ایران و پیمایش در مسیر اقتدار- نگاهی به تحولات سال ۹۶
ایران در جغرافیایی قرار دارد که به گفته بیشتر تحلیلگران سیاسی و استراتژیک مهمترین محیط جغرافیایی جهان بشمار می رود. جغرافیایی که در ابعاد ایدئولوژیکی، تاریخی، فرهنگی، تمدنی و اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است و بسیاری از محیط های جغرافیایی دیگر استمرار حیات سیاسی – اجتماعی و اقتصادی خود را به این محیط وابسته می دانند .
سال 1396 به ایستگاه پایانی خود رسید. سالی که در آن جامعه ایرانی رویدادهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی – امنیتی بسیاری را تجربه کرد. تجاربی که گاه بسیار شیرین بود و گاه تلخی گزنده ای داشت. بی تردید بیشتر این رویدادها با همه تلخی و شیرینی اش، امتدادی در تحولات منطقه ای و بین المللی داشته است. ایران در جغرافیایی قرار دارد که به گفته بیشتر تحلیلگران سیاسی و استراتژیک مهمترین محیط جغرافیایی جهان بشمار می رود. جغرافیایی که در ابعاد ایدئولوژیکی، تاریخی، فرهنگی، تمدنی و اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است و بسیاری از محیط های جغرافیایی دیگر استمرار حیات سیاسی – اجتماعی و اقتصادی خود را به این محیط وابسته می دانند و بر همین اساس برای حضور موثرتر در این محیط در راستای تامین منافعی که برای خود در آن تعریف کرده اند؛ سیاست ها و طرح های متعددی را در دستور کار قرار داده اند.
تردیدی نیست که جغرافیای ایران نیز از این محیط خارجی متاثر است. جامعه ایران در مواجهه با آنها یا باید سیاست انفعالی داشته باشد یا آنکه سیاست فعال و پویا را در پیش بگیرد. انتظار بدیهی از یک جامعه انقلابی، داشتن سیاستی فعال و پویا است تا اهداف بلند آن در سایه این سیاست ها تحقق یابد. بر همین اساس جامعه ایرانی در 39 سال گذشته برای تامین منافع و امنیت ملی خود تلاش کرده تا از انفعال پرهیز کند. سیاستی که موجب شده در حالی گام به چهل سالگی انقلاب اسلامی بگذارد که اینک بعنوان قدرتمندترین و موثرترین و پرنفوذترین ساختار سیاسی – اجتماعی و نظامی در منطقه مطرح است. این نکته را می توان در ادبیات مایک پمپئو، رئیس CIA امریکا دید که ایران را کشور قدرتمندی می داند که در سطح منطقه نفوذ گسترده ای دارد و مقابله با آن را تقریبا غیر ممکن می داند. زیرا همه سیاست ها و طرح های امریکا در منطقه را بشکست کشانده است. - انتخابات ریاست جمهوری در ایران در شرایطی برگزار شد که گستره زیادی از جریان ها در داخل و خارج از کشور تلاش می کردند تا ملت ایران از این آزمون موفق خارج نشود. اما ملت ایران با حضور بیش از چهل میلیونی خود گرد یاس بر جسم و جان همه این جریان ها ریختند و انقلابی بودن خود را برخ جهانیان کشیدند.
- قامتِ کشیده و نگاهِ نافذ شهید حججی بوقت اسارت در دست شنیع ترین دشمن بشریت در عصر حاضر یعنی داعش، جریانی که در تاریخ کوتاه حیات خود ذبح و مثله کردن اسرا را فراوان داشته است، خود روایتی دیگر از اقتدار ایرانی بود. اقتداری برخاسته از ایمان، ایمانی که می دانست خون پاکی با ذبح ریخته می شود و بدن مطهری که مثله خواهد شد تا حرم باورها و حرم خانه های ایرانی امن باقی بماند. حججی مظلومانه و بغیر حق کشته شد اما همانگونه که خدا در قران وعده داده است" وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا " فرمانده سپاه قدس به نیابت از جامعه ایرانی به عنوان ولی دم شهید حججی خبر از پایان داعش در فاصله ای کمتر از 3 ماه داد و محقق شد. ملت بزرگ ایران نیز در استقبال از بدن مطهر و مثله ی نماد اقتدار و ایمان خویش، نا تمام شهید حججی را (بتمثیل) تمام کرد.
