اسرائیل از شکست دادن ارتش های عربی در جنگ 6 روزه تا شکست دربرابرمقاومت اسلامی در 33 روز

آنچه را کشورهای عربی نتوانستند محقق کنند و درکسب آن شکست خوردند، قدرت مقاومت فلسطین و لبنان توانست در سالیان پیاپی در رویارویی با اشغالگران اسرائیلی با تکیه بر امکانات محدود خود در مقایسه با امکانات و توانمندیهای نظامی اشغالگران این موفقیتها را کسب کند.

ایستادگی مقاومت در جنگ 33 روزه علیه لبنان و تجاوز 51 روز درنوار غزه، ارزیابی های دشمن صهیونیستی را بر هم زد و اصل جنگ سریع و ضربتی را هم با شکست روبرو کرد.   «حمزه ابو شنب» تحلیلگر و پژوهشگر امور فلسطین در مقاله ای مفصل به تاریخ طولانی شکست رژیمهای مرتجع عرب در برابر رژیم صهیونیستی و موفقیتها و پیروزیهای مقاومت و توانایی آن در شکست راهبردهای اشغالگران و برهم زدن موازنه های قدرت پرداخته است.       در این مقاله آمده است : مقاومت  توانست نبرد را به زمین دشمن منتقل کند، به طوری که با موشکهایش، به حدود 80 درصد مساحت فلسطین اشغالی رسید و تمام شهرهای بزرگ و مواضع راهبردی آن را هدف قرار داد، مقاومت، نبرد را به زمین دشمن از طریق تونلهای هجومی منتقل کند به طوری که اثرات تامین جبهه داخلی دشمن را بی اثر کرده است، هر چند دشمن موفق شد نبرد را به داخل لبنان و نوار غزه بکشاند، ولی بهایی که به خاطر این تجاوز پرداخت و خسارتهای مادی و تلفات انسانی و شکست آن در رسیدن به اهدافش در ورود زمینی، این رژیم را وادار کرد زیر ضربات مقاومت، عقب نشینی کند.    سران اسرائیل بنا به دلایل ژئو استراتژیکی و نظامی به مرزهای 1948 قانع نشدند و به اشغال دیگر سرزمین فلسطین و اراضی عربی دیگر روی آوردند. اسرائیل توانست با تکیه بر اصل ضربه پیشدستانه، ضربات ویرانگری به ارتشهای عربی وارد کند، اسرائیل با تکیه بر استراتژی نظامی خود، شرق قدس، کرانه باختری و نوار غزه و نیز بلندیهای جولان و صحرای سیناء را اشغال کند تا وضعیت ژئواستراتژیک خود را تا حد زیادی بهبود بخشد.    اسرائیل با اشغال سیناء در جبهه مصر به عمق استراتژیکی خود اضافه کرد و در جبهه شرقی علاوه بر کرانه باختری و رفع خطر بزرگی که از این منطقه آن را تهدید می کرد، طول مرزها با اردن را کاهش داد و خط نظامی مستقیم سوریه را در بلندیهای جولان از بین ببرد و خطوط آتش بس جدیدی با تکیه بر موانع جغرافیایی طبیعی همچون کانال سوئز و بلندیهای جولان و رود اردن ایجاد شود.   قدرت رژیم اشغالگر اسرائیل به اندازه ای زیاد شد که نیاز به حملات پیشدستانه به کسانی که آن را دشمن خود می خواند، کم شد و این مسئله انتقال نبرد زودهنگام به زمین دشمن خود را آسان کرد و تا حد زیادی احساس آرامش کرد و این مسئله به این رژیم امکان دور نگه داشتن جبهه های داخلی را داد و قدرت زیادی برای مدیریت هر گونه جنگ در خارج از مرزها و داخل اراضی که اشغال کرده بود، به دست آورد که تمام این عوامل به تل آویو کمک کرد تا استراتژی نظامی خود را از طریق اصل غافلگیرکردن به پیش ببرد عنصری که در گمراه سازی و فریبی نمایان شد که پیش از تجاوز صبح پنجم ژوئن 1967از طریق پروازهای روزانه بر فراز دریای مدیترانه صورت گرفت که رهبران مصر را دچار اشتباه محاسباتی کرد تا گمان کنند که این پروازها، عادی و معمولی است، اسرائیل همچنین در اصل ضربه پیشدستانه موفق شد که طی آن توانست با موفقیت پایگاههای هوایی مصر را هدف قرار دهد و همچنین بخشهای وسیعی از اراضی فلسطینی و عربی را بر اساس اصل جنگ ضربتی و غافلگیرکننده اشغال کند، اصل انتقال نبرد به زمین دشمن با سرعت انتقال نبرد زمینی به عمق صحرای سینا پس از ضربات هوایی اسرائیل و متلاشی کردن نیروی هوایی مصر، اردن و سوریه و نابودی نیروهای زمینی در سینا محقق شد که توانست جنگ را به نفع خود یکسره کند.      