دكتر ولايتي : حاج قاسم روي طرح جديد محبان اهل بيت عليهمالسلام خيلي تكيه داشت
محبت اهل بيت عليهمالسلام در ايشان خيلي قوي بود. ما وقتي بيداري اسلامي را با مشورت حاج قاسم شروع كرديم، ايشان روي طرح جديد محبان اهل بيت عليهمالسلام خيلي تكيه داشت. آن هم ناشي از محبت و اعتقاد فوقالعادهاي بود كه به اهل بيت عليهمالسلام داشت.
تحولات غرب آسيا و مسئله فلسطين بعد از ترور سردار سليماني در گفتگو با دكتر ولايتي؛
در مقطع زماني بعد از ترور شهيد حاج قاسم سليماني، تحولات مهمي در غرب آسيا، جهان اسلام و مشخصاً مسئلهي فلسطين رُخ داده است. از يك سو ترامپ با همراهي نتانياهو از طرح موسوم به «معامله قرن» رونمايي كرده، طرحي كه حضرت آيتالله خامنهاي آن را «احمقانه، خائنانه و بينتيجه» خواندند؛ و ازسوي ديگر اعتراض ملل مسلمان به حضور نيروهاي آمريكايي در منطقه افزايش چشمگيري پيدا كرده است.پايگاه اطلاعرساني KHAMENEI.IR در گفتگو با آقاي دكتر علياكبر ولايتي، مشاور رهبر انقلاب اسلامي در امور بينالملل، ابعاد گوناگون اين تحولات را بررسي كرده است. وي در اين گفتگو علاوه بر تحليل مسائل و رويدادهاي سياسيِ منطقه و زواياي مختلف طرح معامله قرن، نكاتي خواندني دربارهي شخصيت و سبك مديريتي حاج قاسم سليماني و نقش بيبديل سپاه قدس در تحولات بينالمللي مرتبط با جمهوري اسلامي مطرح كرده است. بهعنوان اولين سؤال، اصليترين هدف ترامپ از مطرح كردن معاملهي قرن چيست؟ترامپ چند هدف را دنبال ميكند؛ اما مهمترين آن، هدف استراتژيك آمريكاييها و غربيها است. بهطور كلي هدف آنها از ابتدا اشغال كل فلسطين بهصورت مرحله به مرحله بود. در زمانيكه رژيم صهيونيستي جنگ را شروع كرد، به محض اينكه جنگ توسعه پيدا كرد و احساس خطر كردند كه شكست بخورند، از طريق سازمان ملل متحد ميانجيگري كردند كه چگونه مذاكره و عقبنشيني كنند. بعد هم در طول مذاكره قضيه اشغال به تدريج به فراموشي سپرده شد تا اينكه در حملهي بعدي در سال ۱۹۴۸، اولين جنگ بين اعراب و اسرائيل شروع شد، و در سال ۱۹۵۶ دومين جنگ و سومين جنگ هم در سال ۱۹۶۷ رخ ميدهد و در سال ۱۹۷۳ هم جنگ چهارم اتفاق ميافتد. تقريباً سناريوي همهي اين جنگها يكسان بود و همواره رژيمصهيونيستي حمله ميكرد و بلوك غرب هم از آن پشتيباني مينمود، اما بلوك شرق يا ساكت بود و يا غيرمستقيم كمك ميكرد و بنابراين مسلمانان تنها بودند.
وقتي جنگ سوم در سال ۱۹۶۷ در زمان رياستجمهوري جمال عبدالناصر شروع شد، صحراي سينا، ارتفاعات جولان و ساحل غربي رود اردن به اشغال رژيمصهيونيستي درآمد. در شوراي امنيت دو قطعنامهي ۲۴۲ و ۳۳۳ تصويب شد كه بر اساس آن رژيمصهيونيستي ميبايست از سرزمينهاي اشغالي و ساحل غربي رود اردن عقبنشيني ميكرد و بعضي از قسمتهاي غزه و فلسطين در اختيار فلسطينيها قرار ميگرفت و بيتالمقدس شرقي هم پايتخت فلسطين ميشد. اما دربارهي اين دو قطعنامه فقط بحث شد و اجرايي نشد و به تدريج موضوع تثبيت موقعيت صهيونيستها در سرزمينهاي اشغالي قطعي شد و آنها عملاً به مذاكره دعوت ميكردند و رژيمصهيونيستي هم به كار خودش مشغول بود، و قدم به قدم جلو ميآمد و سرزمينهاي بيشتري را اشغال ميكرد.
