بازارگردانی برجامی بایدن و اصل فراموش شده
تحولات مربوط به برجام در روزهای اخیر شدت گرفته و در این میان دولت جدید آمریکا با عوام فریبی و استفاده ابزاری از رسانه ها سعی در دیکته کردن خواست خود بر دیگران دارد.
بعد از گذشت یک ماه از آغاز به کار رئیس جمهور جدید آمریکا زمان مهمترین آزمون سیاست خارجی برای «جو بایدن» فرا رسیده و اینک او باید تکلیف ایالات متحده را با برجام مشخص کند.
بایدن در دوران رقابتهای انتخاباتی از اشتباه بودن سیاستهای دونالد ترامپ در قبال ایران و خروج آمریکا از برجام سخن گفته و وعده داده بود که در صورت راه یابی به کاخ سفید بار دیگر آمریکا را به این توافق بین المللی باز میگرداند.
بایدن پس از مسجل شدن پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اقدام به چینش نفرات مورد نظر خود در دولت ایالات متحده کرد و در این میان برای وزارت خارجه و تیم امنیت ملی خود افرادی را برگزید که همگی آنها سابقه کار در حوزه ایران را داشتند و همین امر حکایت از اهمیت موضوع جمهوری اسلامی برای واشنگتن دارد.
مخالفت و لجاجت دولت بایدن برای برچیدن تحریمهای اعمال شده از سوی ترامپ علیه ایران نشان میدهد که ساکنان جدید کاخ سفید آنطور که ادعا میکنند از اقدامات ترامپ ناراحت و ناراضی نیستند و صرفاً برای عوام فریبی و همراه کردن جامعه جهانی با خود از اقدامات ترامپ گله میکنند
آمریکا با این ترکیب و تیم از چند روز قبل و البته با توجه به ضرب الاجل اعلام شده از سوی ایران برای خروج از NPT، عملیات روانی خود در خصوص برجام را آغاز کرد اما در این میان بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای درباره حرف آخر ایران در خصوص برجام موجب شد تا کاخ سفید با اندکی تغییر این عملیات روانی را ادامه بدهد.
اعلام صریح این مطلب که ایران تا کنون حرفها و وعدههای زیبای زیادی را مشاهده کرده و اینبار فقط منتظر «عمل» طرفهای برجام و راستی آزمایی آنهاست موجب شد تا دولت بایدن ابتدا اقدام به پس گرفتن درخواستهای دولت قبلی آمریکا از شورای امنیت در خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه نموده و در مرحله بعد محدودیتهای اعلام شده برای تردد دیپلماتهای ایرانی در آمریکا را لغو کند.
حرکت نمایشی و بی فایده
این دو اقدام دولت بایدن صرفاً نمایشی هستند زیرا در همان زمان مطرح شدن درخواستها برای فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی دولت ترامپ، صراحتاً اعلام شد که امکان طرح چنین درخواستی از سوی آمریکا وجود ندارد.
در خصوص محدودیتهای حرکتی دیپلماتهای ایرانی در آمریکا نیز، وجود و یا رفع این محدودیتها با توجه به فضای موجود و توسعه فضای مجازی، معنای چندانی ندارد.
در خصوص محدودیت های حرکتی ذکر این نکته ضروری است که قانون محدودیتهای تردد اضافی که دولت ترامپ وضع کرده بود، لغو شده و به سطح محدودیتهای ترددی که قبل از ترامپ علیه دیپلماتهای ایرانی وجود داشت، تقلیل یافته، به عبارت دیگر دیپلمات های ایرانی هنوز برای جابجایی در آمریکا با محدودیت هایی مواجه هستند اما دایره حرکتی آنها در مقایسه با دوران ترامپ بیشتر شده است
در خصوص رفع محدودیت هایی جابجایی دیپلمات های ایرانی ذکر این نکته ضروری است که دونالد ترامپ» در سال ۲۰۱۹ در راستای کارزار اعمال فشار حداکثری بر ایران دیپلماتهای کشورمان را از تردد در سطح شهر نیویورک (خارج شدن از محدوده ۴۰ کیلومتری مرکز شهر منهتن) منع میکرد. محدودیتی که در دولت ترامپ اعمال شد تحرک دیپلمات های ایرانی را محدود به مقر هیئت ایران در نیویورک و مقر سازمان ملل می کرد.
اکنون اما با این تصمیم دولت بایدن، در واقع قانون محدودیتهای تردد اضافی که دولت ترامپ وضع کرده بود، لغو شد و به سطح محدودیتهای ترددی که قبل از ترامپ علیه دیپلماتهای ایرانی وجود داشت، تقلیل یافت. به عبارت دیگر به دیپلمات های کشورهایی مانند ایران و کره شمالی اجازه می دهد در محدوده ای معین و در شهر نیویورک تردد کنند.
رضایت قلبی در برابر ناراحتی زبانی
ایران خواستار لغو واقعی تمامی تحریمهای اعمال شده علیه تهران در زمان ترامپ و راستی آزمایی اقدام آمریکاست اما واشنگتن چنین امری را قبول نمیکند. مخالفت و لجاجت دولت بایدن برای برچیدن تحریمهای اعمال شده از سوی ترامپ علیه ایران نشان میدهد که ساکنان جدید کاخ سفید آنطور که ادعا میکنند از اقدامات ترامپ ناراحت و ناراضی نیستند و صرفاً برای عوام فریبی و همراه کردن جامعه جهانی با خود، از اقدامات ترامپ گله میکنند.
