سفر وزیر امور خارجه امریکا به هشت کشور عربی پرسشهای زیادی را در باره این سفر مطرح کرده است. مایک پمپئو قرار است سفر خود را از اردن شروع کرده و در کویت به پایان برساند. این سفر به ویژه پس از تصمیم ترامپ رئیس جمهور امریکا برای خارج کردن نظامیان این کشور از سوریه و واکنش ها به آن بویژه از طرف هم پیمانان منطقه ای امریکا برای این کشور بسیار حائز اهمیت است.
در بعد داخلی پس از تغییرات ایجاد شده در کنگره امریکا دولت این کشور تلاش دارد تا اجازه ندهد ظرفیت های افکار عمومی امریکا در اختیار دموکرات ها قرار گرفته و علیه دولت ترامپ سازماندهی شوند. بویژه اینکه پس از قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد رژیم عربستان در کنسولگری این کشور در ترکیه فشار به دولت ترامپ در باره قطع حمایت ها از حاکمان سعودی به شدت افزایش یافته است و این روند می تواند پرونده های دیگری را علیه رئیس جمهور فعال سازد مانند دخالت روسیه در انتخابات امریکا و یا پرونده های مالیاتی و نیز اخلاقی ترامپ.
از اینرو آقای پمپئو در یک اقدام نمایشی تلاش دارد تا مهره افکار عمومی امریکا را از دست جناح رقیب خارج سازد به همین دلیل پیش از سفر اعلام کرده است که با توجه به اینکه پاسخ های عربستان را در پرونده خاشقچی صادقانه نیافته اند در سفر به عربستان در باره این پرونده پیگیری خواهد کرد. این در حالی است که دولت امریکا اصرار به استمرار فروش سلاح و حمایت از عامل اصلی جنایت کنسولگری دارد.
در بعد بین المللی با توجه به اینکه خروج نظامیان امریکا از سوریه و نیز کاهش نیروها در افغانستان زمینه ساز بسیاری از تغییرات در منطقه غرب آسیا و به نفع محور مقاومت است، رژیم های وابسته منطقه احساس می کنند که امریکا یک حامی قابل اعتماد نیست و بر این اساس ممکن است فضا برای استقبال از رقبای بین المللی امریکا مانند روسیه در این کشورها مهیا شود. خصوصا که روسیه با توجه به حضور در بحران سوریه هم ظرفیت های برتر نظامی خود را به نمایش گذاشت و هم در حمایت از دولت بشار اسد حاضر به پرداخت هزینه های سنگینی شد بدون اینکه درخواست دوشیدن این کشور را داشته باشد! لذا امریکا احساس می کند که باید به نوعی اطمینان در حال فروپاشی را مجددا احیا کند.
در سطح منطقه امریکا احساس می کند با توجه به گسترش قدرت و نفوذ مقاومت و توان تاثیر گذاری و یکسره سازی آن در تحولات منطقه، منافع این کشور در سطح منطقه به مخاطره افتاده است. از اینرو باید به نوعی شرایط را بازسازی کند. رژیم های منطقه با چند بحران بسیار جدی روبرو هستند. از یک سوی جنگ در سوریه و عراق و لبنان را به رقیب اصلی خود یعنی محور مقاومت به رهبری ایران باخته اند.
این رژیم ها میلیاردها دلار برای مدیریت جنگ داخلی در سوریه و عراق و لبنان هزینه کردند اما نه تنها هیچ موفقیتی بدست نیاوردند بلکه اکنون شاهد آن هستند که مهمترین بازیگر و در واقع گرداننده اصلی بحران تروریستی در این کشورها نیز شکست خورده و نیروهای خود را از سوریه خارج ساخته است و زمزمه عدم مداخله امریکا در جنگ های به زعم امریکا بی پایان را سر داده است. از سوی دیگر میان این رژیم ها اختلافات زیادی بروز نموده است که در مواردی تا نزدیکی جنگ مستقیم نیز رفته است مانند اختلاف عربستان با قطر و یا اختلاف عربستان با امارات در باره حوزه های نفوذ در یمن و یا کویت و عربستان در باره قطر، نفت و گاز میادین مشترک و روابط با ایران. همچنین اختلافات فی مابین این کشورها چندین ظرفیت عربی ایجاد شده برای مقابله با انقلاب اسلامی را هم در آستانه فروپاشی قرار داده است. مانند اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس که اختلافات میان اعضاء به دلیل خودسری ها و خودخواهی های آل سعود هر روز ابعاد بیشتری می باید.
استمرار این اختلافات می تواند به روند عادی سازی روابط با اسرائیل و در نهایت اجرای معامله قرن که با هدف یکسره سازی قضیه فلسطین به نفع رژیم صهیونیستی و حذف مقاومت از منطقه است، آسیب جدی وارد کند. بر این اساس یکی از مهمترین اهداف سفر پمپئو به منطقه مرتفع سازی این اختلافات و سرو سامان دادن به آنها و جهت دادنشان علیه ایران و محور مقاومت است. هر چند آقای پمپئو حامل رفتار تاجر مسلکی ترامپ نیز در این سفر است و همانطور که در مصاحبه قبل از سفر خود اعلام کرده است امریکا در این سفر به همپیمان عرب خود اطمینان خواهد داد که همچنان از حمایت های امریکا برخوردار خواهند بود به شرط آنکه هزینه های این حمایتگری را به امریکا پرداخت کنند و به امریکا ضمانت دهند که همچنان به عنوان یک همپیمان برای این کشور خواهند بود و به سوی رقبای امریکا خصوصا روسیه غش نکنند.
کارشناسان معتقدند سفر پمپئو نمی تواند سرپوشی بر شکست های امریکا در سطح منطقه و ناکارآمدی سیاست های منطقه ای دولت ترامپ باشد. امریکا در همه سیاست های منطقه ای خود شکست خورده است و تلاش وی برای باز سازی محور سازش علیه ایران با توجه به روند رو به جلو ایران نیز تلاشی از پیش شکست خورده است. هیچ اقدامی نمی تواند ایران را از پیمودن مسیری که برای توسعه و پیشرفت کشور انتخاب کرده است باز دارد و ایران علی رغم اینکه هیچ تهدیدی برای هیچ کشور منطقه ای محسوب نمی شود اما اجازه تهدید و تحدید منافع ملی و اسلامی را به هیچ قدرت فرا منطقه ای و هیچ ائتلاف ترکیبی نخواهد داد. تصمیم به اعزام ناگروه دریایی ایران به اقیانوس اطلس شاخص مهمی در اراده مستحکم ایران به شمار می رود. بر این اساس باید گفت امریکا باید از منطقه برود و دیر یا زود نیز خواهد رفت و این ایران است که در کنار ملت های منطقه قدرتمندانه حضور خواهد داشت.