مهدی عزیزی - سایت بیداری اسلامی -
امروز چهل سال از پیروی انقلاب اسلامی ایران و سی سال از درگذشت بنیانگذار آن می گذرد. انقلابی که تعریف آن فراتر از جغرافیایی سیاسی و مرزهای داخلی بود. از اینرو تراکم توطئه ها و انبوه سناریوهای برنامه ریزی شده علیه انقلاب ایران به دلیل نگرانی از تاثیرگذاری آن در فرایند سیاسی رویدادهای منطقه ای طراحی شد.
انقلاب ایران به مرزهای داخلی محدود نشد و این موضوع از آغاز در تئوری و دکترین مبارزه امام خمینی نیز بخوبی دیده می شد. موضوع قدس اصلی ترین عنصر تعیین کننده دکترین مقاومت امام خمینی بعنوان سرمشق تمامی جهت گیری های سیاسی مطرح شد. این موضوع جایگاه اصلی در تئوری و نیز مبارزه عملی امام قبل از انقلاب و پس از آن داشت.
چراکه این باور وجود داشت که قدس عامل مهم همگرایی امت اسلامی در برابر توطئه های حذف ماهیت اسلامی و تلاش برای تبدیل آن به یک معادله عربی است.
تا پیش از آن نیز بیشتر شیوه های مبارزه و مقاومت به دلیل وابستگی به شاخصه های ملی گرایی صرف، فقدان هرگونه نقشه راه برای اداره آینده سیاسی ملتها بود. خروجی این شیوه مبارزه ناامیدی و شکست بود. شکست همراه سرخوردگی به سمت تسلیم سیاسی در برابر اسرائیل پیش رفت.
اینجا بود که واژه سازش یا برداشت غربی آن با عنوان "صلح" وارد ادبیات گروهها و سازمانهای مبارز شد تا انجا که برجسته ترین آن در سرزمین های اشغالی یعنی ساف ( سازمان آزادیبخش فلسطین ) بسمت تسلیم و سازش با توجیه و تفسیرهای جدید رفت.
خروجی این سازمان وادادگی و سرخوردگی در برابر اسرائیل بود که اکنون بجای مبارزه برای تشکیل دولت فلسطینی برای پایان شهرک سازی در مناطق 67 مذاکره می کنند.
نتیجه 6 دهه گفتگو و این نوع شیوه مبارزه ، تنها تنزل سطح خواسته ملت فلسطین بود. سازمان ها و جریانهای دیگر نیز در فلسطین و منطقه به دلیل عدم برخورداری از یک گفتمان مشترک با پسوند اسلامی کار خاصی انجام ندادند و ترجیح دادند که در عرصه سیاسی و میدانی نقش تماشاگر را ایفا کنند.
جریانهای دیگر در منطقه نیز مانند اخوان المسلمین به دلیل ناکارآمدی سیاسی و نداشتن تجربه های سیاسی حکومت داری تنها به کلکسیون شکست ها افزوده شد. در تحولات بیداری اسلامی همین ناکارآمدی و نداشتن نگاه عمیق و درک درست از تحولات منطقه و فقدان اسلامیت واقعی این جریان به سمتی ناپیدا برد. بویژه اینکه در جهان عرب این جریان رگه هایی در فلسطین و سوریه و برخی کشورهای دیگر داشت.
این تحلیل نیز مطرح است که برخی از این سازمان بیشتر نقش بازدارنده برای شکل گیری جنبش های واقعی براساس اسلام و اقعی داشتند. واقعیت این است که رویکرد محافظه کارانه و کپی برداری از شیوه های غیراسلامی که بیشتر براساس پسوند خلق و دموکراتیک بود بر ناتوانی این جریانها و نفوذ آسان به ساختار ان شد.
عمده ناکامی انقلاب های عربی و بیداری اسلامی نیز همین شیوه های ناکارآمد بود. جریانهای اسلام سکولار نیز به مرور زمان به این جریان پیوستند تا در کنار الگوهای رفتاری طالبان و داعش عملا به ناکارامدی اسلام برای اداره ملتها دامن بزنند. و از درون این دو جریان افراطی و سکولار یک الگوی اسلامی به نام میانه رو بیرون بیاید که می توان آن اسلام امریکایی دانست که در ادبیات امام مطرح بود.
اما به موازت این جهت گیری و شیوه مبارزه الگویی با پیروزی انقلاب ایران مطرح شد که امروز بعد از 4 دهه نه تنها کارآمدی خود را از دست نداده است بلکه در حال تکامل است و بروزرسانی می شود. ادبیات سیاسی جدیدی شکل گرفت و گروههای مبارزی روی کار آمدند که پسوند اسلامی داشتند. جهاد اسلامی و حماس شکل گرفت و حتی جنبش هایی نظیر جبهه خلق و دموکراتیک هم شیوه اسلامی را در مبارزه خود انتخاب کردند.
دکترین مقاومت امام خمینی براساس شاخصه های مهمی بود که می توان به مولفه هایی همچون درک درست از شرایط منطقه ای ، دوربودن از هرگونه سطحی نگری وبرداشت های نادرست از دین اسلام ، تبیین اسلام واقعی و سیاسی با شیوه عملی مبارزه ، دشمن شناسی ، فعال کردن ظرفیت های جهانی امت اسلامی ، ارزیابی درست از تحولات آینده ، دوری از عافیت طلبی سیاسی ، کنار زدن ادبیات تسلیم بود.
خروجی این دکترین امروز در منطقه با وجود تراکم توطئه های منطقه ای قابل ملاحظه است.دکترینی که سنگ های در دست مانده فلسطینی ها را به موشک تبدیل کرد و توازن نظامی مقاومت را رقم زد. معادلات سیاسی و نظامی منطقه را برهم ریخت و ادبیات سیاسی جدیدی براساس همین دکترین مقاومت شکل گرفت.
امروز مقاومت در فصل جدیدی از تکامل و توازن قرار دارد و اردوگاه مقابل آن نیز بخوبی این ویژگی را درک کرده است. بازدارندگی موثر که حتی بجز زمینه نظامی و سیاسی در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز خود را نشان داده است نقطه قوت این محور است . همین امتداد و گستردگی مقاومت اسلامی بهمراه بازدارندگی موثر ، توان پاسخ سبب شده است تا طرف مقابل برای هرگونه اقدام ، تمامی محاسبات را در نظر بگیرد و در بیشتر مواقع نیز صرف نظر کند.