چرا نتانیاهو بر پیروزی در انتخابات اصرار می کند؟

 محمد جواد روحی:   بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در تکاپوهایش برای جذب آراء جامعه صهیونیستی ، می کوشد به جامعه صهیونیستی این نکته را القاء کند که وی بهترین رابطه را با رئیس جمهور امریکا یعنی دونالد ترامپ دارد و این رابطه یک رابطه خاص است که در تاریخ حیات این رژیم از سال 1948 تاکنون سابقه نداشته است و بنابراین وی تلاش دارد از این فرصت بهترین بهره را برده و شرایط اسرائیل را در سطح منطقه بهبود بخشیده و تثبیت سازد. بدیهی است که این امر همراه با اقدامات افراطی است که دولت های پیشین اسرائیل هرگز قادر به انجامش نبوده اند. نتانیاهو در پی القاء این نکته نیز است که اگر وی نخست وزیر نشود، این باره در این سطح عالی به پایان می رسد و این موضوع می تواند امنیت اسرائیل را با تهدید جدی روبرو سازد.   با اقدامات افراطی که دولت صهیونیستی با پشتوانه ترامپ تا کنون انجام داده است و به نظر می رسد که این اقدامات همچنان ادامه داشته باشد، بدیهی است رژیم صهیونیستی با دشواری های امنیتی زیادی در آینده روبرو خواهد شد. بحث انتقال سفارت امریکا از تل آویو به بیت المقدس و اعلام شناسایی این شهر مقدس اسلامی به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی آمریکا در واقع اولین اقدام خطرناک در این ارتباط محسوب می شود که افکار عمومی جهان اسلام را تحریک کرده و شرایط را برای اقدامات ضد صهیونیستی و البته ضد امریکایی در سطح منطقه ملتهب ساخته است.   اقدام بعدی به رسمیت شناخته شدن ضمیمه سازی منطقه اشغالی جولان به رژیم صهیونیستی است که هم فلسطینیان را تحریک کرده است تا جائیکه مقاومت فلسطینی در واکنش به این اقدام اعلام کرد حمله به اشغالگران صهیونیست در بلندیهای جولان را یک حق مشروع می داند. همچنین این اقدام دروزی های فلسطین اشغالی را به شدت نگران کرده است. تصویب قانون قومیت در پارلمان صهیونیستی با فشار نتانیاهو جامعه صهیونیستی را قطب بندی کرد. قانون قومیت تعیین سرنوشت را منحصر در یهود کرده است و این موضوع وضعیت فلسطینیان را از شهروند به مقیم تغییر وضعیت داده است.    یکی از مهمترین دلایل مخالفت برخی از احزاب سیاسی اسرائیل با قانون قومیت نیز نگرانی از شرایط امنیت در آینده است. ورود اشغالگرانه به الخلیل به همراه هزاران سرباز نیز اعتراضات زیادی را برانگیخته است. بحث توسعه و ضمیمه سازی شهرک های صهیونیستی در مناطق اشغالی 1967  نیز از دیگر اقدامات افراطی دولت نتانیاهو است. اقدام نظامی در سوریه و لبنان و عراق نیز در چند ماه اخیر گسترش یافته است.نتانیاهو این اقدامات افراطی را با حمایت دولت ترامپ انجام داده است و از اعلام آن نیز ابایی ندارد. وعده ضمیمه سازی دره رود اردن پس از پیروزی در انتخابات آتی را هم رسما اعلام کرد که با کمک امریکا انجام خواهد داد.    تحلیلگران معتقدند این اقدامات افراطی تحولات منطقه را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد و اسرائیل ناگزیر باید پیامدهای این اقدامات خود را تحمل کند. بحث ضمیمه سازی قدس و الخلیل و کرانه باختری عملا خودگردانی فلسطین را از حیز انتفاع انداخته است. خودگردانی فلسطین بر اساس قرارداد اسلو سال 1993 می بایست در مناطق اشغالی 1967 اعمال کنترل کند اما با این اقدامات عملا زمینی برای اعمال حاکمیت خودگردانی وجود نخواهد داشت. به نظر می رسد خودگردانی که عملا منحل شده است، رسما نیز منحل شود حتی اگر محمود عباس مقاومت کند، بدنه خودگردانی تغییر موضع خواهند داد و به مقاومت فلسطینی خواهند پیوست. موضوعی که می تواند کرانه باختری را مجددا مقابل اسرائیل قرار دهد و گسترش مقاومت در این منطقه عملا امنیت اسرائیل را وارد مرحله بی ثباتی خواهد کرد.     