گفتگو | هدف اصلي ترامپ از مطرح كردن معامله قرن چيست؟(دكتر علياكبر ولايتي)
اولين اقدام ننگيني كه صورت گرفت، خيانت انورالسادت به آرمان فلسطين در پيمان كمپ ديويد در سال ۱۹۷۹ بود. بعد از مرگ جمال عبدالناصر دو جانشين براي وي؛ يعني علي صبري و ديگري انورالسادات متصور بود. آمريكاييها و غربيها از سادات حمايت ميكردند و وقتي آنها پيروز شدند و انورالسادات پيمان كمپ ديويد را امضا كرد، درواقع خط اول مبارزه شكسته شد. چون هميشه پرچمدار مبارزه، مصريها بودند و عملاً صحراي سينا را به مصريها دادند اما آنها هيچ اختياري نداشتند. مثلا اگر يك پليس مصري ميخواست در صحراي سينا امنيت برقرار كند، بايد از رژيمصهيونيستي اجازه ميگرفت.ارتفاعات جولان و ساحل غربي نيز به همين شكل بود، اما بعد از پيمان كمپ ديويد اقدامات ديگري از جمله ادامهي مذاكرات و واداشتن اعراب به مذاكره و انصراف آنها از مبارزه صورت گرفت. ولي در بين اعراب يك دودستگي ايجاد شد. يك گروه اهل مبارزه، و گروه ديگر اهل مذاكره شدند. آنهايي كه اهل مذاكره بودند در جلسات مختلف شركت ميكردند و در هر جلسهاي يك مقدار عقبنشيني به آنها تحميل ميشد. مانند اجلاس مادريد، اجلاس كمپ ديويد دوم، اجلاس واريوه، اجلاس واشنگتن و اجلاس اسلو كه در مورد اخير موضوعاتي تصويب شد كه بخش اعظم آن در طرح اخير ترامپ ناديده گرفته شده است.
اما از اين طرف هم گروه مبارزان، فعاليتهاي خود را با كمك جبههي مقاومت از جمله جمهوري اسلامي ايران ادامه دادند و ايران نقش اساسي در اين مبارزات داشت و با ادامهي مبارزات، گروه مبارزان، پيروزيهايي بهدست آورد كه باعث شد رژيمصهيونيستي از خاك لبنان كه در سال ۱۹۸۲ آن را اشغال كرده بود، تحت فشار حزباللّه، عقبنشيني كند. همين مبارزه در غزه هم انجام شد و در جنگهاي مختلف، اعم از جنگهاي بيستودو روزه، پنجاهويك روزه، هشت روزه و دو روزه، كه در همهي اين جنگها رژيمصهيونيستي شكست خورد.
بنابراين يك مقايسهي تاريخي بين مبارزه و مذاكره، نشان ميدهد كه همواره انتهاي مذاكره براي مسلمانان و اعراب شكست بوده است، ولي مبارزه منجر به پيروزي ميشود.
اقدامي كه ترامپ كرد، همان كارهاي رؤساي جمهور قبلي آمريكا است. منتها اين آدم يك ديوانگيهايي دارد، و ضرورتي براي مخفيكاري اقداماتش نميبيند و پردهپوشي نميكند، بلكه به صراحت ما فيالضمير آمريكاييها و صهيونيستها را برملا ميكند و اين كار را هم كرد و اروپاييها هم از او حمايت كردند. اما اين اقدام ترامپ يك نتيجه مثبت دارد و آن هم واحد شدن صف گروه اهل مذاكره با گروه اهل مبارزه است. آقاي محمودعباس، حماس، جهاد اسلامي و... اين طرح را رد كردند و فلسطينيها به اين نتيجه رسيدند كه از راه مذاكره بهجايي نميرسند و راه پيشرفت مبارزه است.
مؤيدات و مستندات تاريخي و تجربي موفقيتِ مقاومت در مقابل سازش چيست؟ما اگر به تاريخ اشغال فلسطين توجه كنيم، يكسال مانده به پايان جنگ اول جهاني، بالفور وزير خارجهي انگليس بهخاطر عهدي كه به خانوادهي روچيلدها از صهيونيستهاي مشهور انگليس داده بود، اعلاميهاي صادر كرد كه يهوديان را در فلسطين جاي ميدهد و بعد كارها ادامه پيدا كرد. اما در آن زمان دو گروه فعاليت ميكردند؛ يك گروه به رياست شيخ امينالحسيني بود كه كار سياسي ميكردند و گروه ديگر به رياست عزالدين قسام بود كه مبارزه ميكردند. ببينيد اگر كاري پيش رفت به واسطهي مبارزهي عزالدين قسام بود، ولي كار سياسي كه شيخ امينالحسيني مفتي فلسطين انجام ميداد به جايي نرسيد.
