امام موسی صدر، حل مسأله فلسطین را مبرم ترین مسئله میدانست و آن را نه تنها مسألهای اسلامی، بلکه انسانی تلقی میکرد و میکوشید تا وجدانهای بشری را متوجه خطر صهیونیزم و مظلومیت مردم فلسطین کند.
سید موسی صدر در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۰۷ ش در قم دیده به جهان گشود.پدر وی سیدصدرالدین صدر، از علمای برجسته و مبارز قم به شمار میرفت و در زمان تحصیل خود در نجف اشرف حرکتهای مترقی و نوجویانه را در عراق رهبری میکرد. وی پس از مهاجرت به ایران در شهر مقدس مشهد سکونت گزید. اندکی بعد به دعوت بنیانگذار حوزه علمیه قم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به منظور معاونت و جانشینی ایشان به شهر قم هجرت کرد و پس از سالها تلاش و خدمت،در همانجا دار فانی را وداع گفت. خاندان صدر نیز از خاندانهای علمیمعروف عراق و لبنان در دو قرن اخیر است. پدر مادر او، عالم مبارز، حاج آقا حسین طباطبایی قمیبود که به دلیل اعتراض به سیاستهای ضد اسلامیرضاشاه به عتبات عالیات تبعید شد.
وی دروس ابتدایی و متوسطه را در شهر قم گذراند و همزمان تحصیلات حوزوی را نیز از ۱۳۲۰ در همان شهر آموخت. استادان دوره سطح او بزرگانی چون سیدرضا صدر (برادر بزرگش)، محقق داماد و علوی اصفهانی و استادان خارج فقه و اصول وی، حضرات آیات: سید احمد خوانساری، حجت، محقق داماد، امام خمینی و پدرش بودند. علاوه بر آن فلسفه را نیز نزد علامه طباطبایی و برادرش فراگرفت و خود به تدریس مقدمات و سطح پرداخت. خوش فهمی، گیرایی فراوان و نبوغ علمیاو از همان زمان زبانزد گردید.
سیدموسی در جنب تحصیل حوزوی و پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ درجه لیسانس اقتصاد گردید و در همان سالها علاوه بر زبان عربی، زبانهای انگلیسی و فرانسه را نیز فراگرفت.سید موسی صدر خود در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله کتاب با ارزش شرح لمعه را برای شاگردانی چند که در حوزه از بر جستگی خاصی برخوردار بودند، تدریس میکرد و در ارائه مسائل مهم و پیچیده آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا میداشت.
او در سایه پشتکار شبانه روزی توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جای دهد و پس از چندی به تدریس فقه و اصول و منطق و فلسفه بپردازد.وی همچنان از روح بلند و استعداد سرشار خود کمک میگیرد و علاوه بر تسلط کامل به دو زبان فارسی و عربی، به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی همت میگمارد و در این راه نیز پیروز و سربلند بیرون میآید. او فرصتهای طلایی دوران جوانی را به آسانی از دست نمیدهد و از لحظههای هر چند کوتاه آن استفادههای بلند و پایدار میکند. پس از درگذشت پدرش در دی ماه ۱۳۳۲، وی برای ادامه و تکمیل تحصیلات دینی خود، عازم نجف اشرف گردید.
دو سال پس از اقامتش در نجف اشرف به قصد دیدار با بستگان خود در لبنان، عازم آن کشور شد و در شهر صور با عالم بزرگ و معروف و مجاهد شیعه لبنان، سید عبدالحسین شرف الدین ، دیدار و گفت و گو نمود. در حدود ۱۳۳۵، آیت الله بروجردی، مرجع تقلید شیعیان، طی نامهای به وی پیشنهاد کرد تا به عنوان نماینده تام الاختیار ایشان، جهت رسیدگی به امور مسلمانان ایتالیا به آن کشور برود که او بنا به دلایلی، آن پیشنهاد را نپذیرفت. اما سال بعد که شرف الدین در لبنان درگذشت، پسرانش از سید موسی دعوت کردند تا بنا بر سفارش پدرشان، به لبنان رفته و رهبری شیعیان آنجا را برعهده گیرد. در آن سالها وی توانست فعالیتهای بزرگ و اثر گذای را در لبنان به جای گذارد:تاسیس مدرسه صنعتی جبل امل – تاسیس جمعیت بر و احسان – تاسیس موسسه بیت الفتاه- اموزشگاه پرستاری –مرکز پزشکی –موسسه قالیبافی- تاسیس مرکز بررسی های اسلامی – تاسیس مجلس اعلای شیعیان- تاسیس سازمان جنبش مستضعفان- تاسیس سازمان نظامی امل و...