در پی اشغال سرزمینهای فلسطینی در سال 1967، عملیات شهادت طلبانه فلسطین آغاز شد، همچنانکه کشورهای عربی مجاور رژیم اشغالگر، جنگ فرسایشی را در پی شکست خود با هدف بازپس گیری اراضی اشغال شده فرماندهی کردند، هر چند توانستند خسارتها و تلفاتی وارد کنند، اما اسرائیل توانست از دستیابی اعراب به هرگونه دستاورد میدانی جلوگیری کند، با وجود موفقیتهایی که اعراب در جنگ 1973 کسب کرده و اندیشه نظامی اسرائیل در خصوص اصل بازدارندگی شکست خورد و سبب شد تا اصل ضربه پیشدستانه آن هم با ناکامی همراه شود، اما این مسائل نتایجی را که رژیم صهیونیستی از عمق استراتژیکی کسب کرد و به آن امکان داد تا جولان و کرانه باختری و نوار غزه را حفظ کند، تغییر نداد و توانست از طریق امضای قرارداد صلح با مصر، آن را از دایره نزاع عربی اسرائیلی خارج کند.    آنچه را کشورهای عربی نتوانستند محقق کنند و درکسب آن شکست خوردند، قدرت مقاومت فلسطین و لبنان توانست در سالیان پیاپی در رویارویی با اشغالگران اسرائیلی با تکیه بر امکانات محدود خود در مقایسه با امکانات و توانمندیهای نظامی اشغالگران این موفقیتها را کسب کند، تجربه مقاومت، اصول استراتژی نظامی اسرائیل را با شکست همراه کرد و توانست دشمن اسرائیلی را وادار به عقب نشینی یکجانبه از جنوب لبنان در سال 2000 و خروج از نوار غزه در سال 2005 کند، این در حالی بود که اسرائیل توانسته بود بسیاری از کشورهای عربی را از طریق امضای توافق صلح خارج از دایره نزاع قرار دهد.      مقایسه توانمندیهای مقاومت فلسطین و لبنان با قدرت کشورهای عربی ممکن نیست، اما مقاومت توانست وارد جنگ فرسایشی مستمر با اشغالگران شود که این مسئله به افزایش توانمندیهای رزمی مقاومت منجر شد و این امکان را داد تا وارد درگیریهای گسترده با نیروهای دشمن اسرائیلی در تمام جبهه های جنگ شود و استراتژی نظامی اسرائیل را به شکست کشانده و دشمن را وادار به تغییر رویکرد و اندیشه نظامی متناسب و رویارویی با تهدید گروههای مقاومت از طریق اصل دفاع کند.    شاید ورود به جزئیات عملکرد مقاومت و موفقیت آن در شکست دشمن و جلوگیری از محقق شدن اهدافش، در این مقوله امکان نداشته باشد، ولی می توانیم به موفقیتها و دستاوردهای مقاومت فلسطین در جریان تجاوز دشمن در سال 2014 و موفقیتهای مقاومت لبنان در سال 2006 اشاره کنیم که اصل بازدارندگی به سبب عدم ترس مقاومت از ورود به رویارویی با دشمن و آمادگی قبلی برای مقابله با هرگونه تجاوز شکست خورد، ارتش اسرائیل همچنین در تحمیل شروط خود بر مقاومت و تسلیم کردن آن شکست خورد و با وجود ویرانگری و کشتاری که به راه انداخت نتوانست شروط و خواسته های خود را بر مقاومت تحمیل کند و مقاومت توانست برای مدت طولانی ایستادگی کند.      شکست اصل بازدارندگی    دشمن نتوانست انگیزه ها و مقاصد مقاومت لبنان در سال 2006 و انگیزه های مقاومت برای رفتن به سمت رویارویی با اشغالگران در سال 2014 را پیش بینی کند، اسرائیل نتوانست از طریق اصل یکسره کردن، قدرت مقاومت را نابود کند یا تمایل مقاومت به جنگ را از بین ببرد و مقاومت از همان روز اول تا پایان درگیریها وارد جنگ فرسایشی شد و اصل حمله پیشدستانه دشمن هم با توجه به شکست دشمن در ارزیابی موضع مقاومت شکست خورد و رهبران اسرائیلی برای اجرای اصل جنگ ضربتی و سریع با هدف اینکه جنگ از چند روز بیشتر نشود، تلاش کردند، ولی ایستادگی مقاومت در طول 33  روز در لبنان و 51 روز در نوار غزه، محاسبات دشمن اسرائیلی را بر هم زد و اصل جنگ سریع و ضربتی را هم با شکست روبرو کرد.      مقاومت به وضوح توانست نبرد را به زمین دشمن بکشاند به طوری که حدود هشتاد درصد مساحت فلسطین در تیررس موشکهای مقاومت قرار گرفت و تمام شهرهای بزرگ و مواضع و اماکن استراتژیک دشمن را در هدف قرار داد.  در پایان این مقاله آمده است :پنجاه سال از نکبت(اشغال سرزمین فلسطین در سال 1948) و شتاب اعراب برای عادی سازی روابط می گذرد، اما این مسائل توان مقاومت برای ضربه زدن به تفکر نظامی دشمن را با شکست روبرو نکرد به طوری که اشغالگران را وادار کرد تا حماس و حزب الله را به عنوان یک تهدید طبقه بندی کند و اصل دفاع و تقویت جبهه داخلی و حمایت از آن را از ترس رویارویی با مقاومت مورد توجه قرار دهد تا تجربه سالیان طولانی ما را به این حقیقت برساند که تنها راه حل در برابر اشغالگران، مقاومت است.