در سالهاي ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۵۶ هم هرگاه ايستادگي شد، پيروزي به دست آمد و هرگاه مذاكره شد، عقبنشيني كردند؛ بنابراين معلوم شد كه راه نجات مذاكره نيست، بلكه مبارزه است. از هر دو هم نمونه داريم. لبنانيها و غزاويها مبارزه كردند و پيروز شدند، ولي آنهايي كه در اسلو، مادريد و جاهاي ديگر مذاكره كردند، امتيازها را از دست دادند. مثل ياسر عرفات كه عاقبت جان خودش را بر سر همين مذاكره گذاشت و صهيونيستها در راماللّه ظاهراً مسمومش كردند و از دنيا رفت. بنابراين، چيزي كه به زور توسط اشغالگر تصاحب شده، جز از طريق مقاومت امكان نجات آن نيست و اين موضوع را جمهوري اسلامي در ايران اثبات كرده است. تا زمانيكه مبارزه به شكل جدي و ايستادگي قهري در مقابل شاه و آمريكا انجام نشد، ما نجات پيدا نكرديم ولي بهخاطر مبارزه بعد از دويست سال استقلال خودمان را به دست آورديم، اما وقتي كشورهاي مرتجع منطقه و ديگر كشورها در مقابل غربيها از خودشان وادادگي نشان دادند، باختند.
آيا آمريكا با ترور حاج قاسم سليماني بهدنبال تغيير فضاي منطقه بود تا معامله قرن را كليد بزند؟يك اشتباهي كه آمريكاييها ميكنند اين است كه فكر ميكنند اگر رهبر يك گروهي كه مبارزه ميكند را به شهادت برسانند، آن مبارزه خاموش ميشود. در حاليكه اين چنين نيست. در حقيقت اين جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي است كه حاج قاسم را پرورش دادهاند و حاج قاسمهايي هستند كه جاي او را خواهند گرفت. البته ممكن است كه ما شخصيت جامعالاطراف، مبارز، شجاع و مخلص كمتر پيدا كنيم، ولي آن روزي هم كه حاج قاسم كار خودش را در سپاه شروع كرد، كسي فكرش را هم نميكرد كه يك روزي ايشان پهلوان تاريخ اسلام و قهرمان ملي و پرچمدار آزادي فلسطين و جبههي مقاومت بشود. همانگونه كه از ابتداي تاريخ اسلام شهادتها موجب پيروزي مسلمانان ميشد. مثل شهادت امام حسين عليهالسلام كه خون ايشان موجب آبياري نهال اسلام شد، الان هم خون شهيد حاج قاسم سليماني موجب شد كه ايران و عراق يكپارچه به خيابانها بيايند و ميليونها نفر از مردم عراق خواستار محكوميت آمريكا و اخراج آنها از منطقه شوند.
در عراق هم يكپارچگي شكل گرفت كه قبل از آن بين گروههاي مختلف سياسي و مذهبي اختلاف سليقه وجود داشت؛ اما با شهادت حاج قاسم و همچنين ابومهدي المهندس، اختلافي كه بين گروههاي مختلف بود، تبديل به اتحاد شد و با حمايت مرجعيت بزرگ حضرت آيتاللّه العظمي سيستاني، گروههاي مختلف همه يكپارچه شدند.
در مورد اوضاع سياسي در عراق هم اكنون نخستوزير عراق معلوم شده است. عراقيها قبلاً به اين صراحت و سرعت مقابل آمريكاييها و صهيونيستها نميايستادند، چون مشكلات داخلي داشتند، اما بعد از اينكه انسجام داخلي را حفظ كردند و قانون اخراج آمريكاييها را تصويب كردند، مردم عراق هم تظاهرات با شكوهي به نمايش گذاشتند كه معلوم شد اين تظاهرات پشتوانهي اين مصوبه است و بعد هم كه موضوع طرح ترامپ مطرح شد، حضرت آيتاللّه العظمي سيستاني و عامهي مردم عراق اين طرح را محكوم كردند.
در سوريه هم تحرك نيروهاي سوريه و جبهه مقاومت بهسمت آزادي كامل اين كشور است و انشاءاللّه به سمت شرق فرات خواهند رفت و آمريكاييها را با ذلت بيرون خواهند كرد. همچنين در يمن هم، كاري كه آنها در طي روزهاي اخير كردند، شايد پاسخي به طرح ترامپ بود. يك پيروزي بينظير كه صدها نفر را اسير كردند، و صدها نفر نيز كشته شدند و عملاً بخش مهمي از سرزمين يمن آزاد شد. بنده بسيار به آينده خوشبين هستم، به اين دليل كه طرح ترامپ در حقيقت يك نوع خودكشي سياسي است.