با اوج گیری انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی در ۱۳۵۷، وی طی مقالهای در شهریور ماه آن سال که در روزنامه لوموند پاریس به چاپ رسید، انقلاب اسلامی را ادامه حرکت انبیا دانست و امام خمینی را یگانه رهبر بزرگ انقلاب به جهانیان معرفی کرد.
فلسطین در اندیشه امام موسی صدر:
گذشته از بعد اجتماعی، موضوع فلسطین مسئلهای بود که امام موسی صدر در خط مشی سیاسی و دینی خود در لبنان سخت بر آن پای میفشرد. کسی که میخواهد خط مشی امام موسی صدر را بررسی کند، ناگزیر باید حضور پررنگ مسئلۀ فلسطین و خطرهای طرح صهیونیستی در سخنان امام صدر و نیز هشدارهای او برای ایستادگی در برابر این طرح و جلوگیری از سرایت آن به دیگر نقاط جهان عرب را نیز در نظر بگیرد.
امام موسی صدر، حل مسأله فلسطین را مبرم ترین مسئله میدانست و آن را نه تنها مسألهای اسلامی، بلکه انسانی تلقی میکرد و میکوشید تا وجدانهای بشری را متوجه خطر صهیونیزم و مظلومیت مردم فلسطین کند. وی از جمله گفت: «تلاش برای آزادی فلسطین، تلاش برای آزادی مقدسات اسلامیو مسیحی و تلاش برای آزادی انسان است. همچنین تلاشی است برای جلوگیری از آلوده شدن نام خداوند روی زمین؛ زیرا صهیونیسم با رفتارهای خود، نام خداوند را آلوده میسازد». و به دنبال آن با صدور فتوایی، هرگونه معامله با اسرائیل را تحریم کرد.
امام صدر از همان نخستین عرصۀ جهاد خود یعنی جبل عامل در جنوب لبنان دریافت که مردم جنوب قربانی همپیمانی شوم میان محرومیت اجتماعی و تجاوزهای پی در پی اسرائیل از قبل از شکلگیری دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین در سال ۱۹۴۸ هستند. امام دریافت که مردم جنوب از کشتارهای اسرائیل در امان نیستند. کشتارهای حولا و صلحا در سال ۱۹۴۷ نمونههایی بود که پیش از جنایات دیر یاسین و طنطوره رخ داد. امام میدید که این کشتارها سرنوشتی مشترک برای مردم جنوب و مردم فلسطین رقم میزد و از این رو بود که امام همبستگی میان محرومان «در» سرزمین و محرومان «از» سرزمین را مطرح کرد. امام صدر در ادبیات اصلاحی و جهادی و مقاومتی خود، همه عناوین مربوط به فلسطین را به کار برد؛ عناوینی همچون فقر، آوارگی، بی-خانمانی، مقاومت، شهادت و جانفشانی در برخورد با خطرناکترین طرحی که امت عربی با آن رو به رو بود.
او در عین حال که قبول داشت ملت فلسطین در خط مقدمِ تلاش برای آزادسازی فلسطین و ایستادگی در برابر اسرائیل قرار دارد، مسأله فلسطین را مسأله هر انسان عرب و مسلمان و آزاده میدانست و بر این اساس او را نه تنها مسئول حمایت از مقاومت فلسطین، که مسئول پیوستن کامل به صف مقاومت و تعهد نسبت به آن میشمرد.
امام در عرصۀ نظری و فکری، مسئلۀ فلسطین را در متن میثاق جنبش محرومان (امل) گنجاند. در بند ششم این میثاق که زیربنای فکری برای عضویت سازمانی است، آمده است: «فلسطین، سرزمین مقدسی که دستخوش همه انواع ستمها بوده و هست، در قلب و جان جنبش ما جا دارد و تلاش برای آزادسازی آن مهمترین وظیفه ماست و ایستادن در کنار ملت فلسطین و پاسداری از مقاومت آنان و همبستگی با آنان مایه شرافت جنبش و برخاسته از ایمان آن است؛ به ویژه آنکه صهیونیسم خطری برای حال و آینده لبنان و خطری برای ارزشهایی که به آن ایمان داریم و همچنین خطری برای همه انسانیت است. صهیونیسم، همزیستی فِرق در لبنان را چالشی همیشگی برای خود و رقیبی نیرومند برای رژیم اسرائیل میداند.
