سرانجام هجوم سعودی به یمن چه خواهد شد؟
جنگی که ائتلاف سعودی با هدف مقابله با ایران در یمن راه انداخته است، اکنون تبدیل به میدانی برای سقوط دولت های غربگرای عربی شده است.
در میانهی پنجمین سال از جنگ یمن، انصارالله با متوقف کردن پیشرویهای ائتلاف سعودی در جبهات مختلف یمن و همچنین اجرای چند عملیات نظامی، موفق به پیشروی در جبهات جنوبی، شمالی و شرقی شده است. به طوری که خطوط درگیریها تا جبهات شرقی به خطوط درگیریهای سال ۲۰۱۵ میلادی رسیده است.
آنچه که در ماههای اخیر از تحولات یمن شاهد بودهایم، پیشروی آهسته و پیوسته انصارالله به سوی شهر مأرب بوده است. انصارالله با آزادسازی مدیریت نِهم در استان صنعاء و نیمهی غربی استان الجوف، جهت درگیریها را به سوی پایگاه اصلی نیروهای دولت مستعفی منصورهادی یعنی شهر مأرب، متمرکز کرده است و در ماههای اخیر با فشار از سه جهت غربی، شمالی و جنوبی موفق به آزادسازی مدیریت های مجزر، مدغل ماهلیه، الرحبه شده و در مدیریتهای مهم جبل مراد، الجوبه و العبدیه در حال پیشروی است.
علیرغم پیشرویهای مهم و بزرگی که انصارالله تاکنون کسب کرده است، این تحولات را نمیتوان برای تغییر موازنه جنگ در یمن کافی دانست. در واقع تغییر موازنه زمانی انجام شده است که طرف مقابل بر اثر ضربات وارد شده از سوی انصارالله ناچار به اعطای امتیازات اساسی در میدان سیاسی شود و نتایج آن در میدان عمل نیز قابل مشاهده باشد.
ائتلاف سعودی با محوریت عربستان و امارات، از دو جناح “دولت مستعفی منصورهادی” و “جنوبیها” برای حفظ جایگاه و منافع خود در یمن استفاده میکنند و بنابراین پایگاههای این دو جریان، یعنی مأرب و عدن جزء مهم ترین نقاطی هستند که در کنترل مواضع و منافع ائتلاف سعودی در یمن نقش موثری دارند؛ و در صورت آزادسازی این دو نقطه میتوان گفت تغییر موازنه در جنگ یمن رخ داده و کفه ترازوی قدرت کاملا به سمت انصارالله سنگین شده است.
با توجه به روند تحولات اخیر، اولویت اول انصارالله برای تغییر موازنه جنگ، مأرب است و در صورت تحقق آزادسازی آن جریان اخوانی و دولت مستعفی منصور هادی به شدت تضعیف میشوند و این رخداد میتواند به پایان حمایت ائتلاف سعودی از این جریان منجر شود. چرا که جنوبیها سعی بسیاری در جلب نظر عربستان سعودی داشتهاند و جریان اخوانی همواره متهم به همکاری با گروههای تروریستی القاعده و داعش و همچنین طرفداری از قطر و ترکیه بوده است. از اینرو میتوان گفت: فتح مأرب، پایان قدرت دولت مستعفی در یمن است.
با توجه به مسائل یاد شده، پس از فتح مأرب هدف یا اهداف احتمالی انصارالله شامل موارد زیر میتواند میباشد:
۱- مذاکره با دولت مستعفی و سعودیها:
انصارالله بارها نسبت به موضوع مذاکره با جریان اخوانالمسلمین یمن، با استناد به همکاری و همفکری با اخوانالمسلمین فلسطین اظهار خوشبینی کرده و آن را الگویی مناسب برای گشودن این باب عنوان کرده است. اما وابستگی دولت مستعفی به عربستان سعودی و وجود عناصر جنگ طلب در این جریان مانع از برقراری ارتباط و مذاکرات مستقل شده است.
بنظر میرسد فتح مأرب برای دولت مستعفی میتواند تلنگری باشد تا از نظریه های غیر واقعی خود از جمله: دخالت نظامی ترکیه در یمن گرفته، شکست تدریجی انصارالله از طریق محاصره و… عقب نشینی کنند و با در نظر گرفتن واقعیات با انصارالله مذاکره و توافق کنند.
