تحلیلی بر توافق «ریاض 2» درباره جنوب یمن؛ بنای جدید بر زیربنای سست
به دلیل ناهمخوانی بنیادین منافع سعودی و امارات و نامشروع بودن طرفهای گفتوگو، توافقنامه موسوم به «ریاض 2» نیز نمیتواند به اختلافات در جنوب یمن پایان دهد.
یادداشت میهمان؛ «امیرحسین رجبی معمار»؛ سحرگاه روز چهارشنبه هشتم مردادماه امسال خبر امضای توافقی جدید میان رئیس جمهوری مستعفی یمن و شورای انتقالی جنوب موسوم به «توافق ریاض ۲» در رسانهها منتشر شد. این اولین بار نیست که سران ریاض تلاش میکنند اختلافها میان دولت منصور هادی و شورای انتقالی جنوب را با امضای توافق حل و فصل کنند.
توافق جدید در حقیقت تکمیلکننده توافق پیشین ریاض است که در آبان ماه سال گذشته امضا شد. از مهمترین بندهای آن توافق، استقرار دولت منصور هادی در شهر عدن ظرف مدت ۷ هفته، استقرار نیروهای نظامی زیر نظر وزارتخانههای کشور و دفاع، نبرد مشترک با جنبش انصارالله زیر نظر ائتلاف سعودی، تشکیل یک کمیته نظارت بر توافق ریاض با نظارت عربستان و تعیین ۱۲ وزیر از شورای انتقالی جنوب به عنوان همپیمان امارات در دولت آینده از مجموع ۲۴ وزیر کابینه بود.
با این وجود نه تنها هیچ یک از موارد یادشده اجرایی نشد بلکه اختلافات به اندازهای افزایش یافت که شورای انتقالی جنوب (وابسته به امارات) اعلام خودمختاری کرد و بخشهای گستردهای از مناطق در اختیارِ هادی را از کنترل او خارج کرد.
به نظر میرسد توافق کنونی نیز نتواند به اختلافها پایان داده و جنوب یمن را یکپارچه سازد. در ادامه خواهیم کوشید به بررسی چرایی این پدیده بپردازیم.
ناهمخوانی بنیادین منافع سعودی و امارات
اختلاف امارات با منصور هادی از هنگامی آغاز شد که نیروهایی از حزب اصلاح یمن که جریانی اخوانی به شمار میآید وارد دولت شدند. از جمله مهمترین این افراد میتوان به معاون هادی اشاره کرد. پرواضح است که امارات به عنوان پشتیبان اصلی شورای انتقالی جنوب از حضور و نقشآفرینی عناصر اخوانی در هر نقطهای و به ویژه یمن بیزار است.
نگاه امارات به جریانها و گرایشهای نزدیک به اخوان المسلمین را میشود از شیوه برخورد آن با کشورهایی مانند قطر، لیبی و ترکیه دریافت. دشمنی و ستیزه با اندیشه اخوانی جزو اصول اولیه سیاست داخلی و خارجی رهبران ابوظبی به شمار میآید.
هر چند عربستان هم دل خوشی از اخوانیها ندارد اما به دلیل کمبود نیروهای میدانی در یمن، ریاض ناگزیر شد تا با حضور عناصر حزب اصلاح در دولت منصور هادی همراهی کند تا بتواند به اهداف خود در یمن دست یابد. هر چند در پیش گرفتن چنین رویکردی حتی از روی ناچاری نیز مورد پذیرش امارات و نیروهای نیابتیاش نیست.
از سوی دیگر امارات تمایلی به قرار گرفتن زیر پرچم عربستان در قالب ائتلاف ندارد و با توجه به برنامههایی که جهت دست یافتن به بندرهای جنوب یمن و گسترش عمق راهبردی خود در خلیج عدن و تنگه بابالمندب در پیش گرفته، نه میخواهد و میتواند از دستور کار عربستان در این نبرد پیروی کند.
نامشروع بودن طرفهای گفتوگو
آنچه که نباید درباره این توافق از یاد برد نامشروع بودن طرفهای درگیر در آن است. از یک سو دولت مستعفی یمن و عربستان و از سوی دیگر شورای انتقالی جنوب و امارات متحده عربی هیچکدام مقبولیت و مشروعیت تصمیمگیری درباره همه یا بخشی از خاک یمن و آینده آن را ندارند.
شاید مهمترین دلیل پایدار نبودن هیچ قول و قرار و توافقی در یمن همین نکته اساسی باشد که این کشورها، افراد و گروهها بدون کسب اجازه یا داشتن نمایندگی از طرف اکثریت ملت یمن در حال جنگ و گریز، رقابت، ردوبدل کردن پیام و امضای توافق هستند.
نه تنها دو طرف یمنیِ این درگیری مشروعیت ندارند بلکه عربستان و امارات به عنوان پشتیبان هر کدام از آنها نیز به نمایندگی از آمریکا و انگلیس در یمن به بازیگری مشغول هستند و در واقع نه پیگیرِ سیاست خارجی مستقل کشور خود که مجری اوامر واشنگتن و لندن محسوب میشوند. این بازیگری نیابتی هم از دیگر زمینههای اختلاف ریاض و ابوظبی است.
انگلیس که چند دهه پیش در تجزیه یمن نقش داشت این بار نیز به میانجی امارات تلاش میکند تا یمن را به شش اقلیم تجزیه کرده و تضعیف کند. در مقابل آمریکا چندان با این نقشه همسو نیست و عربستان هم نگران است که در صورت رخ دادن چنین سناریویی در نگاه داشتن کنترل خود بر سراسر خاک یمن و برقراری امنیت راهبردی در جنوب شبه جزیره عربستان ناکام بماند.
نتیجهگیری:
روشن است که عربستان و امارات از بیسرانجام بودن این دست توافقها آگاه هستند و تنها تلاش میکنند تا سطح تنش و درگیری را کاهش داده و کنترل کنند. آنچه تا اینجا هم آنان را کمابیش در کنار هم نگه داشته، نه همسانی منافع که ستیزه با دشمن مشترکشان یعنی انصارالله است.
درگیری های سنگین آدینه گذشته در «ابین» و «عدن» میان نیروهای منصور هادی و شورای انتقالی آن هم تنها دو روز پس از اعلام توافق ریاض حکایت از بیهوده بودن این توافق داشته و نشان میدهد که چندپارگی در اردوی مخالفان انصارالله تا چه اندازه بغرنج و آشکار است.
ریاض و عربستان تلاش میکنند تا پس از پنج سال جنگ بیهوده در یمن آبرومندانه از این نبرد بیرون روند و نیروهای وابسته به خود را به قدرت برسانند. در این میان انصارالله توانسته با پیگیری راهبرد ایستادگی هم در جنگ با ائتلاف به پیروزیهای پیاپی دست یابد و هم دست برترش را در هر گفتوگویی درباره سرنوشت یمن حفظ کند.
آینده یمن را نه توافقهای روی کاغذ مانده بلکه معادلات صحنه نبرد و بهرهگیری از دستاوردهای آن در عرصه گفتوگوهای یمنی-یمنی تعیین خواهد کرد که در این زمینه انصارالله پیشتاز است.