امام صدر در عرصه عملی نیز با تشکیل دادن گروههای مقاومت لبنان «امل» گستردهترین تلاش را برای به خروش درآوردن محافل شیعی لبنان به کار بست و گفت: نمیخواهم منتظر بمانم تا اسرائیل جنوب را اشغال کند و آنگاه مقاومت را پایهگذاری کنم.
او مقاومتی پیشگیرانه و پیشیجویانه را خارج از چارچوبهای گروههای سازمان آزادیبخش فلسطین و ارتشهای عربی پایهگذاری کرد تا بر بعد مردمی مقاومت تأکید کند و نشان دهد که هر کشور عربی باید مسئولیت آمادهسازی کامل و ایجاد سازمانهای مقاومت در برابر اسرائیل را بر دوش بگیرد تا بار آن تنها بر دوش فلسطینیان نباشد.
امام صدر به ضرورت افزایش نگاه حرام انگارانه به اسرائیل و تقویت همه عوامل دخیل در جنگ با اسرائیل ایمان داشت که در رأس همه آنها ضرورت تقویت مانع روحی ـ روانی در این نبرد بود. او در این راستا هر گونه به رسمیت شناختن اسرائیل یا همکاری با آن را حرام شمرد و گفت: «اسرائیل شر مطلق است و تعامل با آن حرام است.» وقتی اسرائیل دیوار حسن نیت را در مرز فلسطین و لبنان برپا کرد تا از این راه با سوء استفاده از بیتوجهی دولت لبنان به شهروندان جنوب، در بافت جنوبی روستاهای مرزی نفوذ کند، امام صدر به حرام بودن و گرفتنِ حتی یک دانه قرص (دارو) از اسرائیل فتوا داد و این را ترجیح میداد که انسان بمیرد ولی از اسرائیل کمک نگیرد. بدین ترتیب امام صدر پای رابطه با اسرائیل را به میدان محرّمات شرعی و دینی کشید. امام صدر یقین داشت که حمایت از مقاومت فلسطین یک واجب شرعی است و همو بود که مقاومت را خیر مطلق می-خواند.
امام در سال ۱۹۶۹ که مقاومت فلسطین در آغاز راه قرار داشت و ضعیف و آواره بود، مراسم افطاری در اوتیل الکارتون برپا کرد و در آن به جمعآوری کمکهای داوطلبانه برای انقلاب فلسطین پرداخت. او همچنین تلاش کرد از مرجع بزرگ شیعیان در نجف اشرف آیت الله سید محسن حکیم فتوای جواز پرداخت خمس به جنبش فتح و مقاومت فلسطین را بگیرد.
او قدس را محور جنگ و مبارزه و بزرگتر از یک دهکده یا شهر و بلکه عنوانی برای آینده و سرنوشت منطقه میشمرد و میگفت: «قدس قبله ما، کانون ارزشهای ما، عینیتبخش وحدت ما و معراج رسالت ما (محل عروج پیامبر ما) است. قدس مقدسترین و مهمترین مسئلۀ ماست.» امام صدر کرامت عرب و مسلمانان را در گرو آزادی قدس و حاکمیت عرب بر آن میدانست و چیرگی صهیونیست-ها بر آن و اعمال حاکمیت برای یهودیسازی آن و پایتخت قرار دادن آن را مایه ننگ و خواری عرب و مسلمانان میشمرد و میگفت: «زندگی ما بدون قدس ذلت و خواری است.» او ایمان داشت که سازش یا مذاکره یا سرسپردگی به بلوک شرق یا غرب، قدس را باز نخواهد گرداند بلکه آزادی قدس در گرو چیزی بود که امام صدر درباره آن میگفت: «ای اباعمار! بدان که شرافت قدس جز این را برنمیتابد که به دست مؤمنان شرافتمند آزاد گردد.» گویا او چالشهای هراسانگیز و آینده سیاهی را که در انتظار این شهر مقدس بود، می-دید. امام صدر آشکارا با طرح صهیونیستی، دشمنی کرد زیرا طرحی غاصبانه و ظالمانه بود که با تجربۀ لبنان متناقض بود. او میگفت: «ما اسرائیل را نخستین دشمن خود و خطری فرهنگی و تمدنی و اقتصادی و سیاسی بر ضد خود میدانیم.» در جای دیگر نیز گفت: «ما اسرائیل را شر مطلق میدانیم.»
در دنیا چیزی بدتر از اسرائیل وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند ما در کنار شیطان میایستیم.