گسترش مقاومت در فلسطین روند عادی سازی با رژیم های عربی را متوقف خواهد کرد . کما اینکه مواضع اتخاذی از سوی رهبران برخی رژیم های عربی در ارتباط با اقدمات افراطی اسرائیل نشان می دهد که عادی سازی وارد چالش سختی شده است.   حملات نظامی به مواضع مقاومت در لبنان و سوریه و عراق شرایط را به سمت  اقدام متقابل سوق داده است. حمله انتقامی حزب الله به خودرو نظامی اسرائیل در شمال شاخص مهمی در این ارتباط محسوب می شود. تلاش عراق برای تامین امنیت فضای این کشور از طریق خرید سامانه های پیشرفته دفاعی از ایران و روسیه و نیزمجهز شدن حشد الشعبی عراق به انواع موشک های نقطه زن نشان می دهد اسرائیل باید منتظر حملات عراقی ها باشد. ارتش سوریه نیز که تقریبا از جنگ با تروریست ها فارغ شده است و تنها چند نقطه کانونی در ادلب و شرق فرات مانده نیز برای مقابله تمام عیار با اسرائیل مهیا می شود. تقویت سامانه های دفاعی و نیز تقویت راهبرد موشکی از جمله اقدامات ارتش سوریه در این ارتباط محسوب می شود. گروه های مقاومت فلسطینی نیز با تقویت خود توانسته اند معادله درگیری با اسرائیل را تغییر دهند و در حال حاضر هر اقدام اسرائیل، پاسخ متناسب را از سوی مقاومت دریافت می کند.    تحولات نشان می دهد معادلات در منطقه خاورمیانه کاملا تغییر کرده است. جبهه مقاومت به رهبری ایران بازیگر اصلی و محوری نظم جدیدی است که شکل گرفته است. دایره بازیگری رژیم صهیونیستی و جبهه سازش هر روز محدود تر می شود. نتانیاهو امنیت اسرائیل را به امریکا گره زده است . همه امید اسرائیل و جبهه سازش حمایت های امریکا است. اما آیا امریکا از توان لازم برای دفاع از اسرائیل و جبهه سازش برخوردار است؟   واقعیت آن است که امریکا به دلایل متعدد نه تنها اراده، بلکه از توان لازم برای ورود به یک جنگ جدید در منطقه آن هم به دلیل ماجراجویی های اسرائیل و رژیم های وابسته عربی برخوردار نیست. امریکا یک کسری بودجه تقریبا 22 تریلیون دلاری دارد که بیش از 7 تریلیون آن تنها به دلیل مداخله نظامی در منطقه خاورمیانه بوده است. این اقتصاد تحمل ورود به یک جنگ جدید در منطقه را ندارد خصوصا که برآوردها نشان می دهد جنگ جدید به تنهایی سقف بدهی دولت امریکا بیش از 10 تریلیون دلار افزایش خواهد داد. انتخابات ریاست جمهوری نیز در پیش است و ترامپ اصرار دارد تا انتخابات را مهندسی کند. اصرار وی به کاهش تنش ها با ایران و پرهیز از برخورد نظامی در همین چارچوب ارزیابی می شود.   ایران در سال های اخیر در هر برخورد نظامی با امریکا قدرتمندانه عمل کرده و موفق بوده است. توقیف قایق های نظامی متجاوزامریکا در آب های نزدیک جزیره فارسی، نشاندن پهباد RQ170، حضور قدرتمندانه در مقابل ناوهای امریکایی در منطقه و محدود کردن قدرت مانور آنها در منطقه، سرنگونی پهباد گرانقیمت و البته متجاوز ترایتون و هشدار جدی به هواپیمای نظامی امریکا با بیش از 30 نظامی امریکایی، تنها نمونه هایی از این تقابل بوده است که ناگزیر رسانه ای شده اند.   از سوی دیگر صحنه افغانستان، عراق و سوریه و یمن نیز برای امریکا با شکست های زیادی همراه شده است. امریکا احساس می کند که توان ورود به یک عرصه سخت در سطح منطقه را ندارد. بنابراین این سوال مطرح است، چرا نتانیاهو اصرار دارد برای پیروزی در انتخابات و رسیدن به قدرت، جامعه صهیونیستی را به مرحله ای انتقال دهد که از جبهه های مختلف مورد حمله واقع شود؟ در حالی که حمایت علنی امریکا از اسرائیل تنها یک توهم است؟