جایگاه کنونی آمریکا و تاثیر آن بر وضعیت امروز رژیم تل آویو
در چارچوب همین ارزیابی می توان هم برای وضعیت داخلی اسراییل و هم برای فرجام طرح صلح آمریکا چشم انداز بسیار مبهمی را متصور شد. اسرائیل در چنین جایگاهی قرار دارد و عجیب آنکه در رسانه ها اما چهره بزک شده ای از او به تصویر کشیده می شود.
سایت بیداری اسلامی :در دهه های گذشته بویژه از زمان تاسیس رژیم اسراییل در سال 1948 همواره وضعیت این رژیم تابعی از جایگاه آمریکا و دول غربی در صحنه مناسبات بین المللی بوده است.
از سال 1945 میلادی و با پایان جنگ جهانی دوم کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، شوروی و چین جزو کشورهایی بوده اند که رشد و توسعه سایر کشورهای جهان به نوعی بستگی به میزان رضایت کشورهای یاد شده و همچنین میزان نزدیکی و یا دوری به آنان داشته است.
در میان کشورهای پیروز در جنگ جهانی دوم ، بیش از همه آمریکا و پس از آن انگلیس و فرانسه و با فاصله کمی شوروی و چین هر یک به میزان خساراتهایی که از ناحیه جنگ برآنان مترتب شده بود بر مناسبات جهانی نفوذ یافته و سیاست های خود را با تعریف ارزش های خود در جهان به پیش برده اند.
آمریکا البته بواسطه دوری از صحنه جنگ کمترین میزان خسارت را متحمل شده و به تبع آن بیشترین سود و بهره را از دوران پس از جنگ جهانی دوم نسیب خود کرد. سایر کشورها اما به رغم داشتن جایگاه کم نظیر در سازمان ملل تا سالها اسیر پیامدهای جنگ بودند.
دوران پسا جنگ دوم جهانی، فرصتی بود تا آمریکایی ها در غیاب رقبای پیروز خود در جنگ، ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و نظامی بین المللی را با محوریت و اتکا به خود ایجاد کرده تا از طریق این نظامات اراده خود را بر امورات دولت ها و ملت های جهان تحمیل نماید.
ایجاد پیمانهای دو و چند جانبه امنیتی نظیر ناتو، ایجاد نهادهای مالی، اقتصادی و فرهنگی و پیمانهای نظامی و... از جمله اقدامات آمریکا برای نفوذ در مناسبات جهانی بود. این ابزار البته در مقاطع مختلف طی هفت دهه اخیر هر بار به نوعی در خدمت به منافع آمریکا در سراسر جهان آمده است. ایجاد ائتلاف های گوناگون منطقه ای و قاره ای و مهمتر از همه ساخت کشورهای جعلی در نقاط مختلف دنیا به عنوان جای پای قدرتهای سلطه گر نیز از جمله برنامه های آمریکا برای سلطه بر اراده ملتهای دنیا پس از جنگ جهانی دوم بوده است.
تشکیل رژیم صهیونیستی که البته با تلاش های انگلستان کشور استعمار گر وقت صورت گرفت فرصت بی بدیلی برای آمریکا به عنوان قدرت نوپای جهان بود تا از طریق ان بتواند شریان اصلی جریان انرژی دنیا را در رقابت با رقبای خود در اختیار گیرد.
اسرائیل پادگان نظامی آمریکا در قلب خاورمیانه محل عزیمت آمریکا برای کنترل سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای دور نزدیک این منطقه بود. از این حیث آمریکا همه توان خود را در عرصه های مختلف در خدمت به حفظ، تثبیت و شناسایی این رژیم آورد. اسراییل از همان مواهب اقتصادی، نظامی، امنیتی، سیاسی و... برخوردار شد که آمریکا بهره می برد. امنیت اسراییل در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت و کماکان نیز این اولویت گذاری به رغم همه اعتراضات در درون آمریکا پا برجاست.
