت در این منطقه از جهان کمک کند.