هدف تحرکات نظامی اخیر اسرائیل علیه ایران در عراق و سوریه ؟

اسرائیل از تحرکات نظامی اخیر خود، آن هم در چند جبهه چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا اسرائیل به استقبال یک جنگ فراگیر می شتابد؟ آیا این تحرکات دارای ارزش نظامی راهبردی است؟

   سایت بیداری اسلامی محمد جواد روحی :   در روزهای اخیر تحرکات نظامی رژیم اشغالگر قدس به صورت معنا داری افزایش یافته است. از یک سو مواضعی را در غزه مورد حمله قرار می دهد و از سویی دیگر به اهدافی در سوریه حمله موشکی می کند. هواپیماها و پهبادهای جاسوسی با نقض مقررات بین المللی حریم هوایی لبنان را مورد تجاوز قرار می دهند. همچنین با کمک ارتش تروریستی امریکا پایگاه هایی را در عراق مورد حمله قرار داده است که طبق گزارش ها تا کنون 12 پایگاه متعلق به حشد الشعبی هدف حملات مشکوکی قرار گرفته اند. مسئولین صهیونیستی و برخی مسئولین امنیتی امریکا نقش اسرائیل در حملات اخیر به عراق را رد نکرده اند.  در همین راستا بتسلائیل سموتریتچ وزیر راه کابینه بنیامن نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت: ما در سه جبهه غزه، کرانه باختری و شمال (سوریه و لبنان) نبرد را اد اره می کنیم.   سوال: اسرائیل از تحرکات نظامی اخیر خود، آن هم در چند جبهه چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا اسرائیل به استقبال یک جنگ فراگیر می شتابد؟ آیا این تحرکات دارای ارزش نظامی راهبردی است؟ نسبت آن با موضوع انحراف افکار عمومی از مشکلات داخلی و خصوصا اعتراضات تبعیض نژادی اسراییل که می تواند به یک شورش فراگیر تبدیل شود، چیست؟ آیا این تحرکات در واقع تلاش دارد و یا می تواند نوعی بازدارندگی را برای اسرائیل ایجاد کند؟ خصوصا که در سال های اخیر ارتش اسرائیل که مهمترین رکن بازدارندگی برای این رژیم بوده در کلیه اقدامات نظامی خود ناموفق بوده است؟ آیا این تحرکات نظامی به نوعی یک مصرف داخلی آن هم در آستانه انتخابات دارد؟   واقعیت آن است که ارتش اسرائیل فاقد توانایی های لازم برای ورود به جنگ جدیدی در منطقه است. این ارتش از جنگ 2006 که نخستین شکست را در کارنامه خود ثبت کرده در هر جنگی و هر تحرک نظامی هر چند کوچک با ناکامی روبرو شده است. تا جائیکه اساسا فکر اقدام نظامی در جبهه لبنان نیز رهبران اسرائیل را دچار وحشت می کند و در باره جبهه جنوبی نیز همین نگرانی وجود دارد خصوصا که واکنش مقاومت در غزه به حملات مقطعی اسرائیل بسیار پرحجم و دلهره آور بوده است (حدود 700 موشک طی 2 روز) و نشان دهنده وجود ظرفیت های بالای نظامی در غزه است. در جبهه سوریه با آنکه ارتش سوریه شدیدا درگیر جنگ با تروریست ها و پاکسازی مناطق آلوده به تروریست ها است اما نشان داده در صورت لزوم می تواند همزمان حملات خطرناکی را به عمق فلسطین اشغالی داشته باشد که حملات موشکی دی ماه سال 1397 و نیز حملات موشکی گسترده اردیبهشت سال جاری به مراکز حساس نظامی اسرائیل در جولان اشغالی شاخص مهمی در این ارتباط محسوب می شود.   -تحلیلگران معتقدند پاسخ چرایی تحرکات نظامی اخیر اسرائیل که البته تلاش دارد از گسترش آن و تبدیل شدنش به یک جنگ خودداری شود را باید در مصرف داخلی آن جستجو کرد. اسرائیل در آستانه انتخابات قرار دارد. انتخاباتی که باید در سپتامبر جاری (شهریور) برگزار شود. نظر سنجی ها نشان می دهد که بنیامین نتانیاهو امکان پیروزی قاطع ندارد و بالتبع امکان تشکیل کابینه ائتلافی به رهبری وی در تاریکی محض قرار دارد خصوصا که رقبای وی با مهندسی خاصی نوعی کودتا برای حذف وی از صحنه سیاسی را دنبال می کنند. نزدیک شدن حزب اسرائیل بیتنا به ریاست لیبرمن به حزب آبی و سفید به رهبری گانتس، افق روشنی را برای نتانیاهو ترسیم نمی کند. گانتس و لیبرمن نتانیاهو را متهم می کنند که بزدل است و در مواجهه با تهدیدات امنیتی علیه اسرائیل خصوصا از سمت غزه، منفعل است.   -تحلیلگران همچنین معتقدند نتانیاهو با انجام این تحرکات نظامی در واقع تلاش دارد خود را فردی قدرتمند نشان دهد که می تواند امنیت اسرائیل را تامین کند و با توجه به اینکه مراکز مطالعاتی استراتژیک این رژیم ایران، حزب الله، مقاومت غزه، و سوریه را به عنوان خطرات استراتژیک برای اسرائیل معرفی کرده اند، نتانیاهو با گسترش تحرکات نظامی تلاش دارد پاسخ انتقادات کودتا گونه رقبا را داده باشد. بر این اساس با حملات محدودی که به سوریه انجام می دهد، اعلام می کند که مواضع نیروهای ایران در سوریه را هدف قرار داده است حال آن که می داند در این مواضع اساسا ایرانی ها حضور ندارند خصوصا پاسخ دردناک ایران به شهادت نیروهایش در پایگاه T4 سوریه از یاد نبرده است. -همچنین نسبت به حملات به مقرهای حشد الحشبی نیز اعلام می کند اسرائیل هر جا که نیروهای ایرانی حضور داشته باشند را مورد حمله قرار می دهد! حال آنکه بحث مشارکت اسرائیل در این حملات هنوز در مرحله امکان قرار دارد برخی کارشناسان امکان نقش داشتن مستقیم ارتش امریکا در آن را منتفی نمی دانند.   -در ارتباط با غزه نیز تلاش دارد شرایط را طوری مدیریت کند که انتقادات رقبا بی اثر شود به همین دلیل از یک طرف با ورود  فرستاده ویژه قطر با کمک 400 میلیون دلاری به غزه موافقت می کند با این شرط که غزه تا زمان برگزاری انتخابات، تحرکات نظامی علیه اسرائیل نداشته باشد و به نوعی آتش بس برقرار شود و از سوی دیگر حملات محدودی را علیه غزه انجام می دهد که با توجه به حضور محمد العمادی قطری در غزه، مقاومت پاسخ متناسب را به بعد موکول کرده است.   -کارشناسان بر این باورند؛ با همه اقداماتی که نتانیاهو برای موفقیت در انتخابات پیش رو انجام می دهد، اساسا امکان موفقیتی برای وی متصور نیست زیرا نظر سنجی ها نشان می دهد که احزاب راستگرا و احزاب چپ گرا بسیار نزدیک به هم هستند و نتانیاهو تنها با پیوستن لیبرمن می تواند همچنان به ادامه نخست وزیری امیدوار باشد اما لیبرمن اصرار دارد تا زمانی که نتانیاهو در سمت ریاست حزب لیکود قرار دارد از پیوستن به آن خودداری کند و خواستار برکناری وی از ریاست لیکود و تشکیل کابینه ائتلافی به ریاست بنی گانتس شده است.