- اعلام رسمی پایان خلافت داعش از سوی فرمانده مخلص سپاه قدس ایران رویداد دیگری بود که افتخارش برای جامعه ایرانی تا همیشه ثبت شد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر درک می شود که دریابیم از بیش از 100 کشور جهان برای داعش نیرو جذب کردند و آموزش دادند و تجهیز و تسلیح کردند تا بین شرق و غرب محور مقاومت شکاف اندازند و به فراغ بال تک تک اعضاء این محور و در نهایت ایران را خذف کنند. اما فرزندان ایران در برابر همه قدرت های اهریمنی ایستادند و اقتدار ایران را با پایان داعش بنمایش گذاشتند. هر چند نامردمانی از درون بر قلب ها نیشتر ها زدند اما فرزندان ایران آموخته اند از اسوه صبر کربلا صبوری را تا جهانیان باردیگر " و ما رایت الا جمیلا" را به تماشا بنشینند.- حمله تروریستی داعش به حرم مطهر امام خمینی(ره) و مجلس شورای اسلامی، حادثه تلخی بود که در واقع هم آزمون صبر ایران بود و هم نمایش دیگری از اقتدار جامعه ایرانی. تلخ بود اما ثابت کرد که حضور فرزندان ایران در سوریه و عراق و یا گسترش نفوذ ایران در منطقه و پرداخت هزینه ها برای آن ضرورتی ناگریز و ناگزیر است.
- حمله موشکی ایران به مقر اصلی داعش در دیر الزور سوریه هر چند رسما اعلام شد که "سیلی جامعه ایرانی" به داعشیان و حامیانش است اما در واقع نمایش دیگری از اقتدار ایران بود. 6 موشک که از لحظه شلیک تا اصابت به هدف در کنترل بود و هیچ یک خطا نکرد. حال آنکه پیشتر امریکا 59 موشک به پایگاه الشعیرات سوریه شلیک کرد که تنها کمتر از انگشتان دست به هدف اصابت کردند و مابقی یا منحرف شدند و یا ساقط. اما ایران شش موشک شلیک کرد و هر 6 موشک هم به هدف برخورد کرد. این یعنی اقتدار ایرانی.
- حمله موشکی ارتش یمن به عمق استراتژیک عربستان و امارت در واقع حکایت کننده اقتدار حوزه های نفوذ ایران و محور مقاومت است. یمن 3 سال در محاصره شدید دریایی، هوایی و زمینی است و درگیر جنگی ویرانگر با عنوانی موسوم به ائتلاف عربی! اما یمن که فقیر ترین کشور عربی است، نه تنها 3 سال مقاومت کرد بلکه اهداف جنگ و گستره جنگ را هم تنوع بخشید و ارتجاع منطقه و حامیانش را دچار وحشت ساخت. وحشتی که وادارشان کرده تا گرفتار تناقض در سیاست ها و شکاف در ائتلاف شوند.
- نوجوانی که خیلی زود مرد شد. علیرضا کریمی در حمایت از مظلومیت فلسطین و مخالفت با اسرائیل به عنوان یک رژیم اشغالگر، متجاوز و نژادپرست از کشتی گرفتن با نماینده رژیم صهیونیستی خودداری کرد. از مدال باز ماند اما بزرگ شد. از کشتی محروم شد اما مرد شد. نفرت صهیونیست ها و حامیانش را دید اما دردانه ملت و رهبر شد. کریمی از خیلی ها مردتر شد.
- جریانی در داخل، این اقتدار را برنتابید و برخی جاهلانه و برخی نیز عامدانه کسوت دشمنی بر تن کردند هر چند نقش منتقدِ مصلح را نمایش دادند. ظالمانه بر ملت مظلوم ایران تاختند با زیر سوال بردن اقتدارشان. تلاش کردند مرد مردستان کشتی را تحریک کنند، گاه به حاتمی کیا تاختند زیرا وقتی "به وقت شام" را ساخت که وقت شام آنها نبود. زیرا اساسا سفره "به وقت شام" باب دل آنها آراسته نشده بود! گاه به بهانه تخم مرغی جماعتی را به میدان اعتراض آوردند و به نمایش نیت پلید شان پرداختند و به سوریه و لبنان و فلسطین و غزه و قرآن تاختند تا نشان دهند که مشکلشان تخم مرغ به عنوان نماد سختی معیشت نیست، بلکه مشکلشان با مولفه های اقتدار ایران است. جماعتی را در خیابان هفتم پاسداران جمع کردند و جنایاتی رقم زدند تا امنیت ایران و اقتدار جامعه ایرانی را به چالش کشند. اما جامعه ایرانی با گفتمان انقلاب اسلامی، راه خود را همچنان با صلابت می پیماید و اینان تنها " مگسانی اند که عِرض خود می برند جامعه ایرانی را بزحمت می اندازند و بس.