اینک اما در اسراییل برای نخستین بار طی یک سال، پدیده ای سیاسی روی داده است که نگاه ها را به سمت آمریکا و احتمالات مربوط به جایگاه این کشور در دنیا معطوف می کند. دو انتخابات سراسری در اسراییل به فاصله پنج ماه برای تشکیل یک کابینه صورت گرفته و ناکام بوده است. بنا بر اختلافات موجود این احتمال وجود دارد تا کمتر از دوماه دیگر این رژیم به سمت سومین انتخابات پیش از موعد کشیده شود.
اتفاق نادری که نه تنها بیانگر هرج و مرج سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در درون اسراییل است بازتاب دهنده وضعیت شکننده هم پیمانان این رژیم هم می تواند باشد. بسیاری رویداد یاد شده در اسراییل را بی ارتباط با وضعیت بزرگترین و تنها حامی اسراییل نمی دانند. جایی که آمریکا در بسیاری از پرونده های جهانی میدان را به رقبای خود باخته است.
در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن، عربستان، منطقه خلیج فارس، ونزوئلا، کره شمالی و... آمریکا تقریبا حرفی برای گفتن ندارد. منحنی افول قدرت آمریکا در مقایسه با رقبای جهانی و منطقه ای اش شتاب بیشتری به خود گرفته و طبیعی است به همان میزانی که آمریکایی ها جایگاه خود را در مناسبات و نظامات جهانی از دست می دهند هم پیمانان استراتژیک و غیر استراتژیکش نیز جایگاه خود را در حال از دست دادن می بینند.
اسرائیل نقطه کانونی حمایت های آمریکا در منطقه غرب آسیا و یا به قول انگلیسی ها خاورمیانه است. به خوبی می توان روند افول قدرت آمریکا در منطقه را در درون اسراییل مشاهده کرد. بنیامن نتانیاهو که او را ذخیره بنیانگذاران اولیه اسراییل لقب داده بودند و قرار بود منجی وضعیت نابسامان درون اسراییل باشد امروز پس از یک دهه یکه تازی در دوبار تلاش برای حفظ جایگاه نخست وزیری ناکام مانده و عن قریب در دادگاهی بخاطر فسادهای متعدد محاکمه شود.
حتی هدیه های ترامپ از انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس گرفته تا شناسایی حاکمیت اسراییل بر بلندهای جولان سوریه نیز نتوانسته به وضعیت او سامان بخشد. نکته تلخ ماجرا برای او کناره گیری صاحب منصبانی همچون جان بولتون از دولت کاخ سفید و در نهایت پشت کردن ترامپ در انتخابات 17 سپتامبر به اوست. دولت آمریکا برخلاف رویه معمول در هفت دهه اخیر و به دلیل وضعیت داخلی و خاورمیانه ای اش به وضعیت موجود در اسراییل که وضعیتی بین هوا و زمین است راضی است. چون ایجاد هرگونه درگیری به شکنندگی وضعیت آمریکا در منطقه عمق بیشتری خواهد بخشید.
به این ترتیب چشم اندازی که برای اینده اسراییل می توان متصور بود بواسطه استفاده این رژیم از همان ابزارهای قدرت آمریکا تابعی از وضعیت این کشور است. ابزارهای قدرت آمریکا در جهان که در دو مولفه قدرت نرم و سخت خلاصه می شود شامل اقتصاد، توان نظامی، قدرت دیپلماتیک و توان اطلاعاتی است. اگر این چهار عنصر و مولفه قدرت آمریکا توان یکسره سازی رویدادهای جهانی از جمله تحولات افغانستان، عراق، سوریه، یمن، ونزوئلا، کره شمالی، لبنان، ایران و... را به نفع منافع این کشور داشت ما هم با شما هم نظریم که اسرائیل در وضعیت بسیار ایده آل آنگونه که خود و رسانه های وابسته به صهیونیسم جهانی در تلاش برای تبلیغ آن هستند، قرار دارد.
در چارچوب همین ارزیابی می توان هم برای وضعیت داخلی اسراییل و هم برای فرجام طرح صلح آمریکا چشم انداز بسیار مبهمی را متصور شد. اسرائیل در چنین جایگاهی قرار دارد و عجیب آنکه در رسانه ها اما چهره بزک شده ای از او به تصویر کشیده می شود.
انتهای پیام