در میان هیاهوی رسانهای که آمریکا در خصوص برجام و بازگشت به آن به راه انداخته آنچه که به آن پرداخته نمیشود حق و حقوق ایران از این توافق و گشایشی است که قرار بود با اجرای آن در اقتصاد ایران پدیدار شود
بر همین اساس میتوان گفت که دولت بایدن در باطن به نوعی قدردان ترامپ و اقدامات ضد ایرانی وی نیز هست چون رئیس جمهور سابق آمریکا با این کار موجب شده تا بایدن و دولتش فضای بیشتری برای چانه زنی با ایران و احیاناً گرفتن امتیاز داشته باشند.
اصل فراموش شده
در میان این هیاهو و بازی رسانهای آمریکا مبنی بر استقبال از برگزاری جلسه ۱+۵ با ایران، نکتهای به آن پرداخته نمیشود عهد شکنی آمریکا در برجام و عدم پایبندی به تعهدات از سوی واشنگتن و طرفهای اروپایی برجام است.
آمریکا تا پیش از اقدام ترامپ در خارج کردن این کشور از برجام، بصورت کجدار و مریز با این توافق همراه بود و اعتنای چندانی به تعهدات خود نداشت و شرکتهایی اروپایی که خواستار همکاری با ایران بودند نیز از ترس آمریکا اقدام چندانی برای فعالیت در این حوزه نشان نمیدادند؛ بعد از خروج آمریکا از برجام نیز شرکتهای اروپایی از وضعیت موجود سوءاستفاده کرده و به بهانه احتمال تحریم شدن از سوی آمریکا، بازار ایران را ترک کردند و تروئیکای اروپا نیز هیچگونه اقدام درخور توجهی برای بازگرداندن این شرکتها به ایران انجام نداد.
در این میان فقط اروپاییها برای دلخوش کردن ایران پروژه اینستکس را برای داد و ستد با تهران راه اندازی کردند که این پروژه عملاً راه به جایی نبرد.
همانطور که اشاره شد در میان هیاهوی رسانهای که آمریکا در خصوص برجام و بازگشت به آن به راه انداخته آنچه که به آن پرداخته نمیشود حق و حقوق ایران از این توافق و گشایشی است که قرار بود با اجرای آن در اقتصاد ایران پدیدار شود.
حکایت تکراری
آنچه که آمریکا در روزهای اخیر برای راضی کردن تهران برای بازگشت به میز مذاکره انجام داده یادآور حکایت معروف «دُر غلتان ما و آبنات آنهاست»؛ آمریکا میخواهد با اقدامات کم اهمیت و بی فایدهای همچون بازپس گیری درخواست فعال سازی مکانیسم ماشه و لغو محدودیت تردد دیپلماتهای ایرانی، تهران را پای میز مذاکرهای بنشاند که تمامی بدخواهان جمهوری اسلامی نقشههای زیادی برای آن کشیده اند.
ممکن است حتی طرفهای غربی برای متقاعد کردن ایران برای انجام گفتگو با دادن امتیازات بیشتر به تهران موافقت کنند اما این امتیازات هر اندازه که بزرگ باشند بازهم بعید است که ارزش آنها به اندازه خسارتهایی باشد که در نتیجه بدعهدیهای آمریکا و تروئیکای اروپایی متوجه ایران شده است
هر چند مقامات مختلف ایران بارها اعلام کرده اند که مذاکرات فقط مختص برجام و بازگشت آمریکا به این توافق است اما مقامات کشورهای غربی در اظهارات خود اعلام کرده اند که برجام مقدمهای خواهد بود برای انجام مذاکرات بیشتر با ایران در مواردی همچون فعالیت موشکی و اقدامات منطقهای.
ممکن است حتی طرفهای غربی برای متقاعد کردن ایران برای انجام چنین گفتگوهایی با دادن امتیازات بیشتر به تهران موافقت کنند اما این امتیازات هر اندازه که بزرگ باشند بازهم بعید است که ارزش آنها به اندازه خسارتهایی باشد که در نتیجه بدعهدیهای آمریکا و تروئیکای اروپایی متوجه ایران شده است.
ایران با تکیه بر دانش و توانایی بومی خود به نقطهای رسیده که حسادت رقیبان و دشمنان را برانگیخته است. در منطقهای که عمده کشورهای آن خریدار جنگ افزار و تسلیحات از کشورهای غربی هستند ایران خود به تنهایی نیازمندیهای دفاعیش را تولید کرده و به مرحلهای رسیده که امکان صادر کردن این تجهیزات را نیز دارد.
علاوه بر آن، در منطقهای که اغلب کشورهای آن گوش به فرمان آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند، ایران تبدیل به قدرتی شده که با شعار استقلال، پرچم حمایت از مستضعفین را بر دوش دارد.
با این حساب، آمریکا و کشورهای اروپایی چه امتیاز و بهایی را باید به ایران بپردازند که ارزش دست کشیدن از این موقعیتها را داشته باشد؟
شاید زمانی تنها دُر غلتان ایران فقط فناوری و دانش هستهای آن بود اما جمهوری اسلامی اکنون در اغلب زمینههای علمی و نظامی به پیشرفتهایی رسیده که ارزشهای آن اگر بیشتر از فناوری هستهای نباشد کمتر نیست.