۲- تدارک عملیات به سمت عدن:
پس از شکست جریان اخوانی، قطعا جریان جنوبیها به عنوان رقیب اصلی انصارالله قد علم خواهند کرد و از آنجایی که “شورای انتقالی جنوب” تابع سیاستهای تجزیهطالبانه القایی از سوی امارات هستند و هدف انصارالله نیز “حفظ یکپارچگی یمن” است، “عملیات نظامی” راهکار انصارالله برای مقابله با جنوبیها خواهد بود. در مطالب گذشته به طور مفصل به بررسی این موضوع پرداخته ایم اما به طور خلاصه میتوان گفت انصارالله به احتمال زیاد مسیر الضالع تا عدن را تحت تاثیر عملیات خود قرار خواهد داد.
۳- تدارک عملیات در جنوب الحدیده و سواحل غربی یمن:
بازماندگان علی عبدالله صالح که تحت فرماندهی “طارق صالح” قرار گرفته اند، با حمایت ویژه امارات و نظر مساعد عربستان سعودی اکثرا در سواحل غربی یمن مستقرند و احتمال اینکه در آینده علیه انصارالله تحرکاتی را انجام دهند، بسیار بالاست. از اینرو انصارالله میتواند فارغ از توافق سوئد (که احتمالا پس از فتح مأرب از سوی دولت مستعفی لغو خواهد شد) به سواحل جنوبی الحدیده و تعز حمله کرده و مجددا تنگه باب المندب را در اختیار بگیرد. کنترل سواحل غربی یمن در این برهه از زمان، مزایایی از جمله: زمینه سازی برای شکست محاصره یمن توسط ایران، بهم زدن برنامه اسرائیل برای کنترل خلیج عدن و تنگه باب المندب، زیر نظر قرار گرفتن ناوهای جنگی و نفتکش های دشمن و… را به دنبال دارد.
۴- عملیات در خاک عربستان سعودی:
یکی از راههای مقابله با حملات ائتلاف سعودی در یمن که نتایج موثری را دربرداشته است، مقابله به مثل انصارالله با آن حملات بوده است. به عنوان مثال انصارالله در پاسخ به حملات هوایی جنگندههای ائتلاف سعودی به صنعاء، پایتخت عربستان سعودی یعنی ریاض را هدف حمله موشکی و پهپادی قرار داده است، و یا در برابر بمباران تاسیسات حیاتی یمن، تأسیسات شرکت آرامکو در مناطق مختلف عربستان را هدف حمله قرار داده است.
اکنون انصارالله برای مقابله به مثل با اشغال خاک مناطق شرقی یمن توسط عربستان سعودی چه حرکتی را میتواند انجام دهد؟ آیا عملیات آزادسازی نجران یا جیزان و یا حتی فراتر از آن، پیشروی در عسیر و یا خمیس مشیط از عملیات “نصر من الله” و “فأمکن منهم” گسترده تر و پیچیده تر است؟ کمااینکه مقامات انصارالله دامنهی عملیات هیچگاه محدود به یک منطقه و یا استان، عنوان نکردهاند و همواره از آزادسازی کل خاک یمن سخن گفته اند. بنابراین انصارالله با پیشروی در جنوب عربستان میتواند نوعی توازن در جنگ را ایجاد کرده و یا از آن به عنوان امتیازی قابل توجه در مذاکرات استفاده کند.
۵- عملیات های محدود و تکمیلی:
انصارالله پس از فتح مأرب، به سمت میادین نفتی صافر خواهد رفت و آزادسازی آنها را میتوان آخرین مرحله از عملیات انصارالله در استان مأرب دانست.
همچنین در استان البیضاء، مدیریت های ناطع، نعمان، مسوره و الزاهر که در کنترل ائتلاف سعودی و گروههای تروریستی قرار دارد و انصارالله پس از فتح مأرب میتواند مرحلهی دوم عملیات البیضاء را رقم زند. در استان الجوف و مرزهای شمالی نیز پاکسازی مناطق الیتمه و البقع دارای اهمیت است و جبهه شمال الحجه میتواند گام ابتدایی انصارالله برای ورود به جیزان باشد.
به هر صورت انصارالله برای دستیابی به اهداف اصلی انقلاب در یمن، بایستی یک مورد یا مواردی از موضوعات یاد شده را دنبال کند و در غیر این صورت قطعا توقف یا کُندی پیشرویها، فرسایش توان زمینی انصارالله را به دنبال خواهد داشت و فرصت تنفس دوباره برای دشمن فراهم خواهد شد. کمااینکه سعودیها برای جبران ضعف خود در یمن به دنبال مشارکت مستقیم آمریکا علیه انصارالله هستند و اماراتیها برای ثبت تصرفات خود به اتحاد با اسرائیل روی آوردهاند که مضرات این توافقها کار را به مراتب برای مقاومت و انصارالله سخت تر خواهد کرد.