از نظر امام صدر اسرائیل، این ستمپیشه تجاوزکارِ اشغالگر باید از صفحه وجود حذف شود، آنجا که گفت: «از بین بردن اسرائیل امری الهی است.» و گفت: انقلاب فلسطین تنها راه به سوی سرزمین مقدس است. انقلاب فلسطین شعله مقدسی است که خداوند برای پشتیبانی از خلق خود و برای کرامت این امت و نابودی دشمنان آن که دشمنان انسانیتاند، برافروخته است.
امام صدر سازشگری و مذاکره و پناه بردن به محافل بین المللی و سرسپردن به این طرف و آن طرف را رد میکرد و میگفت: ملت فلسطین بیست سال انتظار کشید ولی هیچ کس در دنیا با آن منصفانه برخورد نکرد و همه، حتی مؤسسات بین المللی آن را فراموش کردند و از این رو ناگزیر شد خودش عهدهدار مشکل خودش شود و برای بازگشت به سرزمین خود بهایی سنگین پرداخت، یعنی فدا کردن یک نسل کامل.
در زمانی که تنشهای مذهبی و جنجالهای فرقهای حکمفرما است و مسأله فلسطین هیچ بهرهای از اهتمام عرب و مسلمانان ندارد، این سخن امام صدر در یادها میآید که «شیعیان معضل فلسطین را معضل خود میدانند و بر این باورند که تا زمانی که دشمن صهیونیستی، که به خاک آنان چشم طمع دوخته، در فاصلۀ چند ده متری آن در کمین نشسته است، هیچ گونه امنیتی به دست نخواهد آمد.
امام صدر چقدر دوراندیش و دورنگر است که میگفت: «باید تلاش کنیم تا اسرائیل همواره دشمن باقی بماند.» زیرا او میدید که زمانی که فلسطین جایگاه محوری خود در جهان عرب و جهان اسلام را از دست دهد، آنان به صورت فرقهها و گروههایی به جان یکدیگر خواهند افتاد، همان گونه که امروز شاهد آن هستیم.
امام صدر استوارترین رابطهها را با رهبران مقاومت فلسطین به ویژه جنبش فتح برقرار کرد و همواره پشتیبان و خیرخواه آنان بود و میگفت: «تکیهگاه حقیقی انقلاب فلسطین عمامه من و محراب و منبر من است.» او با فرو رفتن مقاومت فلسطین در گرداب بحران لبنان و سوء استفادۀ هر کدام از طرفهای لبنانی از آن، مخالفت میکرد. از نظر او قبلۀ مسلمانان باید فلسطین باشد و باقی بماند. میگفت: بازگشت به فلسطین، نماز ما و ایمان ما و دعای ماست و ما در این راه هر چیزی را تحمل میکنیم و با تحمل سختیها در این راه به خداوند تقرب میجوییم.
امام موسی صدر به دلیل تحصیل در حوزه علوم دینی و شناختی که از دین یهود و اقدامات مخرب اسرائیل داشت، علت آن را «صهیونیسم» به عنوان ریشه فکری دولت اسرائیل میدانست.
ایشان، با توجه به زمینههای فکری، دینی و سیاسی خویش، معتقد بود رژیم نژادپرست صهیونیستی به وسیله قدرتهای بزرگ و استعماری به وجود آمده است. از نظر ایشان، صهیونیستها همواره به دنبال توسعهطلبی ارضی و امنیتی در خاورمیانه هستند که نه فقط خطری برای مردم این منطقه بلکه برای جهانیان است.
به عقیده امام موسی صدر، اسرائیل با تفرقهافکنی بین طوایف و کشورها با استفاده از سیاستهای تروریستی به دنبال دستیابی به اهداف خویش است. ایشان معتقد بود صهیونیستها با ادعاهای تاریخی دروغین، سرزمین مقدس فلسطین را به پایگاهی برای فساد و توطئه علیه مردم عرب و مسلمان خاورمیانه تبدیل کردهاند.
در مجموع امام موسی صدر به منظور مقابله با رژیم صهیونیستی راهحلهایی ارائه داده است که میتوان به تداوم و تقویت مقاومت، بهره بردن از عنصر معنویت و توکل بر خدا، برنامهریزی و عقلانیت در کارهای تشکیلاتی، وحدت و پرهیز از اختلافات داخلی بین گروههای مقاومت، کشورهای عربی و اسلامی و طوایف مختلف، تشکیل جامعه مقاوم و تقویت و همکاری ارتشهای کشورهای عربی به عنوان
عاملی برای پیروزی نام برد.
انتهای پیام