توافق فتح و حماس و تکرار یک تجربه تاریخی

با توجه به نقشی که تاکنون محمود عباس به عنوان مزدور رژیم صهیونیستی ایفا کرده است و تلاش کرده مقاومت ضد صهیونیستی از صحنه فلسطین حذف شود( کما اینکه در جریان انتفاضه اخیر از طریق هماهنگی های امنیتی بیش از 40 درصد عملیات های ضد صهیونیستی جوانان فلسطینی را در کرانه باختری خنثی کرده است..

توافق فتح و حماس توافقی مشروط و زود گذر؟ رامی حمدالله نخست وزیر سلطه فلسطینی وارد غزه شد و به جمع هیات وزیران خودگردان که اندکی پیش از وی به غزه سفر کرده بودند ،پیوست. وی ضمن تحویل گرفتن ادارات دولتی در غزه از همکاری جنبش حماس و میانجی گری دولت مصر قدردانی کرد.  این تحول پس از توافق جنبش حماس و تشکیلات خودگردان فلسطینی انجام گرفته است و بر پایه آن حماس پذیرفت که کمیته های نظارتی اداره مدنی  غزه را منحل کرده و مسئولیت ادارات دولتی را به سلطه فلسطینی واگذار کند.  به اعتقاد تحلیلگران سیاسی توافق آشتی ملی در فلسطین میان فتح و حماس به صورت مشروط اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر در این توافق این سوال مطرح است که آیا این جنبش حماس است  راهبردهای خود را کنار گذاشته است و خود را هماهنگ با جنبش فتح ساخته است و یا عکس این مسئله اتفاق افتاده است؟  باید اذعان داشت که هیچ یک از این دو اتفاق نیفتاده است. جنبش حماس همچنان معتقد است که آزاد سازی فلسطین تنها از راه مقاومت اتفاق می افتد و راهکار گفتگو با رژیم صهیونیستی در 25 سال گذشته نتیجه بخش نبوده است. تشکیلات خودگردان فلسطینی به رهبری مجمود عباس همچنان معتقد است که راهکار آزاد سازی فلسطین در گرو گفتگو با رژیم صهیونیستی است و با وجود  ناکامی 25 ساله خود در اتخاذ این راهکار، همچنان به ادامه این روند تاکید دارد. در توافق آشتی ملی، حماس  از راهبرد مقاومت عقب نشینی نکرده است و تشکیلات خودگردان نیز از راهبرد گفتگو چشم پوشی نکرده است. در واقع آنچه اتفاق افتاده است آن است که خودگردان اداره غزه را بر عهده می گیرد و حماس نیز اداره مقاومت را همچنان حفظ خواهد کرد. به عبارت دیگر بسط تشکیلات عباس در غزه نباید هیچگونه مزاحمتی برای نیروهای مقاومت داشته باشد و دولت مصر به عنوان ضامن این توافق مشروط مطرح است.  این اقدام نشان می دهد که جنبش حماس از تصمیم خود در سال 2007 که با پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی (سال 2006) برای ورود به عرصه سیاسی رخ داد ، اکنون عدول کرده است. در حال حاضر حماس متوجه شده است که دموکراسی برای غرب هیچ اهمیتی ندارد و اداره دولت از سوی اکثریت که یک امر طبیعی در دموکراسی محسوب می شود، برای حماس همراه با چالش های جدّی بوده است. متاسفانه غرب ، رژیم صهیونیستی و محمود عباس با کیفر دستجمعی مردم غزه، حماس را تحت فشار قرار دادند و آن را ناگزیر کردند که با وجود داشتن اکثریت پارلمانی از حضور در قدرت سیاسی چشم پوشی کند. البته در 10 سال گذشته حماس تجربه گرانبهایی را به دست آورده است که درآن سختی جمع انداختن بین مقاومت و اداره منطقه غزه را احساس کرد. سختی که به صورت ناجوانمردانه از سوی دشمن صهیونیستی و خودگردانی فلسطین مدیریت شده است. رژیم صهیونیستی تا کنون نسبت به این توافق میان فتح و حماس موضع مشخصی را ابراز نکرده است. به نظر می رسد این رژیم از یک سوی به این توافق راضی باشد چرا که محمود عباس اداره غزه را در دست می گیرد و از سوی دیگر نسبت به آن نگرانی هایی هم داشته باشد زیرا اداره مقاومت همچنان در اختیار حماس خواهد بود و محمود عباس هم تضمین داده است که مزاحمتی برای مقاومت ایجاد نکند. با توجه به نقشی که تاکنون محمود عباس به عنوان مزدور رژیم صهیونیستی ایفا کرده است و تلاش کرده مقاومت ضد صهیونیستی از صحنه فلسطین حذف شود( کما اینکه در جریان انتفاضه اخیر از طریق هماهنگی های امنیتی بیش از 40 درصد عملیات های ضد صهیونیستی جوانان فلسطینی را در کرانه باختری خنثی کرده است)، به نظر می رسد این توافق چندان نپاید. هر چند اسرائیل این توافق را چون خاری در گلو تحمل خواهد کرد اما این تحمل نیز چندان به درازا نخواهد کشید.