بهعنوان پرسابقهترين ديپلمات جمهوري اسلامي نظرتان در مورد شخصيت سياسي و ابتكارات عرصهي بينالمللي شهيد حاج قاسم سليماني چگونه است؟ما سالها در خدمت ايشان از زمانيكه مجمع جهاني بيداري اسلامي تشكيل شد، بوديم و اقدامات ارزشمندي در اين زمينه به اجرا در آمد و اجلاسهاي متعددي در حوزهي بيداري اسلامي، محبين اهل بيت عليهمالسلام و... كه نقش موثري در پيگيريِ همدلي و ايجاد وحدت اسلامي داشت، برگزار شد و ايشان ستون اصلي اين گونه فعاليتها و اقدامات بودند و بنده هم از نزديك با ايشان همكاري ميكردم.
من جزء اعتقاد، اخلاص و ايمان چيزي از ايشان نديدم و البته هوشمندي، درايت و شجاعت شهيد هم فوقالعاده بود. هيچ مشكلي براي ايشان در سختترين شرايط وجود نداشت. بهعنوان مثال كركوك بدون شليك يك گلوله آزاد شد. اين نتيجهي سياستهاي درست و تدبير شجاعانهي ايشان بود. ديپلماسي شهيد در سايهي شجاعت و درايت تعريف ميشود و همواره نسبت به منطقه و عراق نگراني و دغدغههاي فراواني داشت. آنها ميخواستند كركوك را جدا كنند تا يك اقليم مستقل و يا خودمختار بشود. ايشان به سليمانيه رفت و طرح توطئهي جدايي اقليم را بدون شليك گلولهاي شكست داد. اينها خيلي مهم و درسآموز است. رفتار شهيد با هر كسي كه در جبههي مبارزه بود، اعم از سياسيون و مجاهدين، پر جاذبه و حسابشده بود. ايشان با افراد مختلفي از جمله سياستمداران بزرگ دنيا مثل آقاي پوتين و آقاي اردوغان ملاقاتهاي متعدد داشت و كار طراحي مقاومت را به پيش ميبرد و يقينا خون ايشان موجب استمرار و تقويت مقاومت بشود.
با توجه به اينكه رهبر انقلاب در نماز جمعه، سپاه قدس را «رزمندگان بدون مرز» ناميدند، سپاه قدس را پس از حاج قاسم چگونه ارزيابي ميكنيد؟ما بايد همهي ابتكارهاي سپاه قدس را از جانب رهبر معظم انقلاب ببينيم. بالأخره ايشان سپاه قدس را هدايت كرده و ميكنند. بنابر اين سپاه قدس قطعاً با قوت بيشتري نسبت به گذشته به مأموريتهايش ادامه ميدهد. اگر نيروهاي مستشاري ما در عراق، سوريه و يمن هستند، با دعوت و استقبال آنها در اين كشورها حضور پيدا ميكنند و بنابراين حضور نيروهاي ما قانوني است و بدون ترديد مرزهاي جغرافيايي هر كشور مسلمان و غيرمسلماني مطرح و محترم است. در حقيقت نيروي قدس كمككنندهي بدون مرز هستند و فقط براي منافع ايران كار نميكند، بلكه منافع جهان اسلام را هم در نظر دارد و هر جا كه رسماً دولت قانوني آن كشور اين نيرو را دعوت بكند، به آنها در خط مبارزه كمك ميكند.
به عنوان آخرين سوال؛ روايت كوتاهي داشته باشيد از آخرين ديدار بينالمللي كه شما و شهيد سليماني در حضور رهبر انقلاب حضور داشتيد.
زمانيكه هيئت حماس به ملاقات رهبر معظم انقلاب آمدند، خدمت شهيد رسيدم. چون هرگاه از طرف مجموعهي جبههي مقاومت با رهبر انقلاب ملاقاتي صورت ميگرفت، بنده هم خدمت ايشان حاضر ميشدم، حاج قاسم هم در جايي مينشست كه ديده نميشد. ايشان هم اخلاص داشت و هم نميخواست خيلي از سوي ديگران مطرح باشد. به لحاظ امنيتي و مسائلي كه خودشان تشخيص ميدادند، در صحنه و جلوي دوربين نبودند ولي ايشان تقريباً در همهي ملاقاتهاي جبههي مقاومت اعم از حماس، حزباللّه و رؤساي حكومتهاي سوريه و عراق با رهبر معظم انقلاب حضور داشت.محبت اهل بيت عليهمالسلام در ايشان خيلي قوي بود. ما وقتي بيداري اسلامي را با مشورت حاج قاسم شروع كرديم، ايشان روي طرح جديد محبان اهل بيت عليهمالسلام خيلي تكيه داشت. آن هم ناشي از محبت و اعتقاد فوقالعادهاي بود كه به اهل بيت عليهمالسلام داشت.